گروه استانهای خبرگزاری دانشجو، اعظم ذوالفقاری منظری؛ * در ذهن اغلب ما ایرانیان، گلستان به عنوان استان پرآب نقش بسته و تصور میکنیم که همه جای این استان مانند محدوده گلستان سرسبز است. اما جغرافیای گلستان با بقیه دیگر استانهای شمالی کشور تفاوتهایی دارد. منابع آبی گلستان گرفتار چالشهای جدی هستند. این آبها قرار است جنگلهای هیرکانی را آب دهند، مردم را سیراب کنند، کشاورزی را رونق دهند و در جریان طبیعیت جاری باشند. اما منابع آبی این استان رو به کاهش است و دلیل اصلی آن را هم میتوان در تغییرات اقلیمی و مدیریت ناصحیح منابع آبی جستجو کرد.
الهه موسوی، فعال محیط زیست اولین دلیل کاهش منابع آبی گلستان را تغییر اقلیم میداند و به خبرنگار ما میگوید: در اثر تخریب محیط زیست و کاهش مناطق جنگلی، اکنون سطح پوشش گیاهی در استانهایی مانند گلستان که جنگل داشتند، کاهش پیدا کرده است. علاوه بر آن گلستان چند منطقه اقلیمی خشک دارد که در مشکلات آب و هوایی استان تأثیر میگذارند.
اقلیم خشک گلستان که این استان را با مازندران و گیلان متفاوت میکند، در شرق و جنوب این استان قرار گرفته است. یک سوی این استان ترکمن صحرا قرار دارد و به خراسان میرسد و جنوب هم به بیابانهای سمنان اتصال دارد؛ جایی که جنگلهای هیرکانی تمام میشود و جلگهها شروع میشوند.
اقلیم خشک گلستان که این استان را با مازندران و گیلان متفاوت میکند، در شرق و جنوب این استان قرار گرفته است. یک سوی این استان ترکمن صحرا قرار دارد و به خراسان میرسد و جنوب هم به بیابانهای سمنان اتصال دارد؛ جایی که جنگلهای هیرکانی تمام میشود و جلگهها شروع میشوند.
موسوی بیان میکند که براساس آمارهای رسمی طی ۵۰ سال گذشته، ۵۰ درصد از سطح جنگلهای هیرکانی کاهش یافته است. در جنگلهای زاگرس، ارسباران و منطقه ایرانی تورانی هم این مشکلات را دارند. در واقع میزان تخریب جنگل و مراتع عامل اصلی این مشکلات در گلستان هستند.
او دومین عامل خشکی و کمبود منابع آبی را مدیریت نادرست منابع آب میداند و میگوید: تفکر قالب در وزارت نیرو این است که برای حل مشکل کم آبی، یا به سدسازی روی میآورند یا انتقال آب. در واقع به جای آنکه مدیریت آب را در مناطق مختلف براساس منابع آبی آن سرزمین برنامه ریزی کنند، به دنبال آسانترین راه حل میروند.
این فعال محیط زیست گرگانی میگوید: آمارهای رسمی پرمصرفترین بخش را کشاورزی معرفی میکنند، هرچند این آمارها چندان قابل اعتماد نیستند، اما در ضرورت الگوی مصرف آب در کشاروزی شکی نیست. مساله این است که الگوی کشت اینگونه است که محصولاتی پرمصرف آب در نقاط خشک استان کاشته میشود و مسلما مشکلاتی را ایجاد میکند.
او توضیح میدهد: الگوی آبیاری در کشاورزی از الگوهای ۱۰۰ ساله پیش تبعیت میکند درحالیکه هم منابع آبی کم شده و هم مساحت جنگلها نصف شده است.
موسوی ضمن اشاره به میانگین بالای سرانه خانگی در مصرف آب، به سیاست دولتها برای پاسخ به این نیاز مصرفی خانوارها اشاره میکند و میگوید: طی ۴۰ ساله پیش هرچه در حوزه سدسازی تلاش بی رویه کرده، بودجه گذاشته و کار کرده، به همان نسبت به حوزههای اصلاح الگوی مصرف در حوزه خانگی بی برنامه بوده است.
موسوی معتقد است که سیاست گذاران حوزه آب باید به جداسازی آب شرب تصفیه شده از آب تصفیه نشده شهری توجه کنند و برای آن برنامه ریزی داشته باشند. او میگوید: نمیشود برای آبیاری باغچه، یا شستن لباس یا مواردی مانند آن از آب شرب استفاده کرد.
او بیان میکند که سیستم بازچرخانی آب نه در حوزه تجاری وارد شده نه خانگی. درحالیکه اغلب کشورهایی که کم آب هستند یا حتی کشورهای اروپای پرآب، مصارف آب خانگی به دو دسته تقسیم میشود؛ شرب و مصرفی. آب بازچرخانی شده از طریق لوله کشی جداگانه در دسترس مردم قرار میگیرد.
این فعال محیط زیستی به کشت چمن در فضاهای شهر نیز انتقاد وارد میکند و میگوید: چمن یکی از پرمصرفترین گیاهان تزیینی است و از اروپای پرآب به کشور ما وارد شده است و همچنان در شهرها حضور دارد. در واقع به جای آن میتوان از گیاهان بومی استفاده کرد که هم برای مقابله با ریزگردها مفید است هم فضای سبز شهری را تأمین میکند.
او یکی از مصادیق مدیریت نادرست آب را، قطعیهای مکرر آب در مناطق شهری استان گلستان توصیف میکند و به قطعی آب ۱۲ تا ۱۴ ساعته حتی در فصل سرد در گرگان اشاره میکند و میگوید: طبعا در چنین شرایطی نیاز به برنامه ریزی دقیق است تا منابع آبی به درستی در اختیار مردم و مصرف کنندگان قرار گیرد.
موسوی یک پایه مهم در مصرف آب را صنایع میداند. صنایعی مانند کارخانه استحصال ید، پتروشیمی، فولاد و ... که هر کدام برای تولید محصول، به مقدار زیادی آب نیاز دارند. او از مسئولانی که پیشنهاد ایجاد پتروشیمی و فولاد در گلستان میدهند، میپرسد: شما نمیتوانید آب آشامیدنی را تأمین کنید، چطور میخواهید برای صنعتی مانند پتروشیمی آب برسانید؟
او میگوید: در کشورمان تنها متهم کم آبی را صنعت کشاورزی میدانند. تنها بخش مولد کشور را متهم به آبخواری میکنند درحالیکه سیاستهای اشتباه مسئولان است که باعث هدر رفت آب و از بین رفتن منابع آبی میشود.
به گفته موسوی در منطقه گنبد، طرح احداث پارک آبی در حال اجرا است. کارخانه استحصال ید درمنطقه خشک ترکمن صحرا فعالیت میکند. از آن سو درختان ناهارخوران و کبودبال قطع میشوند تا تله کابین ساخته شود. او همه این موارد را از نشانههای سوءمدیریت منابع آبی در گلستان معرفی میکند.
منابع آبی در گلستان برخلاف تصور ظاهری، محدود است و نیاز به برنامه ریزی برای بازگشت آب به سفرههای آب زیرزمینی این استان وجود دارد. سطح این سفرهها براساس اعلام شرکت آب منطقهای گلستان تا پنج متر کاهش داشته که نتیجه آن ممنوعه شدن برخی از دشتهای این استان بوده است. اگرچه تصور میشد سیل سال ۹۸ بتواند به افزایش ذخیره سفرههای آب این استان کمک کند، اما نبود امکانات کافی برای ذخیره آب که جذب زمین شود، این آب یا تبخیر شد یا به دریا ریخت و دردی از دشتهای این استان را دوا نکرد. مساله آب در ایران اگرچه با کمبود شدید مواجه است، اما وقتی دیگر امکان جایگزین کردن منابع آبی تجدیدناپذیر وجود ندارد، نباید به فکر تغییر در رویکردهای مدیریتی مان باشیم؟