مذاکره کنندگان ایرانی به انعقاد قراردادهای مبهم و تفسیرپذیر عادت کردهاند. ویلسون در این باره مینویسد: «ارزنه الروم نقش مهمی در تاریخ اختلافات مرزی ایران و عثمانی ایفا كرده و موجب تفسیرهای مختلف شده است.»
اعتراض دولت پهلوی مدت کوتاهی بیشتر به طول نینجامید. محمدرضا قائل به وجود کدخدا در جهان بود و خود را ملزم به اعتمادسازی برای کدخدا میدانست حتی اگر موجب از دست بخشی از خاک ایران باشد.
اشرف یک قمارباز حرفهاى بود. وى قماربازهاى حرفهاى را جمع میکرد و وارد محفل خصوصى محمدرضا مىنمود، سپس او را تشویق و تحریک میکرد که در پوکر از پس فلانى بر نمىآیى. محمدرضا هم از روى غرور لج میکرد که من او را داغان میکنم و ...
رژیم پهلوی در تبلیغات خود، سیاست خارجیاش را «سیاست مستقل ملی» مینامید و خرسند از این بود که موفق شده تا با کشورهایی که آنها را متمدن مینامید؛ رابطه برقرار کند ...
محمدرضا پهلوی در سن ۲۲ سالگی نه فکرش را می کرد و نه آمادگی شاه شدن را داشت، اما تقدیر اینگونه رقم خورده بود تا همانها که روزی پدرش را خلع کرده بودند، اکنون او را به جای او بگمارند.
چون مردم تبریز خلقی باطل و غیر قابل اصلاح تشخیص داده شدند خرابی ها و سوزاندن تبریز انجام گرفت و سلطان چون مذهب باطل ان مردم را دید تبریز را رها کرده و به روم بازگشت ...
نگاهی به روند پیدایش و گسترش این انحراف، نشان میدهد که یکی از نخستین استقبالکنندگان از جریان منحرف بهاییت، یهودیان بودند. این همراهی یهودیان با بهاییت تا به آنجا بود که بسیاری از مفاهیمی که بهاییان امروزه آن را آموزه دینی خود مینامند، شباهت شگفتانگیزی با مکتب یهود دارد. بنابراین عجیب نیست اگر مهمترین مبلغان بهاییت، از میان یهودیان بهایی شده سر برآورده باشند ...
حسین فردوست می نویسد:«اگر می خواستید رضاخان خوشحال شود، درجه بدهد، مقام بدهد، یا پیشنهادی را تصویب کند، قبل از شروع، نام چند ملک را با مشخصات و قیمت آن مطرح می کردید و مطمئن بودید که کارتان انجام می شود.»
سرگذشت اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران یکی از مقاطع عبرتآموز تاریخ معاصر است و زندگی سیاسی بنی صدر از آن روزی که به عنوان منتخب مردم مسلمان ایران در چهرهای منافقانه در اوج قدرت قرار گرفت تا آنجایی که به عنوان چهرهای مطرود از کشور گریخت، میتواند درس های فراوانی برای این روزهای ما داشته باشد.
تاریخ دو قرن اخیر سرزمینمان مملو است از عهدنامه ها، قراردادها و توافقنامههای ننگینی که هر یک بخشی از منافع و حاکمیت ملی کشورمان را به تاراج داده است. جالب آنکه در قریب به اتفاق این موارد، امضاء کنندگان توافقهای ننگین، آن را «بزرگترین دستاورد تاریخ»، «فتحالفتوح» و «افتخارآمیز» نامیده اند. اما گذشت زمان نشان داده که آنچه در زمان امضاء فتحالفتوح نامیده میشده درحقیقت به حراج گذاشتن منافع ملت بوده است.
در روز ۴ آذر ۱۳۲۹ هجری شمسی کمیسیون تخصصی نفت مجلس شورای ملی قرارداد الحاقی میان ایران و انگلیس موسوم به قرارداد گس-گلشاییان را خلاف منافع ملت تشخیص داده و رد کرد. اما قرارداد گس-گلشائیان چه بود؟
جالب آنجاست شاهان قاجار که دربرابر هر نیرویی که به هر طریقی بخواهد قدری از قدرت ایشان بکاهد سخت موضع میگرفتند اما نه تنها حاضر بودند به مبلغین فرهنگی که هدف نهایی ایشان ترویج سبک زندگی غربی در ایران بود، مجوز فعالیت و تاسیس مدرسه بدهند بلکه ایشان را در این هدف یاری نیز برسانند ...
در دورانی که عصر واگذاری امتیازات به کشورهای بیگانه و رقابت هرچه بیشتر قدرتهای استعماری برای کسب نفوذ در ایران بود، امیرکبیر صدراعظم ناصرالدین شاه به پاس خدمات صادقانهاش به کشور و اینکه هیچگونه امتیاز ننگینی به دول بیگانه واگذار نکرد، مانند نقطهای روشن در میان لکهای سیاه می درخشد.
یکی از تزهای دشمنان اسلام برای اسلامزدایی و جایگزینی ارزشهای لیبرالیستی، توطئه کشف حجاب و از بین بردن حیای زن ایرانی بود. رضاخان بعنوان مهره انگلیسیها؛ با شعار تجددخواهی درصدد تضعیف ارزشهای دینی و همچنین تز حجابزدایی از جامعه برآمد، اقدامی که واکنشهای متفاوتی را در سطح جامعه ایران برانگیخت.
همه میدانند كه دولت انگلیس برای ایران كه در همسایگی امپراتوری بزرگ آن در هند قرار دارد، آرزویی جز برقراری نظم و ثبات ندارد و اینكه هیچ عاملی جز ایمان ایران به كمك انگلیس نمیتواند به ترقی و پیشرفت این كشور كمك كند...