به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، کتاب «جنگ ایران و عراق از دیدگاه فرماندهان صدام»، توسط پنج نفر از پژوهشگران آمریکایی تالیف و توسط عبدالمجید حیدری در ایران ترجمه شده است. نویسندگان کتاب طی مصاحبههای مفصلی با تعدادی از فرماندهان بلند پایه ارتش عراق تلاش کردهاند تا زوایای پنهان و مختلفی از جنبههای سیاسی و نظامی تجاوز نظامی رژیم بعث عراق به ایران را روشن کنند. در بخشی از این کتاب، «ژنرال راعد مجید حمدانی» فرمانده گارد ریاستجمهوری عراق در حکومت صدام پیرامون سال پایانی جنگ تحمیلی توضیح میدهد:
«ایران در آغاز نبرد از نظر راهبردی بر ما برتری داشت؛ زیرا هر دو طرف درگیر ۶۰ درصد نیروهایشان را در شمال عراق مستقر کرده بودند. اما ایرانیان شبه جزیره فاو و بسیاری نقاط مرزی دیگر را در اشغال خود داشتند. در آن زمان، «نزار الخزرجی» تعداد زیادی از افسران بلندپایه ارتش عراق را تنها به این علت اعدام کرد که نتوانسته بودند بر برتری ایرانیان در زمینه نیروی انسانی فائق آیند و از دستیابیشان به منطقه سلیمانیه جلوگیری کنند.
اکنون همه به سختی میجنگیدند، زیرا در آن مقطع از جنگ هر افسری شکست میخورد، ممکن بود بدون دادگاه نظامی اعدام شود. البته همه اعدامها تنها با تأیید صدام انجام میشد. به همین خاطر هنگامی که تیپ۶۶ نیروهای ویژه تنها با ۳۴ نیروی باقی ماندهاش که ۱۲ نفر از آنها افسر بودند از مأموریت برگشت، سرهنگ جعفر صادق فرمانده این لشکر برای عذرخواهی و کسب بخشش به صورت پنهانی به بغداد رفت و به صدام گفت: «جانم در دستان شماست، مرا عفو کنید.» بااین حال، صدام دستور داد او را به همراه افسرانش اعدام کنند و همه در ماههای مارس و آوریل ۱۹۸۸م (اسفند ۱۳۶۶ و فروردین ماه ۱۳۶۷) اعدام شدند.
اعدامهای زمان جنگ پس از عقب نشینیها صورت میگرفت و صدام همه کسانی را که در اجرای اعدام مشارکت داشتند را ارتقای درجه میداد. صدام، چون خودش فرد خشنی بود با توسل به خشونت میخواست کاری کند که نظامیان عراقی مقاومت و باقی ماندن در جبهه را بر شکست و عقب نشینی ترجیح دهند، ولی این موضوع بر روحیه ارتش تاثیر منفی داشت. این اعدامها از یک سو افتخار و شرافت فرماندهان را تخریب میکرد و از سوی دیگر سبب میشد سربازانی که باید فرمانده خود را همچون پدرشان احساس می کردند، با ترس به او بنگرند گویی به دشمنشان مینگرند.»