به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، فیلم کوتاه «سیزده سالگی»، از جمله آثاری است که در بخش داستانی چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران شرکت کرده است. محمد اسفندیاری؛ نویسنده و کارگردان این اثر در گفتوگو با دانشجو در مورد اقتباس فیلم خود از کتاب«باران گرفته است» گفت: کتاب دست نوشته شهید سلیمانی به نام «از چیزی نمیترسیدم» شامل همین خاطرات البته با جزئیات کمتر بود. کتاب «باران گرفته است» نوشته احمد یوسفزاده تلاش کرده بود که آن خاطرات را مبسوط کند؛ یعنی از پس هر جملهای در خاطره که در کتاب اول ذکر شده بود، کوشیده بود با مصاحبه و کنکاش از محل زندگی و دوستان حاج قاسم، آن خاطره را به شکلی کامل، ارائه دهد. به همین دلیل اثر آقای یوسفزاده، ما را یگ قدم به فیلمنامه نزدیکتر کرده بود و جزئیاتی را در اختیار ما قرار داده بود که شاید برای به دست آوردن آنها باید ماهها وقت میگذاشتیم.
وی ضمن بیان اینکه چالش اساسی تیمش در این پروژه، ژانر بیوگرافی آن بود، تصریح کرد: البته بیوگرافیای که یک منبع اقتباس دارد که به صورت همزمان، هم کار ما را آسانتر میکند و هم مسئولیت ما را بیشتر. همیشه برای من این سوال مطرح بود که ما تا چه اندازه اجازه دخل و تصرف در یک خاطره را داریم؟ به ویژه اگر شخصیتی که قصد داریم روی آن کار کنیم، فردی بسیار حساس باشد و اشخاص بسیاری بتوانند پس از پایان پروژه، از شما اشکال بگیرند؛ بنابراین ما هم از نظر حرفهای و هم اخلاقی متعهد شدیم که در چارچوب آن چیزی که آقای یوسفزاده باتوجه به کتاب اول نگارش کرده است، تخیل داشته باشیم و موقعیتها را با جزئیات و دیالوگها، خلق کنیم.
این کارگردان ادامه داد: ما در این اثر کوشیدیم مخاطب، یک بیوگرافی درست و عین به عین را تجربه کنیم؛ اثری که به بهانه درامسازی، به خودش اجازه دخل و تصرف در واقعیت را نمیدهد.
اسفندیاری خاطرنشان کرد: ژانر متنی که منبع الهام و اقتباس ما بود و همینطور دهه ۵۰ شمسی که روایت در آن صورت میگرفت، ما را به سمتی هدایت کرد که نهایتا به مدل سینمای کودک دهه ۵۰ رسیدیم. این برای من شیرین بود که بدانم مخاطب دهه ۹۰ و ۸۰ امروز، چطور میتواند چه از نظر فرمی و چه محتوایی، با این مدل سینما ارتباط برقرار کند.
وی با اشاره به نادرست بودن اغراق در بازنمایی زندگی شهدا اظهار داشت: از ابتدای مطالعه کتاب «باران گرفته است» با شخصیتی روبرو هستیم که پایش بر زمین است. احساس خود من هم همین است که انسانهایی که به درجاتی بالا میرسند، افردی بودند که در کنار مردم زندگی کرده و گاهی از همه، گمنامتر هم بودهاند. آنها در نهایت، در مسیری قدم گذاشتند و تلاش کردند که موجب شد از سایرین سبقت بگیرند.
کارگردان «سیزده سالگی» ادامه داد: به همین دلیل است که من ملودرام و درامپردازی برای بیوگرافی –به ویژه در مورد قهرمان- را نمیپسندم؛ چراکه احساس میکنم این کار، فریب دادن مخاطب است. این موضوع به صورت ویژه در مورد شخصیتهایی صادق است که خودشان ظرفیتهای بسیاری برای قهرمان بودن دارند و نیازی به دراماتیزه کردنشان نیست.
اسفندیاری بیان داشت: در ساخت آثار بیوگرافیک در مورد شخصیتهای مهم باید این ملاحظه را داشته باشیم که این اشخاص حتما دورهای را در شرایط ویژه خانوادگی و سیاسی-اجتماعی زندگی کردهاند و براساس آن، تجربیاتی داشتهاند. این تجربیات در نهایت به مقصدی ختم شده است که ما حاصل آن را در قالب آن شخصیت قهرمان مشاهده کردهایم.
وی افزود: اگر حاج قاسم به چنین جایگاهی رسیده است، حتما عقبهای داشته که مهمترین بخش آن، والدین او هستند. این شهید، زندگیای به دور از شهر و امکانات تحصیلی مناسب داشت. اما درست زندگی کرد و خانواده صالح بود که او را به این درجه رساند. نمیشود از این عقبه سخن به میان نیاورد.
این کارگردان در پایان خاطرنشان کرد: بنظر من این نگفتنهای ما، مقداری موضوعات را پیچیده و فریبکارانه کرده است. ما باید بدانیم که لازم است ریشه هر موضوع را مطرح کنیم. چه بسا برخی از شهدا و شخصیتهای تاثیرگذار، گذشتهای همراه با اشتباه داشتهاند. اگر به این گذشتهها اشاره نشود، در طولانی مدت ما در مقابل آیندگان هیچ دفاعی نداریم؛ چراکه بالاخره گذشته این شخصیتها برملا میشود و آن جلوه سفید و بدون عیبی که ما در کارهای خود ساختهایم، شکسته خواهد شد.