به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو-علی حامدین، کتاب «سرّ سر» یکی از آثار نجمه طرماح درباره زندگی شهید سردار عبدالله اسکندری است که توسط انتشارات روایت فتح به چاپ رسیده است.
طرماح بیشتر در حوزه دفاعمقدس و مقاومت مینویسد و کار خود را با کتاب «کبوتر دو برجه» شروع کرده است. وی با شهادت سردار عبدالله اسکندری، کتابی با عنوان «سرّ سر» نوشته که داستان زندگی این شهید را روایت میکند.
فرا رسیدن هفته دفاع مقدس، بهانهای شد که با این نویسنده در مورد کتاب «سرّ سر» و وضعیت ادبیات پایداری، مصاحبهای داشته باشیم.
طرماح در مورد چگونگی انتخاب سوژه شهید اسکندری برای کتاب خود گفت: زمانی که حاج عبدالله اسکندری به شهادت رسیدند، موقعی بود که جنگ با داعش در ماههای ابتدایی خود قرار داشت. در آن زمان، فرستادن نیروهای مستشاری ایرانی به کشورهای عراق و سوریه، یک مسئله امنیتی بوده و هنوز رسانهای نشده بود. شهادت شهید اسکندری دقیقا در همین موقع اتفاق افتاد و علی رغم اینکه نحوه به شهادت رسیدن ایشان با سایر شهدای مدافع حرم متفاوت بود و همچنین بخاطر رده نظامی ایشان، ما نمیتوانستیم این مسئله را رسانهای و علنی کنیم.
وی ادامه داد: زمانی که ایشان به شهادت رسیدند، چند سالی بود که ریاست بنیاد شهید استان فارس را برعهده داشتند. یک روز هنگامی که من بنر تبریک و تسلیت شهادت ایشان را بر سردر بنیاد شهید دیدم، به ذهنم این رسید هنگامی که خواستم کتابی در مورد شهدای مدافع حرم بنویسم، به این سوژه بپردازم. این ایده فقط از ذهن من عبور کرد. با گذشت حدود یک ماه از این ایده، انتشارات روایت فتح با من تماس گرفت و به من گفت موضوعی در مورد شهدای مدافع حرم را انتخاب کن و در مورد یکی از این شهدا به انتخاب خود بنویس. من هم با کمال میل، سردار شهید اسکندری را معرفی کردم؛ البته آنها آشنایی زیادی با این شهید نداشتند و با توضیح من، پذیرفتند.
طرماح تصریح کرد: من به عنوان نویسنده در این سالها که مشغول نگارش بودم، هیچ وقت نخواستم به یک سوژه یا فرد، به صورت تک بعدی بپردازم. همیشه عادت داشتم برای نوشتن در مورد یک سوژه، تحقیقات میدانی انجام دهم و حتی سفر داشته و مصاحبههای فراوانی داشته باشم.
این نویسنده خاطرنشان کرد: سفارشی که از طرف روایت فتح مطرح شده بود، تنها به زندگی شخصی سردار عبدالله اسکندری و آن هم از نگاه همسر ایشان محدود میشد. اما من برای تکمیل صبحتهای همسر بزرگوار شهید، به فرزندان ایشان نیز مراجعه کردم. من این کار را انجام دادم تا بتوانم حداقل به بعد شخصیتی ایشان، وسیعتر و کاملتر بپردازم.
وی با اشاره به اینکه صمیمی، فروتن بودن و رابطه نزدیک شهید اسکندری با همسر و فرزندان، بخش جذاب زندگی سردار در روابط شخصی و خانوادگی ایشان بود، بیان کرد: نگاه بعضی از ما به زندگی خصوصی نظامیها، شاید به این صورت باشد که آنها افرادی خشک و مقید به مقررات هستند. اما بر خلاف این نگاه، من شخصیت سردار را بسیار یک رنگ و البته شوخ طبع یافتم.
طرماح پیرامون اهمیت و ضرورت ارائه بدون اغراق زندگی شهدا در آثار داستانی تصریح کرد: اولین و مهمترین دلیل این است که ارائه واقعگرایانه موجب میشود مخاطب درک کند چنین شخصیتهایی در دسترس بوده و قابل الگوبرداری هستند. من، با استفاده کردن از دوگانه «نسل دیروز-نسل امروز» و همچنین با این که ضمن ارائه یک دستهبندی، بگوییم الگوپذیری تنها در سنین پایین مقدور است، مخالف هستم. البته که این سنین برای تاثیرپذیری مهمتر هستند اما انسانها ممکن است در تمام ادوار زندگی خود تغییر کرده و شرایط حیات آنها متاثر از یک پدیده شود.
وی ادامه داد: بنابراین اگر آثار داستانی –به جز آن مواردی که نویسنده از عناصر داستان برای ارائه تصویر زیباتر و جذابتر استفاده میکند- به صورت واقعگرا عمل کنند، مخاطب میتواند بهتر همذات پنداری کرده و از آن داستان تاثیر بگیرد.
این نویسنده در ادامه با بیان اینکه پرداختن به ادبیات پایداری به همان اندازه ضرورت دارد که پرداختن به ادبیات مقاومت ضرورت دارد، توضیح داد: حتی از نظر بنده، توجه به ادبیات پایداری و نگارش زندگی شهدا و رزمندگان دفاع مقدس، برای رسیدن به موضوع ادبیات مقاومت، به مراتب، موثرتر و مهمتر است.
وی افزود: پرداختن به دفاع مقدس، پایهای را برای رسیدن به ادبیات مقاومت فراهم میکند. همانطور که شاهد هستیم، فرماندهان مستشاری که در جنگ با داعش به کمک سوریه و عراق رفتند، در پیروزی جنگ با داعش بسیار موثر بودند. باتوجه به اینکه در حال حاضر مشغول مطالعه در این زمینه هستم، به عینه میبینم که عملکرد ما در جبهه مقاومت، متاثر از هشت سال دفاع مقدس بوده که شاید از سالها تحصیل در دانشکدههای نظامی و مطالعههای تئوری، ثمربخشتر است.
نویسنده کتاب «سرّ سر» در توصیهای به نویسندگان ادبیات پایداری گفت: من معتقدم نگاه ما نویسندگان و هنرمندان به ادبیات پایداری، باید عمیقتر شود تا بتوانیم به ایدههای تازهتری برسیم. اگر این اتفاق بیفتد، مخاطب امروزی هم جذب میشود. ما میتوانیم براساس نیاز و اقتضائات امروز، موضوعات گستردهتری از ادبیات دفاع مقدس و پایداری استخراج کنیم.
طرماح صحبت خود را با انتقادی از نویسندگان ادبیات پایداری به پایان برد و توضیح داد: معتقد هستم در مقطعی، نوشتن کتاب شهدای مدافع حرم و جبهه مقاومت، تبدیل به یک بحث رقابتی شد. وقتی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسیدند، ما شاهد آن بودیم که در بازه زمانی کوتاهی، انبوهی از کتابهای در مورد این شهید وارد بازار شد.
وی ادامه داد: مخاطب به این شهید علاقه دارد و با شوق این کتابها را خریداری میکند اما پس از مطالعه متوجه میشود که آنها ناقص هستند. علت آن این است که نویسنده فعالیت رقابتی را مد نظر داشته و قصد داشته از این موج جاری در جامعه استفاده کند.
این نویسنده خاطرنشان کرد: با این کار، هم بیتالمال و هم وقت مردم تلف میشود و مخاطب نیز میبیند به آنچه که انتظارش را داشته نرسیده است. وقتی شهید حججی به شهادت رسیدند، همین اتفاق پیرامون آثار این شهید رخ داد. اگر چندبار این اشتباه تکرار شود، طبیعتا مخاطب دچار سرخوردگی شده و میزان علاقه او به این دست از آثار کم خواهد شد.
طرماح افزود: موضوع دوم، یکنواخت بودن این گروه از آثار است. اگر نویسندهای واقعا نسبت به کاری که انجام میدهد، احساس مسئولیت کند، بدون عجله و هیچ نوع هیجانزده شدن در برابر موضوعاتی که پیش میآید، تامل، جستوجو و پژوهش میکند و شاید حتی چند سال این کار را انجام دهد. در نتیجه، نویسنده کتابی را ارائه میکند که وقتی مخاطب آن را میخواند، حداقل وجدان نویسنده نسبت از فرصتی که مخاطب میگذارد، راضی باشد. البته بخشی از موضوع به سلیقه مخاطب برمیگردد. ممکن است آن کتاب را بخواند و نپسندد یا به آن سوژه علاقهمند نباشد.