به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، ابراهیم فیاض مهمان ویژه برنامه شب تاسوعا برنامه سوره فصل کوفه بود. وی در ابتدای برنامه با اشاره به سخنرانی دکتر شریعتی علیه عَلَم آن را اشتباهی خواند که باعث شد تا ۱۰ سال پس از انقلاب این سنت مغفول بماند گفت: عَلَم برخلاف گفته دکتر شریعتی اصلا به معنای صلیب نیست و تیغهای آن سرو و عَلَم استعاره از باغ شهادت است.
فیاض با بیان اینکه مردمشناسی به صورت جامع به وقایع نگاه میکند تاکید کرد: مردمشناسی این سوالات را مطرح میکند که چه شد که بنیامیه بر سر کار آمد و چند سال پس از رحلت پیامبر چه شد که پسران ابوسفیان حاکم شدند. این را مطرح میکند که عظمت عاشورا از جمله مباحث بزرگی است که نمایشنامهنویسان بزرگ باید درباره آن بنویسند. فیلم و انیمیشن باید در مورد عاشورا ساخته شود و البته قبل از این باید عظمت عاشورا را بفهمیم.
* جایگاه امت و امامت
وی امالقری را اصلی اساسی از سوی پیامبر دانسته و با اشاره به انذار پیامبر به اعراب گفت: مبنا امالقری است و به رسولالله نسبت داده میشود و به همین خاطر میگوییم مدینهالنبی. جوهر امت امام است و امام است که امت را میسازد. با این ساختار پیامبر در عید غدیر امام را معرفی میکند تا تمدن و مدنیت امتداد داشته باشد. در برابر این ساختار سقیفه وجود دارد که به قبل از مدنیت برمیگردد و همان فرهنگ قبیلگی است. به جای غدیر و امامت و مدنیت به قبیلگی بازگشتند و به جای امام، خلیفه انتخاب کردند. مقیاس امام، حضرت ابراهیم (ع) است که تمدن ساز است و با برگشت این حرکت به عقب و بازگشت سران، مردم هم به عقب بازگشتند.
* جنگ بین امامت و خلافت
فیاض واقعه کربلا را جنگ بین امامت و خلافت معرفی کرد و بیان کرد: مدینه شهر اشراف شد و فاصله طبقاتی زیاد شد. کوفه و بصره هم به خاطر این ساخته شد که ایرانیان و غیرعربها به سمت مدینه نروند و این همان پان عربیسم قبیلگی است و بحرانهای مختلفی هم ایجاد کرد که حضرت زهرا (س) در خطبه فدکیه به آن اشاره کردند. خلافت شکل تقلیل یافته امامت است و بعد معنویت و غیب وقتی از امامت گرفته میشود، تبدیل به خلافت میشود. ولایتی که پیامبر در غدیر میگوید نوعی معنا درون خود دارد که در خلافت نیست. امامت واجد شفقت است و سقیفه باعث شد بسیاری امام زمان خود را نشناسند و به مرگ جاهلیت بمیرند.
این استاد دانشگاه روایتی از امام حسین (ع) نقل کرد که ایشان به فرزند خلیفه دوم میگویند اگر پدرت بود طرفدار ما بود و در ادامه تاکید کرد: بنیامیه شروع به کاخ ساختن در کوفه کرد و خلافت را به سلطنت تبدیل کردند.
* بنیامیه فرزندان پیامبر تلقی میشدند
فیاض مهمترین اصل فساد در شام را ربا خوانده و گفت: معاویه این اصل را در شام حلال کرد و در عین حال بدعتهای دیگری را هم بنا نهاد و حدود مختلف را هم تعطیل کرد. شام اوج بدعتها در آن زمان بود و معاویه در خطبههای نماز جمعه هم اسم پیامبر را نمیآورد چرا که خود را به جای خلیفهالرسول، خلیفهالله میدانست. زمانی که اسرای اهل بیت به شام آمدند، مردم شام میگفتند فکر میکردیم فقط بنیامیه فرزندان پیامبر هستند.
وی به مسأله فاصله طبقاتی در شام و عراق و مصر و کوفه اشاره کرده و افزود: معاویه از سال ۴۰ تا ۶۰ شروع به نوسازی و بازسازی اقتصادی کرد و جیب اشراف را پُر کرد و در عین حال فاصله طبقاتی فقرا و اشراف روز به روز بیشتر میشد. این فاصله در کوفه به شدت زیاد بود و روی لشکری که جلوی امام حسین ایستادند هم تاثیر گذاشت. این لشکر از سه دسته تشکیل میشد که یک جزء آن رهبری لشکر بود که همان اشراف بودند. بدنه لشکر هم متعلق به خوارج بود و بقیه هم اعرابی بودند که برای غارت آمده بودند و نتیجه همین نظام، فاصله طبقاتی بودند.
* چرا حضرت عباس (ع) بابالحوائج شد
در ادامه برنامه حجتالاسلام مشهدی آقایی به مناسبت شب تاسوعا به ذکر فضائل حضرت عباس (ع) پرداخت. او با اشاره به زیارتنامه ایشان گفت: در این زیارتنامهها شهادت میدهیم که ایشان نه سُست شد و نه کمکاری کرد. شهادت میدهیم که در خیرخواهی برای امام سنگ تمام گذاشت. شهادت میدهیم که ایشان غایت تلاش خود را برای امام انجام داد. حضرت عباس سختیهای زیادی داشت و یکی از سختیها در روز عاشورا، عطش و خستگی و جراحت زیاد بود. در یکی از شبها چهار نفر از یاران امام محاصره شدند و نجاتدهنده آنها کسی نبود جز حضرت عباس. از طرفی هم نگران امام بود و هم محافظ خیمهها. هر جای عاشورا و کربلا را نگاه کنیم، نقش ایشان پررنگ است.
مشهدی آقایی به مقامات اختصاصی حضرت عباس هم اشاره کرده و گفت: حضرت زمانی که نتوانست آب ببرد خجالت کشید و گفته میشود، دادن لقب بابالحوائج به ایشان هم به همین دلیل است که کاری ناتمام در دنیا داشتند. علمداری حضرت یکی دیگر از مقامات اختصاصی آن حضرت بود و گویی نخ تسبیحی برای جمع بودند. حضرت هم چنین طبق نقلها، آرزو به دل ماند برای جهاد چرا که مصلحت امام را به مصلحت خودش ترجیح داد تا آب بیاورد.