به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - زهرا قربانی رضوان، سینمای دفاع مقدس به نام چند شخصیت گره خورده است و یکی از شاخصترین آنان فردی است که دیگر سالهاست این ژانر را با او عجین شده میدانند؛ ابراهیم حاتمی کیا.
کمتر سینماگری پیدا میشود که فیلمسازی در ژانر دفاع مقدس برای او به اندازه ابراهیم حاتمی کیا از اهمیت فوق العادهای برخوردار باشد به طوری که با نگاه به کارنامه هنری او اوج دغدغه در خصوص گفتمان این ژانر در آثارش هویدا باشد. درواقع با مرور چهار دهه از کارنامه سینمایی این کارگردان، به صراحت پی میبریم که حاتمی کیا در هر دوره تلاش داشته واکنشی باشد به شرایط خاص سیاسی و اجتماعی کشور. در کارنامه آثار او گاه سخن از انتقاد به نهادهای حاکمیتی است و گاه نوک پیکان رو به باور و اعتقادات جناحی میچرخد. حاتمی کیا حتی در دورهای تلاش داشته نگاهی متفاوت از دغدغه هایش ارائه دهد و فیلمسازی اش جنبهای شخصی بگیرد.
حاتمی کیا را میتوان در دورهای مورد تحسین گروهی دانست که او را شایسته دریافت جایزه جشنواره فجر دانسته اند و چهرهای محبوب در سینمای دفاع مقدس معرفی کرده اند و در دورهای دیگر او را کارگردانی دید که در زمره کارگردانان فیلم توقیفی قرار گرفته است.
با نگاهی به پیشینه حاتمی کیا اگرچه او فیلمسازی را به طور آماتور شروع کرده است و از سال ۵۸ سر کلاس فیلمبرداری و فیلمنامه نویسی استادانی همچون اکبر عالمی، منوچهر عسگری گذراند، باید اوج دوره تجربی او را همکاری با گروه تلویزیونی «روایت فتح» و در کنار شهید آوینی دانست. همکاری که میتوان آن را نقطه آغازی برای سینمای دفاع مقدس حاتمی کیا دانست.
دهه اول
اولین دهه از کارنامه کاری جدی حاتمی کیا را میتوان دهه شصت تا هفتاد دانست. دههای که در آن آثاری همچون «هویت»، «دیده بان»، «مهاجر»، «وصل نیکان» ساخته شد. آثاری که به نوعی اولین قدم حاتمی کیا در دنیای ژانر دفاع مقدس بوده، اما میتوان از آنها به عنوان شروعی قدرتمند یاد کرد. به طور مثال «هویت» از آثار ابراهیم حاتمی کیا و اولین فیلم بلند او است که خودش از ساخت آن راضی نیست و آن را بچه ناخوانده میخواند.
اگرچه این فیلم رنگ اکران به خود ندید، اما در نمایشهای محدود خود نوید ورود کارگردان خوش آتیهای را داد که دفاع مقدس دغدغه اصلی فیلمسازی آن معرفی میشد. همین اولین قدم سبب شد تا او در دومین فیلم خود یعنی «دیده بان» چند پله در سینمای ایران فراتر برود. او با «دیدهبان» برنده جایزه ویژه هیات داوران از هفتمین جشنواره فیلم فجر و سیمرغ بلورین بهترین فیلم دوم در بخش فیلمهای اول و دوم شد.
دهه دوم
«از کرخه تا راین»، «بوی پیراهن یوسف»، «برج مینو»، «آژانس شیشه ای»، «ارتفاع پست»؛ عناوینی که در دهه دوم کارنامه هنری حاتمی کیا او را به کارگردانی خوش فکر و منتقد و صاحب سبک معرفی کرد. دهه هفتاد تا هشتاد حاتمی کیا بنا به شرایطی سیاسی و اجتماعی کشور رو به ساخت آثاری گذاشت که رنگ و بوی انتقادی داشتند. او جانبازان هشت سال دفاع مقدس را در مرکز دایره فیلمنامه نویسی خود قرار داد و در این دهه تلاش کرد هر آنچه میگوید به نوعی بیان مشکلات و دغدغه جانبازان و اسیران و افراد وابسته به آنان باشد. گویی در این دهه حاتمی کیا رسالت خود را در آن میدید که صدایی برای احقاق حقوق این افراد باشد.
نام یک اثر در این دهه از سایر آثار متفاوتتر مینماید؛ سینمایی «موج مرده». در دوره نوزدهم جشنواره فجر او تکههای بریده شده از فیلمش را روی میز جلوی اهالی رسانه چید و گفت به دلیل اختلاف نظر شدید موج مرده دچار سانسور و توقیف شده است. فیلمی که سوای از دیدگاه ایدئولوژیک و سیاسی اش به مضمون شکاف نسلها و جدایی فرزندان از پدران و مادران میپرداخت. همین موضوع سانسور باعث شد حاتمی کیا در آن دوره از فیلمسازی محبوب به فیلمسازی توقیفی و سانسور شده بدل و اولین جرقههای نگاه انتقادی او زده شود. نگاهی که در سینمایی ارتفاع پست خودش را به شکل کامل نشان داد. حاتمی کیا با همکاری اصغر فرهادی فیلمنامه سینمایی ارتفاع پست را نوشتند؛ سینمایی که به صراحت در آن دیالوگهای انتقادی در نقد رفتار حاکمیتی استفاده شده بود.
دهه سوم
دهه هشتاد تا نود را میتوان سینمای شخصی حاتمی کیا دانست. «به رنگ ارغوان»، «به نام پدر»، «دعوت» و «گزارش یک جشن» محصول این زمان از فعالیت هنری حاتمی کیا است.
«به رنگ ارغوان» سیاسیترین اثر حاتمی کیا بود. ماجرای یک فراری سیاسی که بعد از سالها به کشور برگشته تا دخترش را ببیند. یک مامور امنیتی در پوشش یک دانشجو به دختر او نزدیک میشود تا بتواند به پدر دست پیدا کند، اما در این میان رابطهای عاطفی میان او و دختر شکل میگیرد. این فیلم بخاطر حساسیت ها، حتی فرصت اکران در یک سانس از جشنواره بیست و سوم فجر را پیدا نکرد و بنا به صلاحدید مسوولان امنیتی و کشوری نمایش آن برای مدتی عقب افتاد. اگرچه که این اتفاق تاثیر روانی بدی روی حاتمی کیا گذاشت و نوعی دل زدگی ایجاد کرد. به رنگ ارغوان در نهایت پس از ۵سال توقیف در سال ۸۸ و در بیستوهشتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
در این دهه حتی نگاه او به سینما دفاع مقدس نوعی نگاه ضد جنگ میشود. حاتمی کیا در سینمایی «به نام پدر» سراغ موضوعی خاص میرود. پدری متوجه میشود که پای دخترش روی مینی رفته که سالها قبل خودش برای مقابله با پیشروی نیروهای دشمن کاشته بوده است.
سینمایی «گزارش یک جشن» هم دومین فیلم توقیفی حاتمی کیا است. فیلمی که گفتهها حاکی از آن است انقدر فیلمنامه اش دستخوش بازنویسی و سانسور قرار گرفته که کسی از موضوع اصلی آن مطلع نیست. او در یک مصاحبه درباره این فیلم گفته است: «خجالت میکشم از اینکه چرا جلوی پخش فیلمی مثل «گزارش یک جشن» را گرفتهاند و از این بابت افتخار نمیکنم که در جمهوری اسلامی فیلمی دارم که پخش نشده است.»
دهه چهارم
حاتمی کیا در دهه نود به بعد گویی بیان رشادت و ایثار قهرمانان ملی را در نظر میگیرد و شروع به فیلمسازی پرتره میکند. سینمایی «چ»، «بادیگارد»، «به وقت شام»، نگاهی ملی به قهرمانانی دارد که در دهههای مختلف برای حفظ و بقای این سرزمین تلاش کرده اند. او در این دهه دست به ساخت آثاری زد که در زمره بیگ پروداکشنها بودند و هر کدام سوای از فضای خاص خود رو به استفاده از جدیدترین ظرفیتهای تکنیکی و فنی برده اند. به طور مثال سینمای به وقت شام تولید سال ۱۳۹۶ به گفته مدیرعامل سازمان اوج ۸میلیارد هزینه ساخت داشت و در فروش ۱۳میلیارد تومان در گیشه کسب کرد.
ابراهیم حاتمی کیا در تمام این سالها توانسته تجارب پر فراز و نشینی را پشت سر بگذارد و به نوعی فرزند زمان خود باشد. به طوری که نشانه و مولفههای آن را میتوان در هر دهه در آثارش بازشناسی کرد. او تصویرگر تاریخ انقلاب اسلامی که با زبان سینما دست به روایت زده و فرای از نگاه تراژیک به مسئله جنگ، تلاش داشته تا از تمامی ابعاد راوی سینمای دفاع مقدس باشد.