به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - زهره مقیسه، در نمایشنامهی اولئانا، دانشجویی به نام کارول، استاد دانشگاه خود به نام جان را متهم به آزار جنسی میکند. این قضیه، مسیر آینده شغلی استاد را تحتتاثیر قرار میدهد و او را به واکنش وامیدارد. اولئانا درباره جایگاه قدرت است و ارتباط اصحاب آن با زنان را به چالش میکشد.
در فیلم «استاد» به گفتهی کارگردان، نویسندگان نیمنگاهی به اولئانا داشتهاند، و داستان اصلی را از اتفاقات مشابه در ایران وام گرفتهاند. یک استاد نقاشی که در سال ۱۳۹۹ متهم به آزار جنسی شاگردانش میشود و ۱۳ زن علیه او در نیویورک تایمز مصاحبه میکنند. اما نشانههایی که به آن استاد نقاشی یا یک استاد نقاشیِ نمادین ارجاع بدهد، در فیلم «استاد» وجود ندارد.
حسن معجونی در نقش استاد معماری است. او محل کاری با معماری سنتی دارد و آهنگهای غربی گوش میکند. انگار بین سنت و مدرنیته مانده و تکلیفش با خودش مشخص نیست. همچنانکه زن دارد و به شاگردش گلنوش هم فکر میکند. این بلاتکلیفی درباره گلنوش هم هست. با اینکه در انتهای فیلم، گلنوش محق جلوه داده میشود، اما مخاطب تمام حق را به او نمیدهد و نمیتواند از او دفاع کند. چرا که او نیز در روابط خود با استاد، راحت بوده و وقتی استاد به او اظهار علاقه میکند، از نامزدش سخنی به میان نمیآورد. او برای گرفتن توصیهنامه از استاد، حاضر میشود تحقیر و تعرض را بپذیرد. با این همه کارگردان، فیلم «استاد» را در حمایت از زنان سینمای ایران میداند و جنبشی که در ایران نام «منهم» به خود گرفت.
جنبش «میتو» که در اکتبر ۲۰۱۷ از سینمای آمریکا و با اتهام به هاروی وینشتاینِ تهیهکننده آغاز شد، مدتی بعد در ایران هم بروز پیدا کرد و بیشترین نمود را در فضاهای هنری و سینمایی داشت. اوج آن در فروردین ۱۴۰۱ بود، که ۸۰۰ زن سینماگر، در بیانیهای هر گونه خشونت، آزار و باجگیری جنسی در محیط کار را محکوم کردند. اما فیلم «استاد»، این جنبش را به دانشگاه تسری داده و از بیان آن در بستر اصلیاش طفره رفته است.
از طرفی فیلم، نه به نمایشنامهی اولئانا وفادار بوده، و نه به اتفاقی که از آن در ایران الگو برداری کرده است. همچنین نام فیلم و بازیگر استاد هم ارجاعات خاصی ندارند که بتوان از قدر مطلق استاد اتهامزدایی کرد.سینمایی «استاد»، نسبتش با استاد و جنبش میتو روشن نیست و همین فضای نسبی، مهمترین مشکل فیلم است. شاید اگر هنجارها در روابط استاد و شاگرد بر پرده سینما تصویر شود، راه مناسبتری برای احقاق حقوق دو طیف باشد و بتواند سینما را هم از نسبیتگرایی ارزشی اخلاقی نجات دهد.