گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - فرهاد اسدزاده؛ یکی از نقاط منفی بسیاری از ساختارهای وطنی، فقدان برنامه ریزی قبلی برای پروژهها و اتکا کردن به قضا و قدر و شانس و اتفاقاتی است که ناگاه رخ میدهد و عامل موفقیت میشود. نمونه این اتفاقات را بارها در تیمهای ورزشی خود دیده ایم که در آوردگاههای جهانی بی برنامه پیش میروند، ولی گاهی نیز قاعده تصادفات به نفع آنها شده و پیروزی را از آن خود میکنند.
در تولید فیلم و سریالهای نیز بارها شده که ورود بی برنامه به تولید فیلم و سریالی خاص و فقط در جهت پاسخگویی به فیلم و سریالهای پلتفرمها یا محصولات خارجی، آثاری شعارزده و بیهویت را ارائه داده که بسیاری از آنها حتی در پخش اولیه، مخاطب نداشتند چه برسد به بازپخش.
قدرت مثلث "تهیهکننده-فیلمنامهنویس-کارگردان" است که باعث میشود حتی اگر بناست مفهومی را پروپاگاندا کنیم آثار قوی تولید شود و جدی نگرفتن هر کدام از اضلاع و به خصوص قاعدهاش که تهیهکننده باشد، خطرات جبران ناپذیر در تولید بر جای خواهد گذاشت.
در ماههای اخیر سریالهای مختلفی هم در پلتفرمها و هم در تلویزیون عرضه شده و نقطه اشتراک سریالهای موفق فقط تهیهکنندههای باتجربه بوده؛ سه سریال مرداب، گناه فرشته و رحیل از معدود سریالهای موفق این ماهها بوده اند و هر سه نیز تهیهکنندههای باسابقه داشته اند. مرداب را محمد شایسته تولید کرده با سابقه سالها فعالیت در هدایت فیلم، گناه فرشته را حامد عنقا تولید و کارگردانی کرده با سابقه نویسندگی و تولید سریالهای مختلف.
رحیل توسط رامین عباسیزاده طراحی، کارگردانی و تولید شده که از معدود تهیهکنندههای همچنان فعال تلویزیون است. رحیل از همان قسمتهای اولیه، وسواس تهیهکننده در تصویرسازیهای شفاف، خوش رنگ و لعاب و بهروز برای طرح ریزی داستانی پرگره و مملو از داستانکهای فرعی را نشان میداد و هرچه داستان جلوتر رفت، باز به اقتضای درام فضاهای تصویری تازهای خلق شد و به غیر از جلوههای ویژه رایانه ای، سورپرایز رامین عباسیزاده تهیهکننده کار، استفاده از هوش مصنوعی برای تصویرسازی بخشهایی از داستان و حتی پیدا کردن جایگزین برای حسام محمودی فقید، ساخت تیتراژ عاشورایی و حتی صداسازی حسام مرحوم بود.
جالب است که در یک سال اخیر مدام تهیهکنندهها و کارگردانان ایرانی درباره آفات استفاده از هوش مصنوعی حرف زده و حتی میزگرد گذاشتند و از مدیران خواستند جلوی ورود هوش مصنوعی را بگیرند، ولی تهیهکننده سریال رحیل بدون خودنمایی سعی کرد تهدید درگذشت حسام محمودی را با استفاده از هوش مصنوعی به فرصتی برای یافتن جانشین او بدل کند. به جای آن که در تیتراژ نمادین آیینی سریال به سمت نماهای رئال برود با استفاده از هوش مصنوعی مفهوم کلام عمان سامانی شاعر عاشورایی را به تصویر بدل کرد و رحیل اگر هیچ چیز دیگر هم نداشت همین نگاه زیرکانهاش برای استفاده از هوش مصنوعی در کارنامه سریال سازی این سالها قابل توجه است تا بقیه تهیهکنندهها هم به جای ترس، دل به دریا بزنند و از فرصت هوش مصنوعی برای ارتقای تصاویر خود بهره گیرند.
این شگفتیهای در وجه داستانی سریال هم حاکم بود و به غیر از تغییر مسیرهای پیاپی داستانی که جذابیت زا بود در پایان بندی نیز با یک خرق عادت دقیق و قرار دادن بانوان بیخانمان کنار قهرمان نضج یافته و سوق دادن آنها به سمت موعودی دیگر، مخاطبان حسابی رودست خوردند.
سریال رحیل از تغییر پی در پی کنداکتور کم آسیب ندید و حتی بارگذاری مجازی آن در سامانه تلوبیون نیز بارها با اختلال روبرو شد، ولی استحکام داستانی و استاندارد تصویری آن قدر بالا بود که مخاطبان را واداشت سریال را دنبال کنند و در برهههایی نظرات عجیب و گاه متناقض خود را روانه تیم تولید نمایند.
نگاهی به آمار بینندگان سریال رحیل در سامانه تلوبیون حکایت از آن دارد که با وجود همه بی نظمیها در بارگذاری، این سریال بیش از هفتاد درصد مخاطب در این سامانه داشته آن هم در حالی که سریال تاریخی رقیب، گاهی آمار مخاطبش به ده درصد هم نرسیده بود و این، خود مصداقی است بر آن که سریال رحیل مخاطبپذیر بوده است.
سریال رحیل مثلث تهیهکننده-فیلمنامهنویس-کارگردان را با تشکیل دادن اتاق فکری واحد و به خدمت گرفتن دو گروه کارگردانی، قوام بخشید. فرهاد نقدعلی نویسنده، مسعود آبپرور کارگردان و رامین عباسیزاده تهیهکننده و کارگردان، تلاش کردند جنس تاریخی سهل الوصول این سالها را که آفت شبکههای ماهوارهای است و متاسفانه باعث تولید سریالهایی متصف به کلاه بوقی شده را به سمت و سویی جدیتر سوق دهند.