کابوسی بزرگتر از این برای آمریکا وجود ندارد که متوجه شود دوقطبی سازش- مقاومت در حال رخت بربستن از افکار عمومی ایران است و فضای افکار عمومی در حال یکپارچه شدن به نفع مقاومت به گونهای است که بازگشت از آن دیگر هرگز بسادگی میسر نخواهد بود.
همه گزینههای امریکا باید به یک گزینه یعنی "پایان تروریسم اقتصادی" علیه ایران تقلیل پیدا کند. ایران کشوری نیست که بنشیند و مجازات اقتصادی مردمش را تماشا کند.
حقیقت اول این بود که آمریکا برجام را نه بد، بلکه کم میدانست و هدف آن از خروج از برجام هم نه منتفی کردن آن، بلکه توسعه آن به سایر حوزههای نگرانی راهبردی آمریکا از ایران است.
آمریکا مدتهاست بخوبی میداند چیزی به نام حمله محدود به ایران وجود ندارد؛ یا حملهای انجام نمیشود یا اگر شد این حمله به یک جنگ بزرگ منطقهای تبدیل خواهد شد.
به چند دلیل راهبرد فشار حداکثری آمریکا به ایران که از اردیبهشت ۹۷ با خروج دولت ترامپ از برجام آغاز شد، شکست خورده و ما اکنون در مرحله بازاندیشی راهبردی آمریکا درباره ایران قرار داریم.
مدتی است یک حرکت هماهنگ داخلی و خارجی علیه برنامه منطقهای ایران آغاز شده است. این نوشته کوششی است برای درک و تبیین منطق استراتژیک برنامه منطقهای ایران از خلال نقد رویکردی که تلاش میکند بیآنکه درک درستی از این برنامه داشته باشد، سخنان آمریکا و اسراییل علیه آن را بومیسازی کرده و در محیط داخلی ایران منتشر کند.
رهبری حق هدایت و پیشگامی را برای این ملت تمام کرده و سهم خود را تمام و کمال به میدان آورده است، سوال این است که آیا ما هم سهم خود را به تمامی انجام داده ایم؟
مهدی محمدی در صفحه شخصی خود نوشت: با آقای ضرغامی صحبت کردم نه تذکری دریافت کرده و نه دعوت او به جلسات شورای عالی فضای مجازی منتفی شده؛ خبر جماران نادرست بود و طبعاً باید اهداف آن مشخص شود.
اگر اجرای SPV به اعمال استانداردهای FATF بویژه اجرای CFT در ایران مشروط شده باشد، در واقع دولت یک امتیاز امنیتی کاملا نقد داده و در حالی که معلوم نیست حتی امتیاز اقتصادی نصفه و نیمهای هم به دست آورده باشد.
اصل داستان آنطور که من می فهمم مربوط است به ایستادگی اخیر مجمع تشخیص مصلحت نظام بویژه آقای رضایی در مقابل لوایحی مانند پولشویی، CFT و به طور کلی بلایی که عده ای در نظر داشتند با FATF سر این کشور بیاورد.
دولت اصرار دارد چیزی از تجربه سالهای گذشته نیاموزد، برجام را نگاهی بشدت ایدئولوژیک و توأم با شیفتگی تحلیل کند، امتیازهای بزرگ بدهد و در انتظار وعدههای نسیه بماند.
وزارت خارجه به جای این همه لابی و انرژی برای FATF اگر توان خود را صرف شکستن اجماع در جلسه تصمیم گیری FATF درباره بازگشت ایران به بیانیه عمومی بکند، خیلی راحتتر و سادهتر منافع کشور را تأمین خواهد کرد. اینها همه حرفهایی است که بارها زده شده و البته نشنیده اند چنانکه در داستان برجام هم نشنیدند.