به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، روز سه شنبه دوم خردادماه ۱۴۰۲، نشست علمی تاریخ شفاهی با عنوان «آسیبها و چالش ها، راهکارها و روش ها» با حضور غلامرضا عزیزی، محمد قاسمی پور، یداله عزیزی، عباس حیدری مقدم، قربانعلی کناررودی، مصطفی نیکنام، محمد محمدی نیا، فرازمند و جمعی از علاقمندان و صاحبنظران حوزه تاریخ شفاهی در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد.
در این نشست، مباحث مربوط به آسیبهای نظری، روشی و اجرایی تاریخ شفاهی توسط اساتید و صاحب نظران مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
در ابتدای این نشست عزیزی ضمن ارائه کاملی از آسیبهای مباحث نظری، اجرایی و روش شناختی تاریخ شفاهی گفت: عدم درک صحیح مفهوم تاریخ شفاهی، در هم آمیختگی تاریخ، روایت، خاطره، یاد و حافظه؛ فراموشی، سکوت و تحریف و توجه نکردن به سندیت مصاحبه از آسیبهای نظری است. تعدد مراکز تاریخ شفاهی، همه گیری و سری سازی، نبود وحدت رویه در انجام پروژههای تاریخ شفاهی، عدم ارتباط و یا ناهماهنگی بین مراکز تاریخ شفاهی، فرد محوری و اعمال سلایق مدیریتی، جناح گرایی و سیاست زدگی، و عدم آموزش و ... از جمله آسیبهایی است که ما در این حوزه شاهد آن هستیم.
آقای قاسمیپور نیز با اشاره به عدم درک صحیح از تاریخ شفاهی گفت: عدم درک صحیح از تاریخ شفاهی منجر به عدم بومیسازی تاریخ شفاهی در کشور ما شده است.
وی افزود: نگاه تولید محور و محصول محور به تاریخ شفاهی، فقدان رشتههای علوم اجتماعی و فرهنگی، عدم مخاطبشناسی مناسب و صحیح در تاریخ شفاهی، عدم وجود نظامنامه حقوقی و اخلاقی و... از دیگر آسیبهای تاریخ شفاهی در حوزههای نظری، روشی و اجرایی میباشد.
آقای کناررودی نیز با اشاره به لزوم آموزش مجریان تاریخ شفاهی در حوزه تاریخ گفت: عدم آموزش صحیح مجریان تاریخ شفاهی یکی از مهمترین آسیبها در این حوزه است. عدم تفکیک دو بخش ثبت، ضبط و انتشار، عدم آشنایی با موضوع شناسی، عدم وجود طرحنامه در ابتدای کار تاریخ شفاهی و ... را از دیگر آسیبهای این حوزه دانست.
محمدی نیا نیز عدم وجود متولی تاریخ شفاهی در کشور را از آسیبهای اساسی این حوزه دانست و گفت: حفاظت و نگهداری صحیح از اسناد و منابع تاریخ شفاهی امری بسیار مهم و ضروری است که نبود متولی مشخص، آسیبهایی به این حوزه وارد کرده است. عدم الگوی استاندارد در تدوین و انتشار تاریخ شفاهی، فقدان مالکیت معنوی، نبود هدفگذاری مشخص میان مدت و بلند مدت و ... را از دیگر آسیبهای این حوزه دانست.
مصطفی نیکنام نیز در پایان این نشست و در جمع بندی مطالب عنوان شده گفت: جهت گیری تاریخ شفاهی به سوی زندگینامه نویسی، خاطرات شفاهی و تاریخ شفاهی فردی به شکلی است که نویسندگان و مجریان تاریخ شفاهی به این مقوله متفاوت مینگرند. برخی از آنان تاریخ شفاهی فردی شاخص را در قالب صحیح و درست تدوین کرده و آن را به اثری جذاب و خواندنی به گونه زندگینامه داستانی تبدیل میکنند. برخی دیگر آن را در قالب خاطرات شفاهی یک فرد جمع آوری کرده و تدوین مینمایند. آسیبی که در این بین دیده میشود این است که؛ سوژه، آنچنان فرد شاخصی نیست تا به زندگینامه داستانی تبدیل، اما خاطرات خوبی دارد. تعداد این دست سوژهها بسیار و اتفاقا حامل اطلاعات و خاطرات بسیار خوبی از تاریخ هستند. تبدیل خاطرات این افراد به یک کتاب خاطرات شفاهی غالبا جذاب نبوده و خواننده معمولا میبایست به دنبال یک نقطه فراز و جالب توجه در زندگی آن فرد باشد.