گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - فاطمه قربانی رضوان؛ شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید اولین فیلم کمدی دنیا را چه کسی ساخت؟! چه شد که این ژانر خلق شد و به عنوان یکی از مهمترین ژانرهای نمایشی قرار گرفت. ژانری که میخنداند و در دل همین خندهها گاه عمیقترین انتقادات اجتماعی و سیاسی را مطرح میکند.
کمدی
کمدی اثری است که سبب ایجاد نشاط و شادی در مخاطبان شود و به خوبی و خوشی به پایان برسد. اهمیت کمدی به غنای مفهومی است که به واسطه آن سبب خندید تماشاگر میشد. فیلم کمدی جزء نخستین گونههای سینمایی است که داستان شکل گیری آن جالب توجه است. داستان به زمان فیلمسازان اولیهی سینما باز میگردد. زمانی که فیلمهای مستند و واقعی از زندگی مردم ساخته میشود. پس از گذشت زمان فیلمسازان در تجربههای بعدی خود به سراغ خنداندن مخاطبان رفتند. این رویکرد به دو دلیل رخ داد. یکی پرطرفدار شدن نمایشهای خنده آور در میان مردم و از طرف دیگر اکثر فیلمسازان از بازیگران تئاتر در فیلم هایشان استفاده میکردند که کمدینها و شخصیتهای خنده آور در میان آنان زیاد بود. کمدینهایی که اکثر آنان از فیزیک مناسبی برخوردار نبودند و به دلیل چاق بودن یا خیلی کوتاه و یا ... بودن از اجرای نمایشهای کمدی جلوی دوربین فیلمهای کمدی کشانده شدند. به همین دلیل فیلمهای کمدی اولیه با تکیه بر بازیگرانشان شکل گرفتند.
اولین لبخند
اولین فیلم کمدی دنیا در عصر فیلمهای صامت به نمایش درآمد. «آبیار آبیاری میشود محصول سال ۱۸۹۵ به کارگردانی لوئیس لومیر بود که طولی کمتر از ۶۰ ثانیه داشت. داستان این فیلم ماجرای پسربچهایست که باغبانی را اذیت میکند.
لوئیس و اوگوست لومیر
فیلم آبیار آبیاری میشود ۱۸۹۵
شاخههای کمدی
کمدی آنارشیک
این زیرشاخه، یک نوع طنز تصادفی با رویکرد آگاهیبخشی است که هدفش به سخرهگرفتن یا شوخی با مفاهیم است. از مهمترین آثار این زیرشاخه، میتوان به آثار گروه مانتی پایتان اشاره کرد.
گروه مانتی پایتان
کمدی سیاه
فیلمهای کمدی سیاه، معمولاً با تابوها سر و کار دارد. تابوهایی مثل: مرگ، قتل، جرم و خودکشی، معمولاً محور این فیلمهاست. یکی از آثار مهم این زیرشاخه، فیلم دکتر استرنجلاو است. دکتر استرنجلاو یا: چگونه یادگرفتم دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم (بهطور خلاصه دکتر استرنجلاو) (به انگلیسی: Dr. Strangelove) فیلمی به کارگردانی استنلی کوبریک محصول سال ۱۹۶۴ است. این اثر یک کمدی سیاه پیرامون جنگ سرد و تهدید هستهای است. در این فیلم سردمداران یک کشور در اتاقی به نام اتاق جنگ، به طور احمقانه جنگهای خانمان سوز به راه میاندازند، در حالی که جان انسانها برای آنها هیچ ارزشی ندارد. دیالوگ زیر از فیلم خود به خوبی بیانگر همه چیز است: «آقای رئیس جمهور، نمیگم آب از آب تکون نمیخوره، فقط میگم که فوقش بیشتر از ده یا بیست میلیون نفر کشته نمیشن، بسته به آنتراکتهایی که میدیم.»
دکتر استرجلاو
شبه مستند
آثار شبهمستند غالباً تخیلیاند، اما استفاده از فرمتی مستند گونه و از مصاحبه و تصاویر مستند در روند فیلم استفاده میکند. فیلم این اسپینال تپ است یکی از آثار این زیرشاخه است.
لوده گری
فیلمهای لودهگری، در توصیف موقعیتهای عادی تا حد غیرممکنی اغراقآمیز عمل میکنند که همین مورد، مهمترین علت سرگرمکننده و خندهدار بودن این فیلمهاست. لوده گی نوعی کمدی است که در واقع تقلید خنده داری از یک اثر جدی است. هجو یا با برداشتی خنده دار از مضمونی جدی یا انتخاب عناصری از یک اثر جدی و اغراق در آن عمل میکند. در سالهای اخیر وودی آلن (Woody Allen)، چند بار از این نوع کمدی استفاده کرده، برای نمونه فیلم پول را بردار و فرار کن (۱۹۶۸- Take the Money and Run) هجوی است بر فیلمهای گانگستری و فیلم موزها (دیوانه ها) (۱۹۷۱- Banana) هجو فیلمهای سیاسی آمریکای لاتین است.
پول را بردار و فرار کن
کمدی موقعیت
کمدی موقعیت یا سیتکام، گونهای کمدیست که بر طنز ناشی از گروهی از شخصیتها و قرارگرفتنشان در موقعیتهای مختلف برای ساخت کنایه و محتوای طنزآمیز است. به عنوان مثال؛ فیلم هواپیماها، قطارها و اتومبیل ها.
هواپیماها، قطارها و اتومبیل ها
اسکروبال (Screwball)
اسکروبال، نوعی فیلم کمدی است که در دهه ۱۹۳۰ بسیار رایج شد و محصول دوران رکود اقتصادی در آمریکا و اوضاع نابسامان روانی مردم در این دوران بود. این فیلمها با عرضه شخصیتهای که با بی خیالی در دنیایی پر از ثروت و شکوه به سر میبردند، گریز گاهی برای مردم خسته بودند، و برای مدتی کوتاه آنها را از مسائل و مشکلاتی که پیش رویشان بود، دور میکردند. این فیلمها در عین حال، انتقاد تلخ و گزندهای بودند بر علیه طبقه ثروتمند. اساس این کمدیها مبتنی بر لودگی بود و بسیار پر هرج و مرج بودند. در این کمدیها مهمل گویی بسیار رواج داشت و جالب آنکه این مهمل گوییها در عین بی منطقی، منطقی جلوه میکردند.
یکی از ویژگیهای بارز کمدیهای اسکروبال، شخصیتی بود که قهرمان زن این فیلمها ارائه میداد. این زنان آزاد و مستقل بودند و همتای مردان، پرخاشگر و دارای استقلال رای و طنز نمایش داده میشدند. قرن بیستم (۱۹۳۴- Twentieth Century)، ساخته هاوارد هاکس (Howard Hawks) را میتوان به نوعی آغازگر این نوع کمدیها دانست، اما این فیلم در یک شب اتفاق افتاد (۱۹۳۴- It Happened One Night)، ساخته فرانک کاپرا (Frank Capra) بود که ویژگیها و قواعد این نوع کمدی را به خوبی عرضه کرد و آن را رواج داد (این فیلم در اسکار ۱۹۳۵ چهار جایزه اسکار را نصیب خود کرد).
در یک شب اتفاق افتاد
اسلپ استیک (Slapstick)
در سینما اسلب استیک به نوعی کمدی اطلاق میشود که مقدار قابل توجهی حرکات پرخاشگرانه و خشن در آنها وجود دارد که دستمایه خنده قرار میگیرند. در این نوع کمدیها بازیگران با مشت و لگد و پرتاب چیزها به هوا و به سوی بازیگران دیگر، صحنه را به شکلی مضحک به آشوب میکشند و علت کمیک بودن آنها، بی انگیزه بودن درگیری آدم هاست که ناخواسته در زد و خورد و بزن و بکوب شرکت میکنند و به اصطلاح کافه را به هم میریزند.
این نوع کمدی بیشتر در دوران سینمای صامت رواج داشت. از جمله این نوع کمدیها میتوان به کمدیهای مک سنت (Mack Sennett) که برای کمپانی کی استون (Keystone Film Company) بازی کرد، اشاره نمود. بسیاری از فیلمهای لورل و هاردی (Stan Laurel & Oliver Hardy) نیز در این ردیف جای میگیرند، سه کله پوک هم ارائه دهندگان نوع خاصی از این نوع کمدی هستند.
فارس (Farce)
فارس، شکلی از کمدی است که در آن شخصیتهای اغراق شده در موقعیتهای اغراق آمیز قرار میگیرند و خنده میآفرینند. فارس همیشه یکی از عناصر اصلی در تئاترهای کمدی و از فرمهای رایج سینمای صامت بود که طی آن شخصیتها با کارهای اغراق آمیز خود موقعیت دراماتیکی پدید میآورند و در تماشاگر، واکنش ایجاد میکنند.
تقریبا تمامی فیلمهای مک سنت به بسط یافتهترین مفهوم کلمه فارس هستند و حتی آثار بزرگترین بازیگران سینمای کمدی یعنی چارلی چاپلین، باستر کیتن (Buster Keaton)، هری لنگدون (Harry Langdon) و هارولد لوید (Harold Lioyd) در اصل، فارس به حساب میآیند.
اولین کمدین تاریخ سینما
نه چارلی چاپلین و نه لورل و هاردی؛ بسیاری اولین کمدین بزرگ تاریخ سینما کمدی را «ماکس لندر» میدانند. بازیگری فرانسوی که کار خود را از کمپانی «پاته» آغاز کرد. پاته مهمترین کمپانی فیلمسازی در فرانسه و یکی از مهمترینها در جهان تا پیش از جنگ جهانی اول بود. بیش از ۴۰۰ فیلم در این کمپانی ساخته شد که ماکس لندر نویسنده، کارگردان و بازیگر آنها بود. شخصیتی که او در اکثر این فیلمها از خود نشان میداد مردی شیک پوش و خوش برخورد، اما بدشانس بود. همین نقش بود بود که سبب شهرت جهانی او شد. یکی از قابلیتهای کمدی «ماکس لندر» تاثیر تردید ناپذیر او بر کمدیهای مک سنت و چارلی چاپلین است.
صدا وارد میشود
ورود صدا به دنیای سینما باب دیگری را پیش روی فیلمسازان گشود. سینمای کمدی از این تحول نو دستخوش دگرگونیهای اساسی شد؛ در کنار شوخیهای تصویری، شوخیهای کلامی بعد تازهی به سینمای کمدی بخشید. از کمدینهایی که توانستند در این شرایط بسیار موفق ظاهر شوند لورل و هاردی بودند. اما شاید پیش از این دو کمدین باید از «برادران مارکس» نام برد.
در دههی ۱۹۳۰ نوع دیگری از کمدی نیز مطرح شد. این کمدیها به آثار تئاتری شبیه بود و ساختار نمایشی داشت، رئالیستی بود و به مسایل اجتماعی روز میپرداخت، هوشمندانه بود، بر دیالوگهای طنزآمیز تکیهی زیادی میکرد و مورد علاقهی تماشاگران هوشمندی بود که بهتازگی به سینما روی آورده بودند.
در دههی ۱۹۴۰ و بهویژه در سالهای اوج جنگ جهانی دوم و سالهای جنگ سرد، دیگر جای زیادی برای شوخطبعی و سینمای کمدی وجود نداشت. در اواخر دههی ۱۹۵۰ و اوایل دههی ۱۹۶۰ چند فیلم کمدی ساخته شدند، ولی آشکارا نازل و بسیار سطحی بودند. در همین دوران «بیلی وایلدر» فیلمساز بزرگ و مطرح آمریکایی، چند فیلم درخشان با مایههای کمیک ساخت که از میان آنها دو فیلم «بعضیها داغشو دوست دارن» (۱۹۵۹) و «آپارتمان» (۱۹۶۰) جزء بهترین فیلمهای کمدی تاریخ سینما هستند؛ هر دو فیلم وایلدر، از نوع خاص طنزپردازی او بهرهمندند و آکنده از شوخیهای کلامی درخشان. دههی ۵۰ همچنین شاهد ظهور «جری لوییس» بود. فیلمهای اولیهی لوییس آثاری پرتحرک بودند و یادآور فیلمهای کمدی قدیمی. اوج فعالیت جری لوییس در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بود.
به این ترتیب سینمای کمدی که شروعی قدرتمند و دوران اوجی نسبتاً طولانی را پشت سر گذاشته بود در ادامه رکود چشمگیری داشت، زیرا از طرفی تماشاگران دیگر روی خوش به کمدیهای سبک نشان نمیدادند و خواهان عمق و ظرافت بیشتری در فیلمهای کمدی بودند و از طرف دیگر ستارگان بزرگی در سینمای کمدی مانند گذشته ظهور پیدا نکردند.