گروه فرهنگ و هنر، خبرگزاری دانشجو؛ زهرا نوروزی؛ سینما علاوه بر اینکه یکی از بزرگترین صنایع سرگرمی در دنیا به شمار میرود، از ویژگی مهم دیگری نیز برخوردار است که اهمیت این هنر صنعت سرگرمی را دوچندان میکند و آن جایگاه سینما به عنوان یک رسانه تاثیرگذار است؛ رسانهای که میتواند بسیاری از گروههای مختلف فرهنگی و اعتقادی در سراسر دنیا را تحت تاثیر قرار دهد، یک فیلم سینمایی میتواند نگاه دنیا را نسبت به یک جامعه و یا فرهنگ تغییر داده و باعث ایجاد موج جدیدی در برخورد با آن جامعه و فرهنگ شود. به همین دلیل است که بسیاری از کشورهای صاحب صنعت سینما، به خوبی از چنین قدرت و تاثیرگذاری استفاده کرده و دست به تولید آثاری میزنند که بتواند در راستای اهدافشان تاثیرگذاری قابل توجهی را بر جامعه هدف به خصوص در سطح بینالمللی داشته باشند.
ساخت پرتره شخصیتهای ملی سیاسی، اجتماعی، ورزشی، نظامی و یادآوری دوباره قهرمانی و تاثیرگذاری این شخصیتها در اذهان عمومی جامعه از جمله مواردی است که هرسال در سینمای اروپا و آمریکا دنبال میشود. یادآوری اینکه یک شخصیت مانند آبراهام لینکلن تا چه اندازه در تاریخ آمریکا تاثیرگذار بوده، برای جامعه آمریکایی از نمونههای بارز تولیدات در این حوزه است.
اما کارنامه سینمای ایران در به تصویر کشیدن قهرمانان ملی کشور چگونه است؟ بعد از گذشت ۴۳ سال از انقلاب اسلامی ایران و شروع فصل جدیدی در سینمای کشور، با پشت سر گذاشتن اتفاقات قبل از انقلاب و شخصیتهایی که در وقوع انقلاب تاثیرگذار بودند، ۸ سال دفاع مقدس و قهرمانانی که متولد و ماندگار شدند، شخصیتهای ورزشی، علمی و ادبی که در دنیا غرورآفرین بودند، قهرمانان ملی در طول تاریخ ایران همه و همه موارد و سوژههایی است که سینما میتواند به آن پرداخته و نه تنها یاد و خاطره آنها را برای مخاطب داخلی زنده کند، بلکه میتواند باعث آشنایی مخاطب جهانی با این شخصیتها شود.
دشواریهای سینمای پرتره
سهم پرتره قهرمانان از سینمای ایران چقدر است؟ طی این سالها چه اندازه فیلم سینمایی با این موضوعات ساخته شده است؟ البته بارها به این مساله اشاره شده که به دلیل نبود تمایل از سوی مخاطب آثاری از این دست برای سینمای ایران ساخته نمیشود به همین دلیل سرمایهگذاری مناسبی نیز در این زمینه صورت نمیگیرد، اما این تنها بخشی از ماجرا است. مساله این است که ساخت هر فیلم پرتره سینمایی به خصوص درباره چهرههای سیاسی معمولاً با ممیزیها و حساسیتهای بسیاری همراه میشود، به همین دلیل کارگردان و تهیهکننده ترجیح میدهد تا از ساخت چنین آثاری فاصله گرفته و به خود اجازه ساخت چنین آثاری که امکان اکرانشان در سینما پنجاه پنجاه است، نمیدهد. در ادامه به عنوان نمونه به بررسی پرتره در سینمای دفاع مقدس میپردازیم.
بررسی پرترههای سینمای دفاع مقدس
ابراهیم حاتمیکیا که آثار ماندگاری را در این حوزه به تصویر کشیده، در سال ۹۲ فیلم سینمایی «چ» را آماده نمایش کرد، فیلمی که دو روز از زندگی شهید چمران در ماجرای پاوه به تصویر کشیده شده بود. فیلمی که نمیتوان آن را جزء دسته فیلمهای پرتره دانست، اما نکته جالب این است که هرچند حاتمی کیا ید طولایی در ساخت فیلمهایی از این دست دارد، اما او هم به غیر از «چ» معمولا به سمت ساخت فیلمهایی که به نوعی روایتگر زندگی و معرفی یک قهرمان ملی است نرفته است. بلکه داستانهای او برداشتی آزاد از حوادث و زندگی افراد واقعی بوده. «چ» توانست با توجه به اعتباری که از نام شهید چمران، کارگردان و دیگر بازیگران گرفته بود فروش خوبی را در سینماهای کشور تجربه کند.
یک قاب و دو قهرمان
در این فیلم علاوه بر شهید مصطفی چمران شاهد کاراکتر شهید اصغر وصالی با بازی بابک حمیدیان از دیگر قهرمانان ملی دوران دفاع مقدس بودیم که بازنمایی این کاراکتر نیز در قالب این فیلم مورد توجه قرار گرفت و بهانهای شد برای بازخوانی کارنامه بخشی از نیروهای عملیاتی دوران دفاع مقدس تحت عنوان «دستمال سرخها».
ایستاده در غبار
یکی دیگر از فیلمهای پرتره سینمایی که توانست نظر بسیاری از مخاطبان را به سمت خود جذب کند، فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدویان است که در سال ۹۴ ساخته شد، یکی از نکات جالب این اثر سینمایی این است که فیلم درباره جاوید الاثر احمد متوسلیان است که از جمله فرماندههای جنگ ایران و عراق بود که در سال ۶۱ در لبنان ربوده شد.
یکی از نکات جالب «ایستاده در غبار» این است که علی رغم اهمیت داشتن شخصیت احمد متوسلیان در مقام یکی از مهمترین فرماندههان ایران در دفاع مقدس، نسل امروز آشنایی چندانی با این شخصیت نداشت، هرچند محمدحسین مهدویان در آن زمان جزو کارگردانان جوان و تازه کار سینمای ایران به شمار میرفت، اما این فیلم توانست با استقبال خوبی از سوی مخاطبان در سینماها همراه شود، این در حالی است که حتی بازیگران شناخته شدهی آن زمان نیز در این پروژه حضور نداشتند.
تک تیرانداز، ناکام در روایت
در سال ۹۹ نیز فیلم سینمایی با نام «تک تیرانداز» به کارگردانی علی غفاری یکی دیگر از فیلمهایی است که با موضوع قهرمانان ملی ساخته شده است. سازندگان این فیلم سینمایی با توجه به شرایط کرونا تصمیم گرفتند که «تک تیرانداز» در لیست فیلمهایی که برای اولین بار در تلویزیون پخش میشود قرار گیرد. هرچند این فیلم در تلویزیون مورد توجه مخاطبان قرار گرفت، اما در گیشه سینما چندان موفق نبود فلیمی که از همان روزهای ابتدایی اکران، با نقدهای بسیاری موجه شد. داستان زندگی شهید عبدالرسول زرین پیش از این هم در مستند گردان تکنفره روایت شده بود، اما به دلیل جذابیتهای آشکار و پنهانی که در دوران حضور او در جنگ وجود دارد، طبیعی است که شرایط برای اقتباس یک فیلم سینمایی ارزشمند هم از زندگی او وجود داشته باشد. اما فیلم تیرانداز همه پتانسیلی که در زندگی شهید زرین وجود دارد را مثل همه نیروهای عراقیای که در فیلم کشته میشوند، هدشات میکند. تنها فضاسازی و طراحی صحنه فیلم تک تیرانداز نیست که در سطح سینما قرار ندارد. فیلمبرداری این فیلم هم به عنوان یک ساخته جنگی بیش از حد ساده است و این سادگی که به سطح عجیبی از کلیشه هم آلوده شده از یک جایی به بعد تماشاگر را به شدت آزار میدهد. اگر از تماشاگران حرفهای سینما باشید از تماشا کردن فیلم تک تیرانداز در سینما تعجب میکند. فیلم هیچ تلاشی برای پردازش شخصیتهایش نمیکند و این کاهلی در معرفی شخصیت، شامل حال نقش اصلی با بازی کامبیز دیرباز هم میشود. تماشاگر نهتنها هیچ شناختی از شخصیتهای فرعی فیلم تک تیرانداز به دست نمیآورد بلکه زندگی عبدالرسول زرین بهعنوان شخصیت اصلی فیلم هم در هالهای از ابهام باقی میماند. فیلم به جز چند دیالوگ که اطلاعات اندکی درباره زندگی شهید زرین میدهد، تلاش بیشتری برای معرفی او نمیکند.
«منصور» فیلمی درباره تصمیمات یک انسان
فیلم منصور روایتی از تصمیمات یک مرد است که تعلیقهایی برای تماشاگر به همراه دارد، تصمیماتی که در نگاه اول فیالبداهه و عجولانه بنظر میآیند، اما هر چه جلوتر میرویم به عمق آنها پی میبریم؛ تا به جایی که خانوادهی او نیز بخاطر تصمیماتش سرزنشش میکنند، اما او با مدیریت منطقی، جهادی و ایثارگرانهی خود به راهش ادامه میدهد. مدیریتی که در پس آن شهید منصور ستاری را برای نبردی تمام عیار با مخالفانِ پیشرفت و توسعه صنعت هوایی ایران، آماده میکند. رستگاری قهرمان فیلم نیز در پس همین مقابله است.
فیلم انگار از دل جامعه امروزی ایران بیرون آمده؛ جامعهای که شکل گرفته از جوانانی است، درگیر با واژههای بن بست گونه تحریم و مافیا، که موفقیتشان را در این شرایط پشت مرزهای کشور تصور میکنند؛ مثل مهندس ثنایی، که به مهاجرت فکر میکند و در استیصال بین، رفتن و ماندن، دست و پا میزند که منصور فرشته نجات او میشود. کارگردان از طرفی نیز به موضوع سربازی میپردازد؛ گویی که هر بار میخواهد رفتار صحیح با سرباز جوان را به ما یادآوری کند.
قهرمان فیلم نسبتا واقعی به تصویر کشیده شده، اما از فردی که قهرمان داستان را کامل کرد نباید گذشت؛ مهدی کوشکی که در نقش مهندس ثنایی، نقش مکمل منصور، یک بازی درخشان از خود به نمایش گذاشته که به کیفیت فیلم افزوده است.
«موقعیت مهدی»، شگفتانهای برای سینمای دفاع مقدس
فیلم با تصاویری بازسازیشده از فضای جبهههای جنگ آغاز میشود. تصاویری که سعی شده تا حدّ امکان به تصاویر آرشیویِ واقعی نزدیک باشند. اینگونه فیلم میخواهد فضاسازی لازم برای ورود به قصّهاش را انجام دهد و مخاطب را ــ بهفرضِ اینکه هیچ پیشزمینهای از فیلمی که قرار است ببیند ندارد ــ با حالهوای فیلم آشنا کند. از پسِ این تصاویر و عنوانبندی، فیلم به اپیزود یکم میرسد. ماجرای آشنایی مهدی باکری با صفیه مدرس، همسرش، خواستگاری او و ازدواج.
از همینجا یکی از اصلیترین ویژگیهای فیلم به خوبی خود را نشان میدهد: شخصیتپردازی. شخصیتِ مهدی بسیار خوب پرورش داده شده و جزئیات زیادی در فیلمنامه و اجرا باعث شده کاراکتر او برای مخاطب آشنا و ملموس شود. تصویر کردنِ او، بهعنوان فردی مذهبی، با جزئیاتِ جذابی همراه است. از نحوهی نشستن او در جلسهی خواستگاری و صحبت با صفیه، تا دیالوگهایی که بر زبان میراند ــ دیالوگهای درخشانی که در موردِ خوردن چای ردوبدل میشود و علاوهبر شخصیتپردازی، به ایجاد فضای موجود بین مهدی و صفیه کمک میکند ــ و بعدتر، در صحنهای که صفیه از او شکایت میکند که چرا به او نگاه نمیکند. میتوان گفت بزرگترین برگِ برندهی فیلم در فیلمنامه توجه به همین جزئیات است. جزئیاتِ مستتر در دیالوگها و اکتهای ریزِ شخصیتهای اصلی. دراینمیان، نمیتوان و نباید از بازیهای خوب هادی جازیفر (در نقش مهدی) و ژیلا شاهی (در نقش صفیه) گذشت. همین بازیهای خوب و روان باعث شده تا تکّهای از این اپیزود به یکی از بهترین لحظاتِ فیلم تبدیل شود. جایی که بعد از ازدواج و خوردن نخستین شامِ متأهلی، ناگهان برق میرود. مهدی برمیخیزد تا زودتر برود. صفیه بلند میشود و چراغنفتیای روشن میکند تا با آن مهدی را تا دمِ در همراهی کند.
آنچه که در اپیزود پایانی «موقعیت مهدی» میبینیم، تنهایی مهدی باکری در جزیرهی مجنون، مشابهِ یکی از صحنههای اصلی و کلیدی در فیلم مهدویان است، جایی که احمد متوسلیان گوشی را در میانهی گردوغبارِ ناشی از نبرد بالا گرفته تا کسی که آنطرف خط است صدا را بشنود و نیروهای کمکی بفرستد. صحنههایی که درواقع بهتنهایی این دو فرمانده در آن لحظاتِ کلیدی و سخت اشاره میکند.
«موقعیت مهدی»، فیلم یا یک گزارش تصویری؟
با تمامِ اینها، اما موقعیت مهدی همان فیلمی است که باید باشد؟ پاسخ به این سؤال را نمیتوان بهراحتی داد. فیلم، با وجود همهی نکات مثبتش، از چیزهایی رنج میبرد که باعث میشوند نتواند به جایگاه بالایی دست پیدا کند. فیلمنامهی فیلم، با وجود همه پرداختهای دقیقش در جزئیات و دیالوگها، داستان مشخصی برای تعریفکردن ندارد. بنا بر آموزه «پیشفرض» در فیلمنامهنویسی، هر فیلمنامهای نیاز به مسئلهی اصلی و ضربهی نهایی دارد. بهراستی در موقعیت مهدی، مسئلهی اصلی و ضربهی نهایی چیست؟ میتوان گفت فیلم گزارشی تصویری از زندگیِ مهدی باکری است.
فیلم در واقع به داستان نمیرسد. داستان، با همهی فرازونشیبها و الزاماتِ دراماتیکش. این چیزی است که بزرگترین ضربه را به فیلم میزند و تماشای آن را تا اندازهای خستهکننده هم میکند. ساختارِ اپیزودیک فیلم هم این مسئله را تشدید میکند. در فقدانِ خط روایی مشخص، اپیزودها بیشتر به روایتهایی جدا از هم میمانند که چندان ارتباط محکمی با همدیگر برقرار نمیکنند و ساختار فیلم را شبیه به کتابهای تاریخی میکنند که در هر درس، چیزی جدا برای گفتن دارند.
به نظر میرسد مسئلهای دیگر هم دراینمیان تأثیرگذار بوده. اینکه موقعیتِ مهدی در گام اول برای تبدیلشدن به سریال نوشته شده. هر چند حجازیفر در مصاحبهای گفته بود که ساختار این فیلم ربطی به سریال ندارد، اما بهنظر میرسد این ساختار اپیزودیک هم برگرفته از ساختارِ «مجموعه»ای در سریالها است. اینکه در هر قسمت الزاما ادامه داستان قبلی را نبینیم و با روایتهای مجزا، به ایدهای واحد و تمی مشترک دست یابیم.
به طور کلی بررسی اجمالی سینمای پرتره دفاع مقدس در دهه ۹۰ سینمای ایران نشان میدهد اگرچه تلاشهای ستودنی و قاببندیهای جدیدی برای روایت قهرمانان انجام شده، اما هم تعداد آثار این سبک و هم کیفیت آنان تا رسیدن به حالت مطلوب فاصله دارد.