به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو به نقل از نامهنیوز، اخیراً جواد امام، سخنگوی «جبهه اصلاحات ایران» گفت که اصلاحطلبان لیستی در تهران نخواهند داشت. در نگاه نخست بر اساس جایگاه تشکیلاتی جواد امام که سخنگوی جبهه اصلاحات است، میشود گفت که این حرف نهائی اصلاحطلبان است، زیرا قاعدتا تصمیم جبهه اصلاحات به عنوان تشکیلات انتخاباتی اصلاحات، تصمیم همه اصلاحطلبان است، اما چنین نیست.
چرا؟ پاسخ به این پرسش را باید از چند منظر مورد بررسی قرار دهیم:
۱. اصلاحطلبان در مقطع کنونی بر اساس بیانیه خود «جبهه اصلاحات» به تشخیص خود عمل میکنند. چند ماه پیش جبهه اصلاحات در بیانیهای آورد که این تشکیلات نفیاً یا ایجاباً درباره انتخابات نظری ندارد و احزاب و افراد اصلاحطلبان به تشخیص خود عمل کنند. بعد از آن بیانیه احزاب متعدد اصلاحطلب از جمله کارگزاران، مردمسالاری، اعتماد ملی و ندای ایرانیان مشغول برنامهریزی بر سر انتخابات شدند و سپس نامزدهایشان روانه عرصه انتخابات کردند. فعالیت آنها تا امروز هم ادامه دارد و آنها نامزدهای تأییدصلاحیتشدهای هم در اختیار دارند؛ بنابراین نظر جبهه اصلاحات از این منظر نمیتواند نظر همه اصلاحطلبان باشد.
۲. اختلافات درونی جبهه اصلاحات هم باعث شده است، بسیاری نظر این تشکیلات را صرفاً نظر طیف حاکم بر آن بداند نه نظر اکثریت اصلاحطلبان. چندی پیش بود که درپی کنار رفتن بهزاد نبوی از ریاست جبهه اصلاحات و به ریاست رسیدن آذر منصوری بسیاری این جابهجایی را کودتای حزب اتحاد ملت در جبهه اصلاحات دانستند. با این اوصاف خیلیها معتقدند که جبهه اصلاحات در اختیار حزب اتحاد ملت و طیفهای نزدیک به این حزب است و دیگر نمیتوان نظر این تشکیلات را نظر همه اصلاحطلبان دانست.
۳. در چند سال اخیر سیدمحمد خاتمی سعی کرده شخصاً دستوری به اصلاحطلبان ندهد و بار مسئولیت را به عهده جبهه اصلاحات بیندازد. دلیلش هم شاید آن باشد که از بار مسئولیت تصمیمات اتخاذشده شانه خالی کند تا مانند حمایتش از حسن روحانی و لیست امید، مورد قضاوت افکار عمومی قرار نگیرد، اما فارغ از آنکه چرا خاتمی از تصمیمگیری کناره گرفته، اما مسئله آن است وقتی دیگر خاتمی حرف آخر را در جبهه اصلاحات نمیزند هیچیک از احزاب هم خود را مقید به رعایت عینبهعین دستورات جبهه اصلاحات نمیدانند، زیرا این تشکیلات را به طور کامل مرجع سیاسی- انتخاباتی خود نمیدانند.
۴. اکنون احزاب کارگزاران، مردمسالاری، اعتماد ملی و ندای ایرانیان مشغول آمادهکردن لیست خود هستند و زمزمههایی شنیده میشود که احتمالاً آنها بخواهند در ائتلاف با حزب اعتدال و توسعه که حزب نزدیک به حسن روحانی است لیست بدهند و باز هم گفته میشود که نزدیکان لاریجانی هم در آن لیست حضور خواهند داشت. با این اوصاف حرف سخنگوی جبهه اصلاحات ایران با واقعیت سیاسی منطبق نیست و اگر جبهه اصلاحات لیست ندهد باید بگوییم صرفاً بخش کوچکی از اصلاحطلبان لیست نداده است.
آنچه باید بر تحلیل نامهنیوز افزود، ماجرای بحرانزدگی و همپاشیدگی تشکیلاتی اصلاحطلبان ظرف چند سال گذشته است؛ به نحوی که دو تشکیلات ارشد با نامهای «شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان- شعسا» و «نهاد اجماعساز اصلاحطلبان- ناسا» ظرف چهار سال اخیر تشکیل شده، سپس به اختلافات تند داخلی انجامیده و سران تشکیلات از سوی برخی اعضای بانفوذ و رادیکال هو شده و به نشانه اعتراض استعفا کرده و هر دو تشکل منحل شدهاند. استعفای عارف و موسویلاری از ریاست و نایبرئیسی شعسا و استعفای بهزاد نبوی از ریاست ناسا، نشان میدهد که رفتار برخی احزاب و محافل متنفذ در تشکلهای جمعی اصلاحطلبان که نقش پدرخوانده و برادر بزرگ را ایفا میکنند، عملاً فعالیت جمعی و مشورتمحور را در میان اصلاحطلبان منتفی کرده و به همین علت هم هست که این طیف در سومین انتخابات ظرف چهار سال اخیر، با دودستگی مطلق (مشارکت/ تحریم) مواجه میشود. این واقعیت به مسئله بزرگتر برمیگردد و آن این که مدعیان عنوان اصلاحطلبی واقعاً هم میخواهند اصلاحطلب باشند و ذیل نظام و قانون اساسی فعالیت کنند یا بازیچه جریانهای برانداز و سرویسهای غربی شدهاند؟!