کد خبر:۱۰۸۷۹۶
آسیب شناسی فرهنگ مدرن در تلاقی با فرهنگ سنتی - 1

تعامل حوزه و مدرنیته؛ تقابل فرهنگ‌ها

روحانیت به عنوان یک هویت صنفی در عصر جدید به صورت اجتناب ناپذیری با موقعیت ها و تحولات معتنابهی روبروست که برای استمرار ایفای نقش اجتماعی خویش نیازمند انتخاب رویکردی درست و متناسب و در عین حال حاوی رهیافت های اصیل در برابر این تحولات و تغییرات است.  
گروه فرهنگي «خبرگزاي دانشجو»؛ بی تردید یکی از مباحث جدی در حوزه اجتماعی که می تواند کارکردهای متنوعی در حوزه فرهنگ و سیاست را نیز در بر بگیرد تقابل یا تعاملی است که روحانیت در مقابل دنیای مدرن به عنوان ساختاری در زندگی امروزین بشر برای خود برمی گزیند.
 
سوالی که به عنوان دلمشغولی اصلی بسیاری از بدنه حوزوی و نیز نخبگان و حتی عموم افراد جامعه مطرح است، نوع رویکردی است که حوزه  و حوزویان در دنیای جدید و عصر مدرنیته برای انسجام بخشی به کارکردهای سنتی خود ارزیابی و تبیین و تعریف و نیز کارکردهای نو و در تلاقی با نیازها و مختصات جدید جامعه برای خود طرح می کنند.
 
بی تردید این رویکردهای جدید نه می تواند بی توجه به نیازها و مختصات و روحیات و ذائقه جدید اجتماعی باشد و نه می تواند به سنت ها و اصالت های حوزوی به عنوان یک عقبه ریشه دار هویتی و مذهبی بی اعتنا بماند.
 
اما نکته اصلی و سوال اساسی این است که طلبه چطور می تواند با حفظ اصالت های طلبگی و به اصطلاح ذی طلبگی خود گام در دنیای مدرن بگذارد و با جهان جدید ارتباطی متعامل و در عین حال متعادل برقرار کند.
 
در سوال فوق چند نکته و سوال جدی نهفته است که به نوعی به عنوان پیش زمینه و مقدمه و پله های قبلی رسیدن به پاسخ اصلی محسوب می شود.
 
ذی طلبگی و فرهنگ مدرن؛ روحی مستتر یا ظاهری منتشر؟
 
اول آنکه اصالت و ذی طلبگی به چه معناست و طلبه در راه رسیدن به این تعامل باید از چه داشته ها و بایسته هایی محافظت کند و آنها را حفظ كند.
 
دوم آنکه جهان مدرن به لحاظ ماهیت و ذاتیات و منش و فرهنگی که با خود به همراه دارد از چه خصوصیاتی بهره مند است و یا احیانا از چه معایبی رنج می برد؟ نقاط تعاطی و تنافی و تلازم و تقابل و تعامل این دو موقعیت و ساحت در چه چیزهایی است؟
 
واقعیت آن است که در دوران معاصر روحانیت از یک محدوده فردی با کارکردهای مختصر و کهن، به یک نظام اجتماعی با کارکردهای متعدد تبدیل شده است و در دوران متاخر این کارکردها با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به یک فضای استثنایی و کاملا متفاوت یعنی تشکیل حکومت تبدیل شده است؛ حکومت دینی.
 
علاوه بر این در این حیطه ما با دو فضا و موقعیت روبروییم. یکی حوزه به عنوان یک نظام آموزشی و تربیتی و دوم روحانی یا طلبه به عنوان یک فرد و در هر دو موقعیت، ویژگی های نظام و ساختار و فردیت و شخصیت هر فرد می تواند مطمح نظر قرار گیرد و در هر یک کارکردها و خصوصیات خاصی بر اساس مختصات هر کدام برشمرد.
 
در بحث اول باید به این نکته توجه داشت که می بایستی میان سنتها و اصالت ها تفاوت قایل شد. هر سنتی قابل دفاع و لایق مانایی نیست برخلاف اصالت ها که می تواند در قالب سنتی بروز و ظهور یابد و یا شمایلی نو را به تن اندیشه خود کند ولی از همان ارزش های اصیل بهره مند بوده و به همان سودمندی ها منجر شود.
 
واقعیت آن است که آنچه قابل دفاع است نه سنت ها به عنوان صرف یک امر مطلق و غیر قابل خدشه و تغییر بلکه اصالت هاست که به روحی می ماند که می تواند در کالبدهایی متنوع و متفاوت و نو به نو درآید.

حقیقت امر آن است که بسیاری از چیزهایی که تحت عنوان سنت های جامعه ما -چه در حوزه و چه در خارج از آن- معروف و مشهور است، قابل اصلاح و تغییرات بهره‌ورانه است به نحوی که رخوت و عسرت ممزوج با برخی رویکردهای کهنه را به نفع رهیافت های جدید و در عین حال روزآمد و با حفظ اصالت های دینی و آیینی تغییر دهد.
 
شاید بتوان این موضوع را با آوردن مصادیقی عینی و ملموس به صورت روشن تری مورد تحلیل و بررسی قرار داد.
 
انگاره های سلیقه ای یا حتمیات لایتغیر؟
 
متاسفانه همچنان که در افواه اجتماعی و میان عموم مردم در حوزه و میان مدیران و بدنه فکری حوزه نیز متاسفانه گاه سلایق فردی به عنوان رویکردها و رهیافت هایی طرح و منظور می شود که نتایج آن می تواند آسیب های جدی به نظام حوزه و ابعاد -بویژه- تربیتی آن وارد آورد.
 
تردیدی نیست که آنچه به عنوان ذی طلبگی مطرح می شود، یک سری آبشخورهای معرفتی و سنتی و عرفیات ذهنی و عینی در جغرافیای تاریخی حوزه و حوزویان دارد و به هر نحوی توانسته تا کنون افتان و خیزان خود را حفظ كرده و در میان بخشی از طلاب اشاعه دهد اما آنچه به عنوان محک درستی یا نادرستی این مسائل و امثالش قرار می گیرد نه پراکنش و کنش های فردی و جمعی بلکه انطباق آنها بر عقل دینی و شناخت روزآمد انسان متدین است که خود را در تحولات جامعه از گزند تجدد بی ریشه و تحجر بی ارزش و خمودگی و عسرت و رخوت و واماندگی حفظ می کند.
 
در یک بررسی دقیق می توان موارد متعددی را که به عنوان ذی طلبگی مطرح است مورد کنکاش قرار داد، اما در اینجا می تواند مصداقی عینی از مصادیق ان را به محک دقت گذارد.
 
هنر امروز؛ ادامه مطرب گری یا موضوعی والا؟
 
تعبیری که رهبر انقلاب در مورد هنر سینما در دیدار کارگردانان این هنر داشتند، قابل توجه است؛ سینما هنری والا که همگان باید به ارزش و اهمیت و جایگاه آن پی ببرند.
 
اما براستی آیا همین اندیشه در میان بخش قابل توجهی از استادان و بدنه مدیریتی حوزه وجود دارد؟
 
واقعیت امر غیر از این است. آنچنان که مدیر حوزه در آیین جشنواره هنر آسمانی در سال گذشته یکی از سخت ترین مصایب خود را جا انداختن این موضوع می داند که هنر امروز چیزی غیر از رقاصی و مطرب گری است و بسیاری از بزرگان حوزه هنوز بر این امر واقف نیستند و بسیاری از ایشان هنوز با همان اندیشه های مالوف و مانوس گذشته شان با این مسئله روبرو می شوند.
 
از هین جا و از همین تشتت و ناهمگونی هاست که چیزی تحت عنوان ذی طلبگی، طلبه ای را که وارد عرصه هنر می شود با چشمی مبهم و آغشته به تردید و تردد می نگرد و او را در فاصل ای بعید و بلکه ابعد از فضای طلبگی بر می شمرد!
 
این مسئله به عنوان یک نمونه عینی و پر شمار از نوع رویکرد -حداقل- بخش قابل توجهی از حوزه و حوزویان با مسایل و فضاهای دنیای معاصر و پدیده های مدرن آن محسوب می شود.
 
به همین صورت می توان موارد متعدد دیگری از دستاوردهای دنیای مدرن را برشمرد که در مصاف با اندیشه منتشر در فضای حوزه و حوزویان دچار انواع و اقسام ایرادها و ابهام ها و تردید ها می شود و طلبه را در موقعیتی نه چندان روشن و در عین حال متناقض و سردر گم وا می‌نهد.
 
دنیای مدرن؛ماهیت مینوی یا انسانی؛«فرهنگ» مدرنیسم-عبور از اصالتهای انسانی؟
 
یکی از موضوعاتی که می توان گفت در دوران معاصر حجم عظیمی از اندیشه ها و تالیفات و تئوری پردازی ها و در نهایت دغدغه های اندیشمندان اجتماعی و فرهنگی را به خود معطوف داشته موضوع فرهنگ جهان مدرن و یا تلاقی و تنافی یا تقابل دین و آزادی و تکنولوژی است.
 
سوال مهمی که مطرح است این است که ایا براستی تکنولوژی دارای یک فرهنگ و منش خاص است؟ آیا می توان تکنولوژی را به تصرف خود درآورد و به اصطلاح آن را به لحاظ فرهنگی بومی کرد و از آسیب های حتمی و احتمالی فرهنگ آن که در زمان و زمانه ما متعلق به غرب است مصون ماند؟ و در واقع یکی از جدی ترین حوزه های مطرح در این موضوع بحث تقابل و واکنشی است كه محیط های اجتماعی سنتی در مقابل مدرنیته و تکنولوژی از خود نشان می دهند.
 
و در جامعه ایران بی تردید حوزه به عوان یکی از سنتی ترین و با پیشینه ترین مجامع اجتماعی در این مصاف حضور و به تبع تقابل متنی و پیرامونی غیر قابل اجتناب و غیر قابل کتمانی دارد.
 
موضوعی که به لحاظ مختصات تاریخی و بافت فکری و اجتماعی جامعه ایران به هیچ وجه نمی توان از کنارش بی اعتنا گذشت و آنرا به حساب نیاورد.
 
این دو موضوع یعنی فرهنگ مدرنیسم و تلاقی آن با مختصات فکری و تاریخی حوزه به عنوان یکی از صنوف کهن و با قدمت اسلامی -ایرانی از مباحثی است که در بخش های بعدی این نوشتار به تفصیل مورد بررسی قرار خواهیم داد.
 
براستی آیا تلاقی زندگی و ذی و شان طلبگی با جهان مدرن، یک تهدید و تحدید است یا فرصت؟/انتهاي پيام/
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار