به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، مقدمه رمان «خار و میخک» به ترجمه هانیه کمری اینگونه آغاز میشود: «این داستان نه داستان شخص من است و نه داستان شخص خاصی، هرچند که تمام رویدادهای آن واقعی هستند. هر واقعه یا رخدادی، مربوط به این فلسطینی یا آن فلسطینی است. هر چیز در این کتاب، کاملا واقعی است، یا زیستماش و یا بسیاری از این رویدادها را از زبان کسانی که خود و خانواده و همسایگانشان در طول دههها در سرزمین عزیز فلسطین تجربه کردهاند، شنیدهام و دیدهام. این اثر را به کسانی پیشکش میکنم که دل در گرو سرزمین اسراء و معراج دارند، نه تنها از اقیانوس تا خلیج، که از اقیانوس تا اقیانوس! (یحیی ابراهیم السنوار زندان بئرالسبع)»
زندگی بعضی آدمها پر از سکانسهای تاثیرگزار است ولی همیشه دوربینی نیست که آن را ثبت کند. همانند رویارویی زندانی که محکوم به پنج حبس ابد بوده و در بیست و سه سال اسارتش یکبار به بازجو لبخند نزده و در چشم او با اقتدار نگاه کرده و میگوید: «من امروز اسیر شما هستم ولی بزودی شما اسیر من هستید».
فرماندهای که به وقت جهاد و مبارزه از خودگذشته و قهرمان، به وقت فرماندهی میدان نبرد باهوش و بااقتدار و در زمان اسارت محکم و دشمن نترس و باهوش است. او با وجود بدترین شکنجههای روحی و روانی در زندانهای رژیم صهیونیستی شروع به نگارش کتاب میکند ولی نه یک کتاب معمولی و تکراری، رمانی که راوی آن خانوادهای فلسطینی در اردوگاههای آوارگان هستند که ر عضو آن نماینده قشری از مردم فلسطین و غزه است.
رمانی که شجاعانه نقاط تاریک زندگی در اردوگاههای آوارگان را میبیند ولی در کنار همه اینها خط اصلی داستانش امید و مبارزه و مقاومت است. و نویسنده آن تاثیر حضور روایتی زنانه در داستان و تعریف مقاومت مردم غزه را درک کرده و مادر احمد را نخ تسبیح خانواده، مبارزه و تلاش قهرمانانه مردم غزه میبیند. یحیی سنوار خالق تک سکانسهای ماندگار، همان پدید آورنده رمان «خار و میخک» است. رمانی که گویا بیست سال پیش در زندانهای رژیم صهیونیستی برای این روزهای غزه و مردم دنیا نوشته است.
هانیه کمری مترجم رمان «خار و میخک» در گفت و گویی مفصل با خبرنگار دانشجو در مورد این کتاب میگوید: تا کنون اثری به این اندازه با دقت، جزئی نگری، ظرافت و تفصیل ندیده است که از زندگی روزمره در اردوگاههای فلسطینی صحبت کرده باشد. از کوچه پس کوچههای اردوگاه و خانه مردمی که در این اردوگاه و اتمسفر زندگی میکنند و اشغال در وسط زندگی آنها است.
او معتقد است شاید کتاب خار و میخک در کنار کتابهایی مانند نجیب محفوظ شاهکار ادبی نباشد ولی بواسطه نویسنده آن یحیی سنوار که از رهبران حماس، طراح عملیات طوفان الاقصی و اسطوره مبارزه با رژیم صهیونیستی است، ارزشمند و خواندنی است.
به همین دلیل اسراییل و لابی رژیم صهیونیستی این کتاب را ابزار رسانهای حماس دانسته و تلاش کردند تا از فروش آنلاین کتاب در آمازون و... جلوگیری کرده و آنرا از دسترس خارج کردند.
ترجمه کتاب از طریق سردبیر انتشارات سوره مهر به من پیشنهاد شد. وجه جذاب ماجرا برای من در ترجمه این کتاب، نویسنده آن یحیی سنوار، که یکی از بزرگترین رهبران مقاومت است، بود. ولی هرچه پیش رفتم به اطلاعات مهم کتاب و ضرورت ترجمه آن پی بردم.
کتاب در ۳۰ فصل نگارش شده است. داستان از زبان احمد کوچکترین فرد خانواده الصالح در اردوگاه الشاطی روایت میشود. به اتفاقات بازه زمانی جنگ ۶ روزه (1948) تا انتفاضه اول (انتفاضه سنگ) و حوادث این بازه همانند آزادی اسرای الجلیل و شیخ احمد یاسین، ساخت دانشگاه غزه، سپتامبر سیاه اردن، محاصره دانشگاه غزه و دانشگاه کرانه باختری و حوادثی که بسیاری از افراد خارج از غزه از آن بیاطلاع هستند، اشاره کرده است.
وقتی ما با اتمسفر فکری و زیستی و فرهنگی فرد و جغرافیایی آشنا شویم. در مواجه با اینچنین هجمههای رسانهای، با کمی تامل و توجه به واقعیتها مطمئنا دیگه تحت تاثیر قرار نمیگیرید. به نظر من سکانس پایانی زندگی سنوار لحظه باشکوهی بود. یک سال در رسانهها به مردم گفتند سنوار باعث این اتفاقات د رغزه است و در تونلهای زیرزمینی پنهان شده است.حالا تصویری منتشر شده این مرد فراتر از خط مقدم با اسلحهای وصله پینه شده رودرروی دشمن اسراییلی میجنگید.
مادر احمد، مادر فلسطین است. در هر شرایطی به فکر رفع مشکلات بچهها و رسیدگی به آنها است. و همیشه به حال افراد اطرافش توجه دارد. در داستان هر شخصیت نماینده یک طیف و گروه در فلسطین است. مثلا محمود یکی از برادران احمد نماینده گروه ساف (سازمان آزادیبخش فلسطین) است. و دیگر برادران و پسرعموهای احمد نیز نماینده گروهی هستند. و سفیدترین شخصیت کتاب پسرعموی احمد، ابراهیم بوده که نماد حماس و آیینهای از شخصیت سنوار است. و پدربزرگش که در بیشتر مواقع در کنار و همراه ابراهیم است ابو ابراهیم نام دارد. ابراهیم در عبری یعنی پدر مهربان اینگونه نماد سازی در ادبیات عرب در زمان نگارش رمان رایج بوده است. و همین نشانهای بر آشنایی سنوار با ادبیات و ادبیات زمان خودش است.
در کتاب تمام حوادث و صحنهها با جزییات بیان شدهاست. مثلا جزیئات خدمات درمانی در درمانگاهها، شیوههای کمک رسانی سازمان ملل و اشغال زمینها توسط رژیم صهیونسیتی آمده است. یکی از بخشهایی که با جزییات دقیق به آن پرداخته شده است، صحنههای شکنجه در زندان است. لحظات شکنجه آنقدر با جزییات بیان شده است که گاهی مجبور بودم چندساعت حتی چند روزی ترجمه کتاب را رها کنم. بارها در مدت زمان ترجمه و بعد از آن خواب آن صحنهها را دیدم.
مقاومت اسلامی را نباید تک بعدی دید و یا گزیدهگویی داشته باشیم. اگر موضوع فلسطین را خارج از مرزها و مرزبندیهای معمول ببنینیم، جریان اشغال و آزادی و جریانی انسانی است. و فقط نباید در ساختار گروهها و احزاب فلسطینی دیده شود. این نگاه را در بخش بیشتری از خانه میبینیم. در کتاب نمیگوید من چون عضوی از حماسم پس درستم، اتفاقا گاهی صریح بعضی مواضع را زیر تیغ نقد میبرد. جدلهای فکری گروههای مختلف در کتاب خیلی خوب و واضح بیان شده است.
در بحث ادبیات ارتباط ما با منطقه خیلی کم است. چند نفر ما جایزه بوکر ادبی را میشناسیم؟ حتی در جستجوها نیز جز چند گزارش که تعدادی از آنها توسط خبرگزاری دانشجو کار شده است، اطداعات خاصی وجود ندارد. آثار اقتباسی شاهکاری مانند فرانکشتاین در بغداد از آثار برگزیده این جایزه ادبی است. که ترجمه شده است. ارتباط فرهنگی و ادبی ما آنقدر با منطقه کم است که گاهی در کشورهای عربی از من میپرسند شما در ایران مسجد دارید؟ و بخشی از این چهره مخدوش فرهنگی ما و کشورهای منطقه برای هم بحث ادبیات است. همانقدر که به ادبیات کلاسیک در ایران پرداخته شده است به ادبیات معاصر در منطقه نپرداختهایم.
تصویر ما از فلسطین و کشورهای عربی تصویری صدا و سیمایی است. و تصویر بروزرسانی شدهای نداریم. ادبیات در بیان تاریخ صادق است و اگر بخواهیم فرهنگ و مناسبات دوره تاریخی را بشناسیم علاوه برتاریخ باید ادبیات آن برهه از زمان را نیز مطالعه کنیم. سینما و کتاب ابزاری برای معرفی فرهنگها هستند. و متاسفانه از ضعفهای سیاست فرهنگی ما است که ارتباط فرهنگی ما حداقل با کشورهای منطقه کم است.
گاهی در زمان ترجمه کتاب چالش ذهنی در خصوص حضور و صحبت از اخوان برایم پیش میآمد ولی سعی کردم در روند ترجمه کتاب تاثیری نداشته باشد. چالش بزرگ من در ترجمه کتاب دیالوگهایی با گویش و لهجه غزهای بود. بعضی کلمات و اصطلاحات در زبانها گاهی بارمعنایی خاصی دارند که شاید نشود با یک کلمه معنای آن را نتقل کرد. مثلا در جایی از متن به کلمه «وجوم؛ دردی که صاحب در را از شدت غم و اندوه به بی عملی و سری میرساند.» برخوردم که ترجمه آن را در یک خط توضیح دادم.
در ترجمه کتاب تمام تلاشم را کردم که دچار این مشکل نشوم. حتی گاهی برای ترجمه کلمات و بخشهایی از کتاب ریشه شناسی خوانده و به زبان شناسی تاریخی رجوع کردهام. و به اساتید زبان عرب مراجعه کردم. گاهی نصف روز درگیر ترجمه یک پاورقی بودم. ترانهای قدیمی به گویش غزهای در کتاب وجود دارد که ترجمه قسمتی از اصطلاحات آن امکان نداشت و من اصل شعر را در کتاب آوردهام.
اصل کتاب را دوستان سوره مهر در اختیار من قرار دادند. ولی پیش از آن در کانالهای تلگرامی محلی نسخهای از کتاب را دیده بودم. متاسفانه بدلیل فشار و سانسور رسانهای رژیم صهیونیستی این کتاب در جهان عرب نیز کتاب معروفی نیست. فقط در الجزیره مطلب خیلی کوتاهی درباره کتاب کار شده است. متاسفانه کتاب بیشتر در سایتها و کانالهای محلی عرب زبان در دسترس است.
یحیی سنوار تا سال ۲۰۱۱ در زندانهای رژیم زندانی بوده است. کتاب خار و میخک یکبار در سال ۲۰۰۴ از زندان منتشر شده، که با سانسور شدید مواجهه شده است. و بار دیگر در سال ۲۰۲۳ پیش از عملیات طوفان الاقصی مجدد منتشر شده، و در حاشیه اخبار طوفان الاقصی، اخبار مربوط کتاب بازهم مغفول میماند.
نویسندگان و شاعران در فلسطین اصولا بدلیل شرایط حاکم برسرزمین فلسطین کارهای متفاوتی داشته و آثارشان رئال و از دل واقعیت است. ولی حضور در این جغرافیا و شرایطش سبب شده دیرتر دیده شوند. و جنگ لایهای خاکستری رو همه چیز کشده و اغلب ادبیات در دسته چندم اهمیت زیسته مردم این سرزمین است. مگر در کشور و یا منطقهای خارج از فلسطین زندگی کنند.
یکی از وجوه ارزشمندی کتاب خار و میخک نیز همین است که سنوار در زندان این داستان را روایت میکند. به اصطلاح ادبیات مهاجرت نیست. فلسطین اکثر اوقات از بیرون مرزهایش روایت شده است. اما سنوار از میان همان جغرافیا و در هوایی که در آن تنفس میکند نوشته است. از شکنجههایی که شده و لحظه لحظهاش را زندگی کرده است، مینویسد. اگر در قسمتی از رمان اعتصاب زندانیان را تعریف میکند او این اعتصاب را رهبری کردهاست. که روایت میکند.
مخاطبی که میخواهد طوفانالاقصی و ریشههایش را بشناسد و مجاهد مسلمان فلسطینی را درک کند. باید جهانِ مجاهد فلسطینی را بشناسد. و یحیی سنوار در کتاب خار و میخک این جهان را روایت میکند. او در تقدیمیه کتاب نیز گفته است این کتاب برای جهان عرب و فلسطین نیست، برای همه مخاطبان جهان است. سنوار در بخشهایی از رمان دست خواننده را میگیرد و به دل ماجرا برده و روایت میکند، ما با اسرائیل سازش کردیم و مقاومت کاری به سازش و بعد از آن نداشت. حکومت نظامیهای شبانه تمام شده بود. اما یهود آمد و کاری کرد که این سازش پایدار نماند. ما زندگی خودمان را میکردیم ولی یهود نگذاشت. و دقیقا به خواننده هزینه سازش و مقاومت را نشان میدهد.
در روند ترجمه گاهی به این نتیجه میرسیدم کاش مشکل مردم فلسطین فقط اشغال بود. مسائل فرهنگی و ماجرای نفوذی که در جامعه فلسطینی در این سالها بوجود آمده، واقعا دردناک است. یحیی سنوار تمام این مسایل را با صراحت لهجه و با ادبیاتی کاملا عفیف و پاکدامن در رمان روایت کرده است.
« میدانی احمد... انگار ما باید از همین احساس هم محروم بمانیم... حتی همین احساسی!»
از عمق جانش حرف میزد، از اعماق روحش صحبت میکرد، گویی که تازه از درد بزرگی رهایی یافته. گفتم: «فکر نمیکنی که خیلی بزرگش کردهای؟ تا جایی که من میدانم، انقلابیها هم عاشقن، هم ادیب» خندید و گفت: «درست است... اما نه برای ما، نه برای مردم فلسطین. شاید برای مبارزان ویتنام، کوبا، چین... شاید سرنوشت ما این است که فقط یک عشق ذاشته باشیم و بس؛ عشق این سرزمین؛ عشق به این زمین، به مقدساتش، خاکش، به هوایش، به درختان پرتغالش. انگار این سرزمین نمیگذارد عشق معشوق دیگری در سینهی عاشقش آشیانه کند. عشق این خاک، رقیبی را برنمیتابد.» با خنده گفتم: «تو هم که هر سهای؛ مبارز، عاشق و شاعر! مگر عشق زمینی با عشق سرزمین ناسازگار است.» آهی کشید و گفت: «حرامزادههای این سرزمین ناسازگار است.» آهی کشید و گفت: «حرامزادههای این سرزمین چیزی برای حلالزادهها باقی نگذاشتهاند. اشغال همهچیز را آلوده کرده. خاکمان، آرامشمان، دریا خیابانهامان، و حتی نفسهام٬ان را. چندتا قصه از همین دور و برخودمان شنیدهای که زباههای سرکش یک عشق پاک، آخر داستان تازیانه شدند و برتن عاشقان فرود آمدهاند؟ وقتی این پیوند شریف و مقدس دستمایهی جاسوسان و مزدوران اشغالگر میشود تا مثل اهرم فشاری، عاشقان را مجبور کند که به قدس، به عشق اولشان خیانت کنند، دیگر جایی برای عشق باقی میماند، آنها عشق ما را هم اشغال کردهاند احمد!»
کتاب خار و میخک که توسط یحیی سنوار سالها پیش در زندانهای اسراییل نگاشته شده است. به زودی با ترجمه خانم هانیه کمری توسط انتشارات سوره مهر چاپ و منتشر میشود.
نویسنده و مصاحبه کننده: مریم شکیب حسینی