به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، دادستانی تهران علیه روزنامه هممیهن اعلام جرم کرده. به حکم توهین به حضرت ایوب. حالا توهین چه بوده؟ در کاریکاتوری نشان داده میشود که حضرت ایوب که مظهر صبر و شکیبایی در تمام ادیان است از عدم تحقق بعضی وعدهها به ستوه آمده. از آن جایی که برخلاف ضربالمثل مشهور، آدم زنده بهمراتب از آدم مرده به وکیل و وصی بیشتر احتیاج دارد، دفاع قانونی و حقوقی از روزنامه هممیهن را به وکلا میسپارم و فقط یکی، دو نکته را از منظر یک روزنامهنگار یکلاقبا خدمتتان عرض میکنم.
یکی از مفاهیمی که در این سالها کاملاً تهی از معنا شده همین کلمه «توهین» است. بس که بیربط و کیلویی از آن استفاده کردیم. ظاهراً یک مشکل فراگیر است. اصلاً منتظریم یک اتفاق خیلی پیشپاافتاده را که در همه جای جهان معمول و مرسوم است به توهین تعبیر کنیم. از یک شوخی معمولی در یک سریال گرفته تا کاریکاتوری که یک قالب هنری برای شوخی کردن است، میتواند به یک جنجال و بلوای امنیتی بدل شود.
البته گاهی این وسط پای سیاست هم در میان بوده- بفرمایید کجا و کی نبوده؟ -. جالب اینکه وقتی غبار هیاهو فرو نشست همگان متفقالقول بودهاند که اصلاً و ابداً توهینی در کار نبوده. چون نیک بنگری از کتاب «عزاداریهای نامشروع» که آلاحمد در جوانی ترجمه کرد و نزدیک بود بهدلیل همان ترجمه خونش را بریزند و امروز به جای آنکه بزرگراه به نامش شود از شبکه افق تف و لعن نثارش شود تا همین کاریکاتور مذکور هیچ نشانی از توهین در آن نیست.
بهنظرم بد نیست یکبار همه دادستانها و بقیه آنهایی که از این احکام صادر میکنند و خلقی را به زحمت میاندازند جمع شوند و یکی از اهل فن برود برای آنها توضیح بدهد که طنز چیست و فرق مطایبه و فکاهه و هزل و هجو با یکدیگر چیست و کاریکاتور آن هم با چنین ادبیاتی در چه شاخهای از هنر و ادبیات تعریف میشود. اصلاً اگر اجازه بدهند شخص این بنده هم میتوانم بهعنوان کسی که در این حوزه یعنی طنز دستکم هفت جلد کتاب تئوریک و نظری منتشر کردهام این زحمت را متقبل شوم. قربهالیالله.
سالها پیش مسعود دهنمکی از عمران صلاحی شکایت کرد. بابت توهین به حضرت آدم (ع) در مجله دنیای سخن. وقتی هم عمران خدابیامرز از خودش دفاع کرد و گفت توهینی در کار نبوده و صرفاً یک شوخی بوده دهنمکی در پاسخ گفت: یکی با پدر شما از این شوخیها کند خوشتان میآید. بعد هم گفت شاید شما از توهین به پدرتان ناراحت نشوید، اما ما غیرت داریم و از این حرفها. خُب، طبیعی بود که عمران صلاحی و مجله محکوم شوند، اما هر اهل انصافی میداند و میدانست نه عمران صلاحی و نه گردانندگان مجله دنیای سخن، قصد توهین به یک پیامبر را نداشتند.
اصلاً برخی از اولیا و انبیای خدا در فرهنگ عامه تبدیل به یک نماد و نشانه میشوند و فیالمثل اگر کسی بگوید صبر ایوب به سر آمده، قصد توهین به ایوب پیامبر سلاماللهعلیه را نداشته. همانطور که اگر کسی بگوید فلانی صبر ایوب دارد به هیچ وجه قصد قیاس دیگری را با پیامبر خدا ندارد. این همه در تاریخ ادبیات فارسی با ملکالموت شوخی شده. آیا آنها به ملک مقرب خداوند یعنی حضرت عزرائیل توهین کردهاند؟
ما در سالهای اخیر در بسیاری از مواقع به اسم دفاع از پیامبران و ائمه اطهار رسماً قداستزدایی کردهایم. کاری کردهایم که هم قبح توهین به مفاهیم و امر مقدس را از بین بردهایم و هم خواسته و ناخواسته به دیگران القا کردهایم که مثل آب خوردن میتوان به مقدسات توهین کرد. آخِر کدام آدم نیمهعاقلی حتی به خودش اجازه میدهد به پیامبر خدا توهین کند؟ و کدام آدم بیعقلی حتی به خودش اجازه میدهد این توهین را منتشر کند و دنیا و آخرتش را به خطر بیاندازد؟ اصلاً گیرم کاریکاتوریست و منتشرکنندگان همه مشتی لائیک و تو بگو دشمن خونی خدا و پیامبران خدا، که چه؟
چه چیزی از توهین به ایوب پیامبر گیرشان میآید؟ آن هم در این سرزمین؟ کمی هم فکر کنیم بد نیست. قبول دارم فکر کردن کار سختی است، اما یک مقدارش گاهی لازم است. کاریکاتور مذکور را خیلیها ندیده بودند و حالا به مدد دادستانی تهران خیلیها دیدهاند. نمیشد ماجرا را جور دیگری برگزار کرد؟ گیرم تخلفی صورت گرفته. نمیشد مدیرمسئول را صدا کرد و با او صحبت کرد؟ نمیشد تا روشن شدن زیر و بم داستان، ماجرا را علنی نکرد؟ اگر حقیقتاً معتقدید که به یکی از پیامبران الهی توهین شده آیا با انتشار فراگیر آن کاریکاتور منکر آشکارا صورت نگرفته؟ آیا این خودش اشاعه منکر نیست و هیچ عقوبتی برای آن در نظر گرفته نشده؟
منبع: هم میهن