به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو، تولد «نسیم» زمانی بود که جامعه ایرانی در تهدید فرهنگ جدید اشاعه شده از سوی «فارسی وان» و «منوتو» و «جم» ممکن بود و امکان داشت بافت خانواده خود را دچار استحاله و دگرگونی عظیم ببیند، چرا که این تلویزیونهای ماهوارهای علاوه بر پخش سریالهایی که برای مخاطب ایرانی جذابیت داشت مملو از پیامهای فرهنگ غربی در تقابل با فرهنگ سنتی ایران بود. ماهواره رئالیتیها و شوهایی را به نمایش میگذاشت که برای بزرگسالان تازگی داشت و جوان و نوجوان ایرانی هیجان و کنجکاوی بههمراه داشت، برنامههایی که شاید میشد آن را بومیسازی کرد اما کنداکتورهای سفت و سخت شبکههای فعال، جایی برای ساخت و نمایش آنها نداشتند.
بنابراین «نسیم» راهاندازی شد تا مدل ایرانی برنامههای پرطرفدار عمدتاً غربی ساخته و برای مخاطب فارسیزبان پخش شود.
اما تجربه نخست همیشه پربار نیست و در گام نخست با پخش برنامههایی که خیلی حرفی برای گفتن نداشتند، شائبه شکست این پروژه را به گوش رساند؛ تا اینکه «نسیم» به سمت پربارتر شدن رفت و البته در کنار برنامههایی که در جذب مخاطب ناکام ماندند، نمونههایی را عرضه کرد که توانستند تا حد قابل اعتنایی رقبای عموماً اروپایی (بخونید انگلیسی) و حتی آمریکایی خود را کنار بزنند.
«خندوانه»، «دورهمی»، «کودک شو»، «کتاب باز»، «عبدی شو»، «وقتشه» (دو برنامه آخر در یک فصل متوقف ماندند) و ... مخاطب را به صورت خانوادگی پای تلویزیون نشاند و مدل جدید از برنامهسازی را به بیننده ایرانی معرفی کرد.
شبکه «نسیم» برای ماههای ویژهای از سال که مدل برنامهسازی و پخش تلویزیون را محدود و ویژه میکند، مانند شبهای قدر در ماه رمضان و یا ماه محرم و دهه پایانی ماه صفر و ایام عزاداری مذهبی هم با برنامه اقدام به برنامهسازی کرد. مشهورترین آنها هم «هزار داستان» است که شاید بهترین بدیل برای «ماه عسل» شبکه سه در ماه رمضانی شد که رو به تعطیلی گذاشت.
اما این شبکه هم به دلیل اصرار بر تداوم برخی برنامهها با نوعی اشباع مواجه شد و فصول پایانی پرمخاطبترین برنامههای تلویزیونی مانند «خندوانه» و «دورهمی» با انتقادهایی مواجه بود که البته پر بیراه هم نبودند و دیدن آنها به مانند پیادهروی سخت در سربالایی میماند که ممکن در آن هدیهای برای تو در نظر گرفته باشند یا نه!
این وضعیت برای «چهل تیکه» و «شوتبال» و «ویتامین خ» و برنامههای متعدد دیگر هم تکرار شد. وضعیت وقتی بحرانی است که در بحران سال 1401 برخی از برنامهسازها از دایره معتمدین تلویزیون خارج شدند و یا اینکه خواستند خارج شوند و برنامهسازی در «نسیم» سخت و سختتر شد.
این شرایط برای «نسیم» تهدیدی محسوب میشود که میتوان آن را به فرصت تبدیل کرد، با رویکردی که متکی به سلبریتی نیست و این افراد مشهور میتوانند زندگی خود را در تاکشوها و یا برنامههای گفتوگومحور که در شبکه نمایش خانگی الی ماشاءالله به وفور دیده میشود بیان کنند و هر که خواست و طرفدارش بود میتواند آن را مشاهده کند.
اگر سلبریتی در برنامه نباشد، میتواند برنامه را به سمتی که هدف غایی تلویزیون است هدایت کرد و به نوعی مبلغ زرق و برق ظاهری و تجمل و مصرفگرایی نشد، اما نیاز برنامه استفاده از چهرههایی است که چشم مردم با آنها آشنا باشد تا به اصطلاح برنامه را پس نزند هم وجود داشت. شاید به این دلیل بود که «نسیم» برای نخستین بار سراغ چهرههای اینستاگرامی رفت و در برنامههای نوروز 1402 خود، ساخت «چهارشگفت انگیز» را به 4 برنامهساز فضای مجازی سپرد که چهرههای معروفی در اینستاگرام بودند و اتفاقاً این نوع برنامهسازی تجربه موفقی هم محسوب شد.
دنیای امروز دنیای رقابت در تولید محتوایی است که مخاطب عموماً جوان و نوجوان آن را بپذیرد و از آن الهام بگیرد و لایف استایل و سبک زندگی خود را بر آن استوار کند. در این رقابت در دسترسترین دیوایس یا ابزار ارتباطی، گوشیهای هوشمند هستند که به راحتی و با استفاده از اینترنت قالبها و مرزهای ارتباطی را میشکنند و کاربر موبایلی میتواند محتوای تولیدی در همه جای دنیا را انتخاب کند و آن را ببیند.
از این رو مسئولین شبکه «نسیم» باید با دقت بیشتری در تولید محتوای خود حساسیت و وسواس به خرج دهند. این شبکه که در ابتدا رقابت با تلویزیونهای ماهوارهای را به راحتی برد و برنامههای اصلی آن بیش از برنامههای پرهزینه خارجی دیده شد، حالا باید به فکر رقابت با اینستاگرام و تیکتاک و لایکی باشند تا مخاطب به جای دیدن ویدئوهای بارگذاری در این شبکههای اجتماعی، به سراغ برنامههای ترکیبی یا رئالیتی شوها و تاکشوهای «نسیم» برود.
امری که میتوان با بازاحیای هوشمند و با هدف برخی برنامههای موفق گذشته، جایگزین کردن ایدههای تازه و بکر از سوی بااستعدادها با یکسری برنامههای کسلکننده و صرفاً آنتنپر کن و همچنین مطالعه روی سلیقه رسانهای جامعه و برومیسازی برنامههای پرطرفدار جهانی، به آن دست یافت.