گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، سید مجتبی تهرانی معروف به نواب صفوی، در سال 1303 شمسی در خانواده ای روحانی و در خانهای محقر در خانی آباد تهران قدم به عرصه ی وجود گذاشت. وی با علاقه و عشقی وصف ناشدنی به روحانیت و به قصد ادامه راه آبا و اجداد خود، در اواخر سال 1320، پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه، رهسپار حوزه علمیه نجف اشرف شد. شهید از طرف مادر به سادات درچه اصفهان منتسب و از طرف پدر میرلوحی بود.
شهید عنوان نواب صفوی را از خاندان مادر به ارث برده است. پدر او مرحوم سید جواد میرلوحی، دانشمندی روحانی بود که در اثر فشار حکومت رضاخان مجبور به ترک لباس روحانیت شده و به وکالت دادگستری پرداخت.
مرحوم سید جواد در سال 1314 یا 15 در اثر مشاجره و درگیری لفظی با (داور) وزیر عدلیه ی رضاخان، غیرت علویش به جوش آمد و یک سیلی نثار وی کرد که در اثر آن سه سال به زندان افتاد.
از مذاکره تا ترور کسروی
از شهریور 1320 و فراگیر شدن جنگ جهانی دوم، ایران نیز گرفتار شرایط دشواری شد، از یک طرف مورد تجاوز متفقین قرار گرفت و از طرف دیگر سود جویانی قلم به مزد و اجیر، از آزادی سوء استفاده می کردند و از طریق ترویج فرهنگ غربی به جان مسلمانان افتاده بودند و درصدد بودند تا آنچه رضاخان از طریق زور قلدری نتوانسته بود انجام دهد، از طریق قلم و نگارش با مخدوش نمودن تاریخ اسلام انجام دهند.
سیاست رضاخان بیهویت کردن ایرانیان از طریق قطع ریشههای تاریخی آنان بود. قطعا سلطه بر ملتی بیریشه و بیهویت بسیار آسانتر از ملتی است که خود را پایبند به آرمانهایی مثل آزادگی عاشورا میبیند. این سیاست مورد استقبال قدرتهای خارجی نقشآفرین در ایران قرار گرفته و تقویت شد. بنابراین پس از کنار گذشتن رضاشاه توسط خارجیها، نه تنها زیر سوال بردن عقاید ایرانیان متوقف نشد بلکه در آشفته بازار هرج و مرج دههی بیست، با شدت بیشتری پیگیری شد.
در چنین شرایطی نواب صفوی پس از چهار سال اقامت در نجف به دستور آیت اللَّه سیدابوالحسن اصفهانی جهت مبارزه با کجرویهای کسروی به ایران آمده و با تشکیل «جمعیت فداییان اسلام» به مبارزه با جریان شبهروشنفکر ضد دین میپردازد. احمد کسروی در آن سالها جریانی را رهبری میکرد که با حمایت دولت و خارجیها مسئولیت شبههافکنی در عقاید دینی مردم را داشت.
احمد کسروی
در نجف بود که نواب با مطالعۀ کتاب نام «شیعیگری» نوشتۀ احمد کسروی به افکار او حساس شد و پس از نشان دادن کتاب به علمای نجف و مرتد دانستن کسروی توسط برخی از آنان در ۱۳۲۳ شمسی برای پیگیری موضوع به ایران آمد. او پس از بازگشت به کشور، به خانۀ کسروی رفت.
نواب صفوی چندین دیدار با کسروی انجام داده و تلاش کرد تا از طریق مباحثهی منطقی، حقانیت اسلام را به او نشان بدهد. اما هدف کسروی رسیدن به حقیقت نبود بلکه او حمله به اسلام را ماموریت خود میدانست؛ از همین رو پس از جلسات متعدد مناظره، نه تنها توجهی به پاسخهای داده شده به شبهات نکرد؛ بلکه با لجاجت بیشتری به تخریب مقدسات اسلامی پرداخت. بنابراین راه دیگری جز اعدام انقلابی این عنصر وابسته باقی نماند. این اعدام انقلابی اولین عملیات مسلحانهی فدائیان اسلام بود. ترور وابستگان استعماری مانند عبدالحسین هژیر، علی رزمآرا و حسین علاء از جمله دیگر فعالیتهای سیاسی این جمعیت بود.
مسئلهی فلسطین و اتحاد امت اسلامی
نواب صفوی علاوه بر حساسیت بر مسایل داخلی، حمایت از قیامهای اسلامی منطقه را نیز وظیفهی خود میدانست و خصوصا بر مسئلهی فلسطین و اشغال قدس شریف حساس بود. شرکت در برگزاری تظاهرات ۳۱ اردیبهشت ۱۳۲۷ شمسی در همدردی با مردم فلسطین طی اشغال اراضی و تشکیل دولت اسرائیل، ثبتنام از داوطلبان جنگ با اسرائیل ـ که دولت اجازه اعزام به آنها نداد ـ، شرکت در کنگرۀ بینالمللی فلسطین در اردن و سخنرانی نواب مبنی بر اسلامی خواندن مسألۀ فلسطین و نه عربی بودن آن، ملاقات با شاه حسین و دعوت وی به اجرای اسلام، رفتن به مصر به دعوت اخوانالمسلمین، سفر به چند کشور عربی از جمله لبنان، سوریه، عراق، تلاش برای ایجاد وحدت اسلامی، از اقدامات وی برای ایجاد همگرایی بین امت اسلامی بود.
از میان برداشتن بزرگترین مانع ملی شدن نفت
شهید نواب صفوی و جمعیت فدائیان خلق، بیشک موثرترین نقش را در ملی کردن صنعت نفت داشتند. «یکی از موانع بسیار بزرگی که بر سر راه نهضت ملی شدن صنعت نفت قرار داشت و هر گونه اقدام در این مورد را سرکوب می کرد و ترس و دلهره شدیدی بین طرفداران نهضت انداخته بود، نخست وزیر وقت، رزم آرا بود، وی از مزدوران و هواداران سیاست انگلیس در ایران و فردی بسیار مستبد بود، رزم آرا چنان سختگیر و تابع انگلیس بود که حتی اشرف - خواهر شاه – از او می ترسید و نمی توانست روی حرف وی چیزی بگوید.»
اگر رزمآرا از میان برداشته نمیشد، مشخص نبود چه سرنوشتی در انتظار نهضت نفت ایران خواهد بود. بنابراین فدائیان اسلام که ارتباط نزدیکی با آیتالله کاشانی رهبر مذهبی نهضت ملی شدن نفت داشتند؛ ماموریت حذف این مانع بزرگ را برعهده گرفته و راه را برای پیروزی قیام هموار کردند.
زندان در دولت مصدق
شهید نواب صفوی از آن دسته افرادی بود که اصول را در اولویت قرار داده و حوادث و شخصیتها را با آن میسنجید نه اصول را با شخصیتها. از همین رو جنبش تحت رهبری وی با حکومت دکتر مصدق نیز به خاطر عدم عمل به احکام اسلامی به مخالفت پرداخت و به همین جهت در ایام نخست وزیری مصدّق، دستگیر و به زندان افتاد و به مدت ۲۰ ماه، تا سقوط حکومت مصدق در زندان بود.
تندرویهای مصدق و نادیده گرفتن کسانی که مهمترین تاثیر را در به نخستوزیری رسیدن وی داشتند سرانجام سبب شد تا مردم و اکثر حامیانش به تدریج گرد او را خالی کرده و شرایط برای کودتای انگلیسی-آمریکایی 28 مرداد 32 آماده گردد.
دستگیری و تیرباران ...
فدائیان اسلام در دولت کودتا برای مدتی پنهان شده و منتظر ماندند تا جو اختناق ناشی از کودتا قدری تعدیل شود. مدتی بعد اقدامات ضد ملی حسین علاء نخست وزیر وقت، ایشان را به فکر اعدام انقلابی این مهرهی خودفروخته انداخت. سرانجام در ساعت سه و نیم بعدازظهر روز دوم آذرماه ۱۳۳۴ به دنبال ترور نافرجام حسین علاء، سیدمجتبی نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام به همراه دو تن دیگر از اعضای این گروه بازداشت شدند. روزنامه اطلاعات فردای آن روز در خبری نوشت: «بعد از حادثۀ سوءقصد علیه جان نخستوزیر در مسجد شاه و دستگیری مظفرعلی ذوالقدر ضارب، مشارالیه در بازجوییهای اولیه اظهار داشت که نواب صفوی دستور اجرای ترور نخستوزیر را در اختیار من گذاشته است. علاوه بر این اعتراف از ظواهر امر و طرز صحبت کردن ضارب و شعارهایی که بعد از حادثه داده بود و همچنین گفتن اذان و الله اکبر بعد از حمله به آقای علاء چنین بر مامورین روشن شد که مظفرعلی به تحریک جمعیت فدائیان اسلام که در سالهای اخیر پنج مرتبه مرتکب سوءقصد علیه جان زمامداران وقت شدهاند، اقدام به سوءقصد و شلیک گلوله به سوی آقای علاء نموده است و بالنتیجه مقامات انتظامی چه شهربانی و چه فرماندار نظامی مصمم شدند که رهبر این جمعیت را که بعد از وقوع حادثه مخفی شده بود، بازداشت نمایند».
این مجاهد خستگیناپذیر به همراه سه تن از همرزمانش به نامهای خلیل طهماسبی، مظفر علی ذوالقدر و سیدمحمد واحدی به حکم آنچه آنچه رژیم پهلوی «دادگاه» مینامید محکوم و در صبحگاه 27 دی 1334 شمسی تیرباران شدند. بدین ترتیب پرونده ده سال فعالیت سیاسی و اجتماعی جمعیت فداییان اسلام بسته شد و جنایت دیگری در پرونده سیاه خاندان پهلوی ثبت گردید.
شهید نواب صفوی پیش از تیرباران شدن قرآن میخواند
شهید نواب صفوی به هنگام شهادت، در لحظههای آخر حیات با لحنی دلنواز آیاتی از قرآن کریم را تلاوت نموده، بانگ اذان سر میدهد و نزدیکی های طلوع فجر به آسمانیان میپیوندند. شهدا در مسگر آباد به خاک سپرده میشوند. وقتی تصمیم گرفته میشود تا آنجا پارک شهر شود، اجساد شهدا شبانه از تهران به قم انتقال یافته و در «وادی الاسلام» جای میگیرند.