به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، روز پنجم محرم سال ۶۱ هجری، روزی بود که موقعیت کربلا به مرور حال و هوای جنگ به خود میگرفت؛ جنگی که با رسیدن نیروهای تازهنفس از کوفه برای لشکر دشمن پررنگتر و مهمتر جلوه میکرد.
عبیدالله بن زیاد که میخواست عمر بن سعد را برای جنگ با حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام تشجیع کرده و او را در تنگنا گذاشته و تحت فشار قرار دهد، لشکری به تعداد چهار هزار نفر از سربازان مهارت دیده و تازهنفس به سوی کربلا فرستاد تا در خدمت عمر سعد بوده و او را برای کشتن نوه رسول خدا صلیالله علیه و آله یاری کنند.
به این ترتیب با احتساب هزار نفر سربازی که در خدمت حر بن یزید ریاحی بودند و چند هزار سربازی که به همراه عمر سعد به کربلا آمده بودند، تعداد نیروهای لشکر دشمن به حدود ده هزار نفر میرسید. این طور بود که این مردان کوردل و دنیاپرست مقابل امام خود صف بستند و او را مظلومانه در بیابانی خشک و بیآب به مرگ تهدید کردند.
در این روز همچنین ابن زیاد یکی از یاران خود به نام زجر بن قیس را فرستاد تا بر سر راه کربلا بایستد و هر کسی را که قصد یاری امام حسین علیه السلام داشته و بخواهد به سپاه آن حضرت ملحق شود، به قتل برساند. زجر بن قیس هم همراه ۵۰۰ نفر بر سر راه کربلا قرار گرفت تا راه شیعیان و یاران حضرت اباعبدالله علیه السلام را ببندند.
در این روز همچنین عبیدالله بن زیاد برای عمر سعد پیکی فرستاد و طی آن، بر او سختگیری کرده و مورد فشار و تهدید قرار داده بود تا بر امام حسین علیه السلام به شدت سخت بگیرد و راه را برای آن حضرت ببندد. در برخی از منابع نوشته شده که این پیک در روز ششم ماه محرم به دست عمر سعد که در کربلا خیمه زده بود، رسید.
طبق منابع تاریخی ابن زیاد در نامه نوشته بود: «میان حسین علیه السلام و یارانش و آب فرات حائل شو (فاصله بینداز) که حتی یک قطره از آب ننوشند تا اینکه به بیعت امیرالمؤمنین یزید و عبیدالله بن زیاد درآیند یا مانند شهید مظلوم عثمان بن عفان (که در زمان کشته شدن تشنه بود) کشته شوند.»
در همین روز بود که امام حسین علیه السلام با یاران خود گفتگو کرده و با تشریح اوضاع، یاران خود را تصفیه کردند.