به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، عبارت «تقریبا هیچ» که رئیس بانک مرکزی دولت روحانی درباره دستاورد ایران از برجام گفت، همچنان در اذهان باقی مانده است. حالا با گذشت 5 سال از گفتن این عبارت، شرایط برای ازسرگیری توافقی که یکبار توسط آمریکا منهدم شده، مهیا شده است، «تقریبا هیچ» میتواند در هیئتی جدید ظاهر شود.
به گزارش «وطن امروز»، در شرایطی که این روزها از موعد حصول توافق در وین صحبت میشود و «پیشرفت چشمگیر» در مذاکرات عبارت پربسامد و پرتکرار طرفهای مذاکراتی از توصیف آنچه این روزها در اتاقهای هتل کوبورگ میگذرد، است، اما همچنان نوعی تردید درباره سرانجام گفتگوها دیده میشود که دلیل آن هم عدم تصمیمگیری واشنگتن در پذیرفتن خطوط قرمز ایران است که سرعت گفتگوها را با کندی مواجه کرده است. در این میان پیامدهای جهانی تهاجم روسیه به اوکراین هم ناخواسته تبدیل به یکی از متغیرهای کلیدی تاثیرگذار بر حصول توافق برای احیای برجام شده است. با این وصف، احیای توافق ناکام هستهای سال 2015 که رابرت مالی، رئیس تیم اعزامی آمریکا به وین آن را «جسم مرده» لقب داده بود بیشتر از آن چیزی که وندی شرمن 7 سال قبل توصیف کرد به مکعب روبیک تبدیل شده است.
برنامه جامع اقدام مشترک که 23 تیرماه 94 میان ایران و ۱+۵ منعقد و از 26 دیماه همان سال اجرایی شد، مسیری را طی کرد که نهتنها به منبعی برای تامین منافع ملی و اقتصادی ایران تبدیل نشد، بلکه منجر به رقم خوردن خسارات فاجعهبار شد. یکی از آثار این خسارتها تاثیر این توافق را بر برنامه هستهای ایران و زیرساختهای آن نشان میداد. در صورت احیای برجام، باید به پرسشهای جدی درباره توان هستهای کشورمان که طی یک سال گذشته دوباره به حیات خود بازگشته است در نتیجه توافق احتمالی در وین پاسخ داده و ابهامها برطرف شود. توافق اشاعهای برجام که با سازوکار بیسابقه راستیآزمایی و مکانیزمهای نظارتی آژانس انرژی اتمی، برنامه هستهای ایران را به یک استثنا تبدیل کرد در شرایطی رقم خورد که برنامه ایران شامل غنیسازی اورانیوم با غنای 20 درصد و با سانتریفیوژهای 1-IR بود. طبق برجام ایران ذخایر 1000 کیلویی اورانیوم با غنای 5 درصد و همچنین 400 کیلو اورانیوم با غنای 20 درصدی را از کف داد.
اگرچه این روزها از آماده بودن متن توافق احتمالی در وین صحبت میشود، اما به دلیل عدم دسترسی به این متن جای این پرسش مطرح است: در شرایطی که ایران با گامهای هستهای خود که طی یک سال اخیر در توسعه برنامه هستهای برداشته است، به مراتب از سال 94 جلوتر و فراتر رفته است، توافق چگونه خواهد بود؟ به عنوان نمونه ایران از فروردینماه امسال در پاسخ به حملات خرابکارانه در تاسیسات نطنز غنیسازی 60 درصدی را آغاز کرده است. همچنین در سانتریفیوژها هم ایران پیشرفت داشته و اورانیوم را با سانتریفیوژهای 6-IR غنی میکند.
ایران در حال حاضر به میزان 33 کیلوگرم اورانیوم 60 درصد در اختیار دارد و همچنین 182 کیلوگرم اورانیوم 20 درصدی غنیسازی کرده است و در مجموع میزان کل ذخایر غنی شده ایران به بیش از 3000 کیلوگرم رسیده است. این دادهها حاوی چه پیامی است؟ ایران تا زمان برجام در سال 94 طی 8 سال (فرض گرفته شده از سال 1386 تا 1394) به 10 تن اورانیوم غنیشده 3/5 درصد و 400 کیلو 20 درصدی دست یافته بود (غنیسازی 20 درصد از سال 89 شروع شد)، اما حالا طی فقط یک سال به یکسوم میزان 10 تن که در 8 سال به دست آمده بود، دست یافته است. در غنیسازی 20 درصد هم طی یک سال تقریبا به نصف این میزان اورانیوم سال 94 دست یافته است. ضمن اینکه ایران در دوره کنونی، حرکت به سمت تولید فلز اورانیوم را هم آغاز کرده است و تاسیسات فردو هم بار دیگر به چرخه غنیسازی و فعالیتهای خود بازگشته است.
در نتیجه باید این سوال را مطرح کرد: اگر قرار است دوباره توافقی حاصل شود که متعاقب آن ایران به سال 2015 پرتاب شود و به سانتریفیوژهای 1-IR بازگردد و فردو را دوباره تعطیل کند، این نتیجهای مطلوب تلقی شده و تکرار مجدد خسارت قبل نخواهد بود؟ اگر پاسخ مثبت است باید گفت قطعا باید نتیجه توافق احتمالی بسیار فراتر از برجام باشد که زیرساختهای موجود حفظ شود. ممکن است گفته شود توافق آتی برای احیای توافق سال 2015 است و این خواسته فرابرجامی است، اما باید پرسید مگر دولت ایالاتمتحده که یکبار با نقض فاحش توافق از آن خارج شده است و چند صد تحریم جدید را با کارزار فشار حداکثری بر کشورمان تحمیل کرده و حتی برچسب تحریمهای برجامی را هم تغییر داده است، به شرایط 2015 برمیگردد که ایران هم باید نعل به نعل به شرایط 2015 بازگردد؟