گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ یکی از تزهای دشمنان اسلام برای اسلام زدایی و جایگزینی ارزش های لیبرالیستی، توطئه ی کشف حجاب و از بین بردن حیای زن ایرانی بود. رضا خان بعنوان مهره ی انگلیسی ها که با طرح کودتای سوم اسفند 1299، با هدایت انگلیسی ها به سر کار آمده بود؛ با شعار تجددخواهی درصدد تضعیف ارزش های دینی و همچنین تز حجاب زدایی از جامعه ای که مبنایش بر دینداری و پایبند بودن به اصول مذهبی بناشده بود، برآمد.
نخستین زمزمه های کشف حجاب را می توان در آثار منورالفکران و بهاییان دوره ی ناصرالدین شاه مشاهده نمود اما در واقع امر، رسمیت یافتن کشف حجاب، که ناشی از آشنایی با فرهنگ غرب و ادعاهای نوگرایانه ی افرادی که افکار و زندگی غربی را تجربه کرده بودند؛ را باید در دوران دیکتاتوری رضاخان جست که در سایه ی برنامه های نوسازی فرهنگی وارد ایران گشت.
رضا خان قبل از رسیدن به مقام شاهی خود را فردی مذهبی و پایبند به اصول اسلام معرفی می کرد اما دیری نپایید که بعد از رسیدن به سلطنت همین تفکر دینی و مبانی ارزشی حاکم بر جامعه را مانعی بر سر راه پیشرفت و فرآیند مدرن سازی ایران نامید.
برای آماده سازی و پیش زمینه سازی برای اینکه مردم نسبت به تقیدات دینی در زمینه ی حجاب سستی نشان دهند، مجلس در 6 دی ماه 1307 قانون متحد الشکل نمودن البسه را تصویب کرد که بر اساس آن پوشیدن کت و شلوار و کراوات و کلاه فرنگی برای مردان الزامی می شد. این قانون که زمینه ساز کشف حجاب و با ادعای مضحک متمدن کردن ایرانیان تصویب شده بود؛ ریشه در سفر رضاخان به ترکیه و تحت تاثیر اقدامات غرب گرایانه ی آتاتورک داشت.
از طرف دیگر رضان خان تحت تاثیر اصلاحات دموکراتیک در افغانستان قرار گرفته بود. زمانی که ملکه ی افغانستان بی حجاب وارد ایران شد، موج عظیم مخالفت مردم و روحانیون با این مسئله شگل گرفت، اما بی اعتنایی رضاشاه نسبت به این اعتراضات سبب انتشار شایعاتی در مورد تصویب قانون منع حجاب در کشور شد.
در نتیجه رضاخان که به شدت تحت تاثیر رژیم لائیک ترکیه به رهبری مصطفی آتاتورک و بی حجابی زنان این کشور قرار گرفته بود، بخشنامه ی قانون منع حجاب را ابلاغ نمود. به این ترتیب و برای نخستین بار در بهمن ماه 1313 و طی مراسم افتتاح دانشگاه تهران، به دختران دستور داده شد که بدون حجاب در این دانشگاه حضور یابند.
قانون کشف حجاب قانونی بود که برای هیچ کس استثناء قائل نمی شد و اعتقادات مذهبی و ملی مردم ایران را زیر سوال می برد؛ بنابراین با واکنش و مخالفت های مردم به رهبری روحانیون مواجه شد. از جمله ی این واکنش ها قیام مسجد گوهرشاد در مشهد بود که به سرکوب و کشتار مردم مظلوم انجامید.
رضا خان با بي اعتنايي به علما و مردم، در روز 17 دي 1314 در جشن فارغ التحصيلي دانشسراي مقدماتي دختران در تهران، قانون کشف حجاب زنان را به طور آشکار و رسمي اعلام کرد و خود به اتفاق همسر و دخترانش که بدون حجاب بودند، در اين جشن که به ابتکار علي اصغر حکمت، وزير معارف و فراموسونر معروف تشکيل شده بود، شرکت و سخنراني کرد. اینگونه بود دوره اي سياه براي زنان ايران در تاریخ کشورمان شروع شد.
کشف حجاب موافقان و مخالفانی داشت. گروهي كه شامل اكثريت روشنفكران، دولتيان، متمولين و اشراف، تحصيلكردگان فرنگ و آموزشيافتگان مدارس جديد بودند، از كشف حجاب استقبال ميكردند. اما قریب به اتفاق مردم عادی و گروه هایی شامل روحانيون، تجار، کاسبان، كشاورزان و ساير طبقات توده مردم؛ در مقابل كشف حجاب واكنش منفي داشتند.
واکنش روشنفکران : روشنفکران که اغلب تحصیلکردگان غربی و یا محصول سیستم آموزشی غرب در ایران بودند؛ در صدد انتقاد و مقایسه ی شتاب زده از وضعیت زن ایرانی با حقوق و آزادی های زن غربی، بر آمده بودند و روز 17 دی را پایان سیه بختی و جهالت زنان ایرانی می دانستند. روشنفکرانی که به منزله ی بلند گوهای تبلیغاتی کشف حجاب بودند، حجاب را مانع ترقی و بی حجابی را مترادف با ترقی و تمدن می دانستند و با ایجاد مراسم و ایراد سخنرانی در پیشبرد طرح مستبدانه و اجباری رضا شاه می کوشیدند.
واکنش دولتمردان : اکثر دولتمردان و رجال سیاسی کشور که در مقابل شاهی که دست پرورده ی قدرت های خارجی بود اراده ای از خود نداشتند نیز با پدیده ی کشف حجاب موافق بودند و از جهتی بعضی از آنان طراح و مجری این طرح شدند. کسانی مانند علی اصغر حکمت وزیر معارف رضا شاه. وی از سالها قبل زمينه ی اعلام كشف حجاب را در داخل حوزه مأموريت خود، يعني معارف، ايجاد كرده بود.
واکنش روحانیون : رضا شاه برای مدرن سازی جامعه، سیاست مذهب زدایی در سایه ی عرفی سازی قوانین را در پیش گرفت، بنابراین سعی کرد موانعی چون پایگاه روحانیت را در میان مردم تضعیف کند مثلا با وضع قوانین عرفی عملا روحانیون را محدود نمود و یا با سیستم آموزشی اروپایی نقش مکتب خانه ها را کمرنگ نمود.
اما روحانیون با طرح کشف حجاب مخالفت کردند و قبل از اعلام رسمی کشف حجاب مخالفت ها به صورت علنی آغاز شده بود، با این وجود، بعد از اعلام رسمی، بدلیل جو خفقان حاکم بر جامعه، مخالفت ها به طور پنهانی صورت می گرفت.
اولین مخالفت ها در برابر کشف حجاب توسط روحانیون از شیراز آغاز شد و بعد از شهریور 1320 حاج آقا حسین بروجردی و حاج سید محمدتقی خوانساری فتواهایی در مورد لزوم حجاب و تحریم بی حجابی زنان در جامعه اعلام نمودند. این فتواها حساسیت جامعه را نسبت به رعایت حجاب در جامعه بر انگیخت و در نتیجه باعث گردید که پهلوی دوم دیگر نتواند راه سلف خود را دنبال کند.
واکنش اقشار مختلف زنان : زنان طبقه روشنفکرنما و فرنگی ماب که سیر غرب گرایی را در پیش گرفته بودند در زمینه کشف حجاب فعالیت چشمگیری داشتند اما زنان دربار بیشتر برای حفظ موقعیت سیاسی – اداری همسرانشان دست به کشف حجاب زدند.
زنان طبقات شهری که انگیزه ی مذهبی و سنتی قوی داشتند؛ به دلیل پرورش یافتن در محیط های فرهنگی مذهبی و ایرانی و حفظ هویت اصیل خود در برابر هجوم فرهنگ بیگانه، به عكسالعمل منفي در مقابل طرح جديد، اقدام کردند.
به طور كلي ميتوان گفت، زنان طبقات مرفّه وابسته به دولت و بیگانگان كه در 17 دي براي اولين بار بدون حجاب ظاهر شدند، بيش از زنان ساير طبقات از كشف حجاب استقبال كردند و حتي در تبعيت صرف از ظواهر غربي تا آنجا پيش رفتند كه به قول مخبرالسلطنه «جاي شكرش باقي است كه سرتا پا برهنه در كوچه آمدن را در پاريس و برلن پليس منع كرده بود والاّ در حرارت تقليد، بانوان ما مستعد تقليد بودند و آنچه در پرده داشتند، مينمودند»
واکنش دولت: تا پايان دوره حكومت رضا خان، اقدام دولت در اجرای قانون کشف حجاب، بيشتر جنبه انتظامي داشت و به طور مستقيم اعمال ميشد، اما بعد از شهريور 1320، برخورد دولت تغيير يافت و با توجه به شرایط جنگ جهانی دوم و مشکلات ناشی از آن شرایط نسبتا آزادی برای مردم ایجاد شد شرایطی که دیگر حربه ی استبداد و فشار مستقیم بر مردم کارساز نبود.
بنابراین رژیم، دست به تبلیغات گسترده ای برای حیازدایی از جامعه زد و نقش نيروهاي انتظامي براي پيشبرد اين طرح كمتر شد. به این ترتیب ماجرای کشف حجاب در دوران پهلوی دوم بسیار متفاوت تر و هوشمندانه تر از پلهوی اول دنبال شد. در این دوران تکیه بر فرهنگ زدایی از جامعه و اعطای بار ارزشی به بی عفتی، از طریق تشویق زنان به بی حجابی و همزمان با آن تحقیر بانوان محجبه بود. سیاستی که نتایج هولناکتری نسبت به سیاست خشن اجبارگرایانه به بار می آورد.
متاسفانه منبع و روایت تاریخی نداره
به نظر می رسه فقط تراوشات ذهنی نویسنده است
و البته بیشتر عبارات و تحلیل های تاریخی بدیهی به نظر می رسه
معلومه که واکنش روشنفکران و دولتمردان و زنان مرفه و فرنگی نسبت به این اقدام مثبت بوده
بهتر نبود قدری ریشه ای تر نگاه می کردید و به زمان فعلی ارتباطی برقرار می کردید
آیا کلمه و واژه ای بهتر از روشنفکری سراغ نداشتید؟
چه جور روشنفکری است که ترویج حرام الهی میکند؟ به نظرم روشن فکری حقیقی واژه زیبایی است پس با انتساب این مسائل به روشن فکری وجهه آن را خراب نکنید