به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، یکی از مسائلی که بعد از درگذشت خانم مهسا امینی در لا به لای اغتشاشات و آَشوبها گم شده و کسی هم دنبال آن نیست، مطالبه بر حق مردم و اعتراض مردمی است که نجیبانه این روزها را سپری میکنند. رسیدن نرخ ارز به مرز 36 هزار تومان، رسیدن قیمت تخم مرغ به دانهای سه هزار و پانصد تومان، ریزش بازار سرمایه، رفتارهای هیجانی بازار خودرو، انتصاب افراد ناشایست در مسئولیتها، مماشات بیش از اندازه با اغتشاشگرانی که این روزها امنیت مردم را هدف گرفتهاند و غیره، مواردی نیست که بتوان از کنار آن به راحتی عبور کرد. هر کدام از این مسائل به تنهایی کافیست تا خود موضوع یک صحنه اعتراض و ناآرامی باشد.
هرچند در این روزها دولت به راهپیمایی سیزدهم آبان ماه میبالد که حقیقتاً با این وضعیت اقتصادی، بالیدن و افتخار کردن هم دارد، اما موضوع اینجاست که صبر این جمعیتی که روز سیزدهم آبان در سراسر کشور آمدند و پای کار نظام ماندند هم حدی دارد. این سرمایه اجتماعی در این سالها مزیت نسبی بوده که نظام همیشه به آن اتکا داشته و رهبر معظم انقلاب اسلامی هم بارها در سخنرانیهایشان به آن اشاره کردهاند.
اما برآیند مجموعه رفتارها توسط دولتمردان و سیاستگذاریها به انضمام گرانیها و حوادث اخیر در کشور منجر به شکلگیری یک زنجیره تولید عصبانیت در مردم شده است؛ زنجیرهای که از دوسال انتهایی دولت قبل شروع شد و حالا به دولت سیزدهم رسیده است. با این وجود اگر یک سری اقدامات را دولت در حالحاضر که حتی درگیر مسائل امنیتی و در آستانه جنگهای قومی و قبیلهای هستیم، انجام ندهد در ماههای آینده چرخه عصبانیت همین قشر سرمایه اجتماعی، به اعتراض کف خیابانی تبدیل میشود که دیگر آن وقت که دیگر جمع کردن ماجرا سخت خواهد شد.
پیشنهاد ما در این یادداشت این است که دولت هرچه سریعتر، این زنجیره تولید عصبانیت در مردم را پایان دهد؛ حالا چطور؟
در حوزه سیاست داخلی، در این مدت مردم به دلایل مختلف، روی برخی از مسئولان هیات دولت حساسیت پیدا کردهاند؛ وقتی با نگاه دقیق به موضوع نگاه میکنیم، متوجه میشویم این حساسیت به جا است؛ از دولت سوال داریم، چرا شخصی مانند حجتالله عبدالملکی که در وزارت کار عملکرد موفقی نداشت، در حال حاضر باید به سِمَت دبیر مناطق آزاد منصوب شود؟
چرا با وجود اینکه ثابت شد پسر خانم انسیه خزعلی معاون زنان ریاست جمهوری، در زمینه خرید و فروش وی پی ان در یکی از کشورها شرکت دارد، چه اصراری بر حضور ایشان در دولت بود؟ آیا برکناری خانم خزعلی نمیتوانست اعتماد مردم را به دولت انقلابی بیشتر کند؟
در حوزه اقتصادی، در زمان جراحی اقتصادی و حذف ارز ترجیحی، بارها توسط شخص رئیسجمهور و وزاری دولت عنوان شد که قرار است یارانه چهار قلم کالا حذف شده و در عوض این مبلغ به مردم داده شود. طبق اظهارات دولتیها قرار نبود اقلام دیگر گران شود. اما متاسفانه این اتفاق افتاد و علاوه بر گرانی چهار قلم کالا، سایر اجناس هم افزایش قیمت پیدا کرد. اما کسی در دولت به چرایی این موضوع پاسخ واضحی نداد و مثل همیشه افکار عمومی رها شد.
از دولت سوال داریم، چرا در حوزه مسکن اتفاق مشخصی رخ نداد؟ مگر قرار نبود دولت در این زمینه اقدامات جدی انجام داده و مشکل عمده حوزه مسکن که همان طرف عرضه است، را حل کند، اما چه شده که در طول یک سال و نیم گذشته، ثمر گامهای برداشته شده را مردم احساس نمیکنند؟
در این جا دو حالت متصور است؛ اول اینکه یا دولت اساساً با نشناختن ظرفیتها و مشکلات کشور اقدام به کار کرده که با توجه به اظهارات رئیسجمهور درباره ظرفیت کشور منافات دارد. یا اینکه اشخاصی که در حال حاضر مسئولیت دارند، نتوانستهاند کار خود را به خوبی انجام دهند. در این صورت مماشات و ملاحظهکاری با این افراد و ماندن آنها در دولت چه لزومی دارد؟
کوتاه سخن آنکه اگر دولت این چرخه عصبانیسازی مردم را قطع نکند، ادامه رویه فعلی خصوصاً با توجه به شرایط فعلی کشور تا ماههای انتهای سال، وضعیت خوبی را نوید نمیدهد.
علیرضا پورجعفری – دانشجوی دکتری ارتباطات و روزنامهنگار