به گزارش دانشجو، فیلم سینمایی «شادروان» که در قحطی فیلمهای خوب جشنواره چهلم فجر جزو آثار مقبول جشنواره محسوب میشد به کارگردانی حسین نمازی و به تهیهکنندگی عباس نادران، نوروز ۱۴۰۱ به اکران درآمد و در مجموع از فروش قابل قبولی در میان فیلمهای اکران نوروزی برخوردار شد؛ اثری که به گفته سازندگانش کمدی نیست، اما لحظات خوشایندی را برای مخاطبان رقم میزند. این اثر به تازگی راهی اکران آنلاین شده است، در خلاصه داستان شادروان آمده است: پدر خانوادهای میمیرد، اما مساله خانواده نه مرگ پدر بلکه رسیدگی به میهمانانی است که آمدهاند و خوش میگذرانند و تا جنازه را دفن نکنند، نمیروند؛ جنازهای که انگار قرار نیست به این زودیها دفن شود. سینا مهراد، گلاره عباسی، نازنین بیاتی، بهرنگ علوی و رویا تیموریان بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
این فیلم سینمایی که به عنوان اثری قابل احترام از آن یاد میشود اینروزها بصورت اکران آنلاین راهی نمایش خانگی شده است، فیلمی که به گفته کارگردانش طنز محسوب نمی شود.نمازی با اشاره به یادداشتی که درباره «شادروان» در طول جشنواره فجر نوشته بود، گفت: کمدی یک ژانر است که دارای ویژگیهای مهمی است اما متأسفانه در جشنواره به آن توجه نمیشود. فیلمهایی که مورد توجه داوران هر دوره از جشنواره قرار میگیرد ریلگذاری برای سال آینده است و جوانان فیلمساز را تشویق به آن گونه نگاه به سینما در جشنواره فجر میکند. به همین دلیل در آن یادداشت تاکید کردم به جای نگاه یک کمدی صرف به «شادروان»، به این فیلم نگاه جدی داشته باشید.
اما شاید برگ برنده شادروان ترکیب بازیگران این فیلم سینمایی است، انگار انتخاب سینا مهراد و بهرنگ علوی بسیار هوشمندانه بوده است،نمازی درباره انتخاب بازیگران این فیلم نیز گفت: انتخاب سینا مهراد و بهرنگ علوی برای چنین نقشهایی از نظر خیلیها شاید انتخاب چندم میتوانست باشد اما برای پرهیز از کلیشههای معمول و متفاوت از آنچه از آن بازیگران در ذهن مردم مانده بود ما ریسک کردیم و اینگونه انتخاب کردیم.
شاید در پایان بد نباشد نگاهی به روند انتخاب سوژه ابتدایی این فیلم از زبان نویسنده و کارگردان این اثر بی اندازیم: اینکه چرا سراغ این سوژه رفتم باید بگویم کاملا اتفاقی بود. در سایتی به دنبال یک مساله حقوقی بودم که دیدم آقایی یک سوال حقوقی مطرح کرده است. گفته بود وقتی پدرم مرد، ما برای ترخیص جنازه رفتیم که متوجه شدیم پدرم یک فرزند دیگر داشته است. برای اینکه کارمان راه بیفتد، یک شناسنامه به نام خواهرمان برای زنداداشمان گرفتیم. حالا او شناسنامه را گرفته و روی آن یارانه میگیرد و به ما هم نمیدهد! دعوای حقوقی این خانواده بر سر ماهی ۴۵ هزار تومان یارانه بود. اول میخواستم همین سوژه را کار کنم اما گفتم چه کسی باور میکند یک خانواده بر سر ۴۵ هزار تومان به دعوای حقوقی رسیده باشند! در نهایت قصه دیگری را از آن موقعیت خلق کردم. قصهام را هم اول برای طبقه متوسط نوشتم اما دیدم جواب نمیدهد. احساس کردم آپارتمان فضاهای قشنگی به من نمیدهد، باید به پایین شهر بروم که خانهها میتواند بزرگتر باشد. به همین راحتی قصه فیلم شکل گرفت.