به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو به نقل از روابطعمومی شبکه کتاب، احسان عباسلو دربارۀ تاریخ نقد در ایران، بیان کرد: تاریخ نقد در دورۀ قاجار با آثار آخوندزاده شروع شد. آخوندزاده نگاه جامعهشناختی به اثر و نویسنده داشت به همین دلیل میتوان گفت که «نقدآکادمیک» ما کلید خورد. بعد از آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی را داشتیم که هر دو نمایشنامه نویس بودند. کتاب «رضوان» اثر میرزا آقاخان کرمانی رویکرد انتقادی نسبت به دولتمردان داشت که شروع «نقد سیاسی» بود. عبدالرحیم طالبوف با اثر «کتاب احمد» که به معنای ادبی گفتگویی است با فرزند خیالی خودش به نام احمد است، نقد در ایران کلید میخورد، ولی ما باز هم منتقدی به مفهوم اصلی خود نداریم. این گفتگوها بیشتر از نظرم واکنشهای فکری خودشان بود که به شکل سیاسی-اجتماعی بیان شده بود که آنها را در قالب نوشتههای خودشان منعکس میکردند.
وی افزود: از سال 1300 و به خصوص از 1320 به بعد نقد به لحاظ مراوداتی که فرهیختگان یا روشنفکران ما به جهان غرب داشتند، منضبطتر و علمیتر شد و با سبکهای نگارشی آشنا شدند. از نویسندگان این دوره میتوان آثار صادق هدایت و محمدعلی جمالزاده با کتاب «آرایی در خصوص شیوههای نگارش» را نام برد. وقتی یک نویسنده چگونه نوشتن را میآموزد به زعمی در حال نقد نوشتههای دوران خود است. ما در ایران اگر فردی را جدا از دنیای شغلیاش به عنوان منتقد بدانیم و شغل آن انتقاد باشد، نداریم. منتقدهای ما عمدتاً اساتید دانشگاه هستند که آکادمیک بحث میکنند.
این نویسنده دربارۀ مشکل نقد در ایران، گفت: معمولاً در ایران هر نویسندهای را منتقد میدانند در صورتیکه نویسنده اصلاً منتقد نیست. جهان بینشی و فکری منتقد باید متفاوت از نویسنده باشد. یک منتقد با انتقادهای ادبی و تجربههای زیستی خودش را به عنوان شاقولی درنظر میگیرد و آثار دیگران را با اثر خود میسنجد. غیر از افراد آکادمیک ما نتوانستیم منتقدی داشته باشیم که که بتواند بر مبنای اصول علمی اثری را نقد کند. ما نقد را در لابه لای درسهای خود آموزش میدهیم، اما نمیتوانیم منتقدی را در معنای درست خود پرورش دهیم.
وی با اشاره به آکادمیک بودن نقد، اظهار کرد: اگر ما هر نوشتهای را نقد بدانیم شیرازۀ کار از دست میرود در حالی که میدانیم ادب، آداب دارد و هر چیزی اصول خاص خود را میطلبد. نقد در مفهوم کلی خود که گفتن بدیها و ایرادهای کار است میتواند درست باشد، اما نقد ادبی محسوب نمیشود. نقد باید موجب ارتقای اثر شود، اما اگر ما باری به هر جهت هر چیزی به ذهنمان خطور کرد به زبان بیاوریم، نمیتواند کمک کننده باشد؛ بنابراین نه خواننده به نتیجهای میرسد و نه مشخص است چه منطقی برای بحث وجود خواهد داشت. در هر حال نقد نوعی دیالوگ است که به منطق نیاز دارد.
عباسلو دربارۀ گشایش در رمانها، گفت: یکی از مهمترین بخشهای یک داستان، عنصر «گشایش» است. اگر نقدی صورت بگیرد و نویسندگان بگویند چه ترفندی را در اثرشان برای گشایش به کار گرفتهاند، بسیار مؤثر است، اما آنچه که فکر میکنم بیشتر نیاز داریم، پردیس رویکردهای انتقادی است. ما در ایران کتابی که با رویکرد انتقادی براساس فرهنگ خودمان نوشته شده باشد، نداریم به همین دلیل بیشتر آثارمان وارداتی و ترجمه خواهند بود.
او در ادامه، بیان کرد: نویسندگان بیشتر دوست دارند تأیید و تشویق شوند و در موارد خیلی اندک پیش میآید که نویسندهای خطای خودش را در اثر بپذیرد. منتقد، دشمن دانا نیست، اما رویکردش این است که ادبیات رشد پیدا کند. در نقد نباید فقط نقاط منفی گفته شود بلکه بایدبه نقاط مثبت اثر توجه داشت. متأسفانه، چون برداشت عموم این است که نقد یعنی بیان اشتباهات اثر، به همین دلیل همیشه نقاط منفی گفته میشوند و هیچوقت رابطۀ نویسنده و منتقد نتوانسته از این لحاظ خوب باشد.
احسان عباسلو در پایان، گفت: مشکل منتقدان این است که دغدغۀ ادبیات به مفهوم تخصصی را نداشتهاند و فکر میکنند که دعوت شدهاند تا نظرشان را نسبت به یک اثر بیان کنند و ذهنشان متمرکز بر اثر بوده و نگاه جامع به مقولۀ ادبیات نداشتهاند. منتقدان تجربههای خودشان را که بسیار از نیازهای ادبیات دور بوده است، مدنظر قرار میدادند به همین دلیل نمیتوانند به مفهوم و اصل کار در ادبیات نفوذ کنند.
گفتنی است، برنامۀ میز داستان هر هفته چهارشنبهها ساعت 18 در ketab.tv پخش میشود. علاقهمندان میتوانند از طریق لینک https://tv.ketab.ir/v/329 برنامه را از آرشیو این تلویزیون مشاهده کنند.