گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو ـ مهدیه سهرابی؛ در این روزها که بیان هویت فرهنگ غنی کشورمان با وجود اسطورههای تاریخی که در گذشته این ملت وجود داشته بیش از گذشته احساس میشود. ما شاهد آن هستیم که آثار ترجمه شده جای آثار تألیفی را گرفتهاند و از محبوبیت بیشتری برخوردار هستند. ادبیات داستانی کودک و نوجوان بسترهایی هستند، که باید در جهت آموزش و آگاهی کودک و نوجوان شکوفا شوند. در همین راستا با مجید شفیعی نویسنده آثاری، چون «کابوس ماهان» به گفتگو نشستیم.
دانشجو: مهمترین ویژگی رمان کودک و نوجوان که بتواند مخاطب را جذب کند چیست؟
شفیعی: متن در ابتدا باید توانایی این را داشته باشد که با ایجاد لذت، مخاطب را با خود همراه کند؛ یعنی همان لذت متن که شگردها، قوانین، نشانهها و سویههای مخصوص به خود را دارد. از انتخاب موضوع گرفته تا مضمون و نوع پروراندن ایده که مخاطب را با خود همراه کند. لذت متن میتواند مخاطب را همراه کند و او را پله پله با دنیا متن آشنا کند چرا که جذابیت شرط اول تاثیر گذاری یک داستان است. حال اگر بتواند طیف بیشتری را هم با خود همراه کند؛ موفقیت بالایی را کسب کرده است. چرا که توانسته ذوق مخاطبش را برانگیزاند و او را سپس متوجه معنا متن کند. سفری از لذت متن به معنای متن. تاثیر گرفتن مخاطب از آن روست که میتواند خود را در آینه متن به تماشا بنشیند؛ یعنی مواجهه او با جهان گسترده متن به معنا دیگر مخاطب خصوصاً مخاطب نوجوان میتواند آرام آرام با شخصیت اصلی و قهرمان رمان همذات پنداری کرده و قدم به قدم خود را به جای او تصور کند و به نوعی کتاب و مضامین آن نقب در ناخودآگاهی او زده باشند و نوری بر آن تابانده باشند که حاصلش آگاهیست چرا که تأثیرات پی در پی آن هنگام میسر است که مخاطب با قصه همراه شود و به نوعی این حس در او ایجاد شود که خود او نیز در قصه نقشی بر عهده دارد. در این باب میتوانم از اثر زیبا میکاییل آنده یعنی داستان بی پایان یاد کنم. منظور نظر این است که اثر بتواند با شگردهایی منحصر به فرد و البته لذت افزا و خلاقیت بخش شمعی را در وجود مخاطب روشن نماید که خود میتواند آگاهیهای او را یک به یک افزون کند. نور در او به گردش در آمده و منجر به شناخت هر چه بیشتر جهان متن شود. شناخت متن به مثابه شناخت جهان.
پس لذت افزایی، خلاقیت بخشی و آگاهی بخشی از وجوه مهم اثر است که اگر نباشد متن به ثمر نخواهد رسید. یعنی ارتباطی را که باید؛ با مخاطبش برقرار نخواهد کرد. خصوصاً لذت متن که آستانه ورود مخاطب به جهان داستان است و نوشیدن جرعههایی پی در پی از دریا متن با توجه پیشینه فکری و حجم ظرفی که در دست دارد و برداشتی که میتواند داشته باشد یا خود را به جای قهرمان اصلی داستان فرض میکند یا مانند سالکی به جهان پر رمز وراز متن ورود میکند. حال بسته به تمامی موارد تأثیر گذاری که اشاره شد؛ میتواند از رمان یا داستان بهره ببرد؛ و راز مانده گاری اثر هم در همین تاثیرگذاری آن نهفته است. چرا که نشأت گرفته از شناختی گسترده است هم از جهان و هم از مخاطبی که در جهان زیست میکند با تمام خصوصیات روحی روانی جسمی فرهنگی اجتماعی و... .
دانشجو: از دیدگاه شما نقاط ضعف آثار تألیفی ادبیات داستانی کودک و نوجوان چیست؟
شفیعی: در نبود همان گسترههایی که به آن در جواب سوال پیشین اشاره کردم؛ به ناچار همه چیز در محاق خواهد ماند و چرخه معنا بخشی و دریافت معنا که از پس لذت متن و خلاقیت افزایی باید ظهور یابد ابتر و بی اثر خواهد ماند. گویی بالی برای پریدن نیست و چرخی برای پیمودن راه چرا که اثر آنقدر باید تاثیر گذار باشد که مخاطب پس از خواندن آن به حس و فهم جدیدی از خود و جهان پیرامونش نائل شود. خودش را بارورتر حس کند. گویا به سفری از خودشناسی رفته و به درک جدیدی از خودش نائل آمده است. تاثیری آنچنان بر مخاطب بگذارد که مخاطب خودش را فرهیختهتر از زمانی که این کتاب را نخوانده حس کند. داناتر، زیباتر با ذهنی پویاتر از قبل مانند همین طبیعت که زنجیرهای از قواعد بر آن حکم فرماست که چرخه طبیعت وهستی بر آن استوار است. حال اگر حلقهای از این زنجیره گسسته شود.
دانشجو: آیا وضعیت معیشت میتواند روی تألیف در این حوزه تاثیر بگذارد؟
شفیعی: کسی که خلق میکند مینویسد و به کشفهای جدیدی میرسد و استعداد این را دارد که دریافتهای خود از هستی را به شکل داستان عرضه کند. مستحق آن است که از معیشت خوبی برخوردار باشد و دغدغه مادی کمتری داشته باشد. معیشت نویسنده اصل بسیار مهم و اساسی است که همانا مرتبط با بسیاری از فرایندهاست که یکی از آنها تیراژ کتاب است که متأسفانه با توجه به جمعیت ۸۰ میلیونی کشور هیچ تناسبی با آن ندارد به دیگر سخن هر چه بر جامعه کتابخوان افزوده شود؛ تیراژ کتاب هم به ناچار بالاتر رفته و رفاه و معیشت نویسنده را هم تحت الشعاع قرار میدهد. حال در کشور ما آیا کدام نویسنده است که به تعداد انگشتان دست به سفرهای خارجی رفته باشد و تجربه زیسته خود را افزونتر کرده باشد؟ در راه بهبود معیشت نویسندگان و باید ارگانهای مرتبط سعی داشته باشند و توجه خود را به این موضع صد چندان کنند. حتی ارگانها ونهادها و موسساتی که مستقیم با این حیطه مرتبط نیستند هم باید مشارکت در رفع مشکلات معیشتی نویسندگان داشته باشند چرا که بی شک تاثیرگذاری ادبیات از جهت آنکه آگاهی بخش است و روشنی بخش به تمام ارکان جامعه تسری دارد.
عنایت ارگانهای مرتبط با کتاب، و بودجههایی که به این موضوع اختصاص داده میشود؛ میتواند تأثیر به سزایی داشته باشد. نویسنده با داشتن انگیزه است که میتواند دست به خلق بزند و یکی از ارکانی که در این موضوع بسیار دخیل است همانا موضوع معیشت واقتصاد نویسنده و ادبیات است.
دانشجو: چرا نوجوانان تمایل بیشتری دارند که رمانهای خارجی بخوانند تا ایرانی؟
شفیعی: به زعم بنده هر داستان وهر رمانی که بتواند مسائل جهان شمولتری را در لباس ادبیات بیان کند؛ ماندگارتر و پرخوانندهتر خواهد بود و البته در اینجا اشاره دارم به مباحثی که پیشتر و در جواب به سوالات دیگر شما به آنها پرداختهام. شاید در ترجمهها بیش از تألیف به این موضوعات توجه شده که مخاطب را اینگونه شیفته و شیدا کرده است. شاید استعدادها به نحو بهتری به رسمیت شناخته شدهاند که آثارشان تا این اندازه جذاب و ماندنی است. نوجوانان ومخاطبان البته که حق دارند چیزهایی را بخوانند که به نحوی آنها را از نظر روحی و روانی و ذهنی اغنا و ارضا میکند. مثلاً به عنوان مثال مجموعه رمانهای ۱۳ جلدی ماجراهای ناگوار از لمونی اسنیکت که از آن سریالی جذاب هم ساخته شد یا مجموعه کتابهای خواهران گریم یا کاپیتان زیر شلواری و... در واقع خودم از خواندن این رمانها وداستانها لذت بردم و مجذوبش شدم حال به جا نفی تمام این دستاوردها باید به واکاوی این موضوع پرداخت که چه چیزی در این آثار موجود است که بدین پایه برای مخاطبان جذابیت دارد.