به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، سروش صحت با کارگردانی سریال های تلویزیونی مثل ساختمان پزشکان، پژمان، شعمدونی و 3 سری لیسانسهها بسیار مورد توجه و محبوبیت قرار گرفت چراکه سبک منحصر به فرد خود را در خلق جهان داستانی ثبت کرده است و در سریال نمایش خانگی (مگه تموم عمر چندتا بهاره (1401)) با اشاره دوباره به کاراکتر های ساخته شده در آثار گذشته خود ارتباط فانتزی و پیوسته آنها را بار دیگر به نمایش گذاشت. همه این موضوعات باعث شد تا فیلم سینمایی «صبحانه با زرافهها» از جدید ترین آثار او این روز ها در سینما توجه بسیاری از مخاطبانش را به خود جلب کند.
ساخته جدید او به تهیه کنندگی سید مصطفی احمدی از 9 آبان به روی پرده سینما رفته و در چهل و دومین دوره جشنواره فیلم فجر نیز حضور داشت اما در آن جا نتوانست توجه داوران را به خود جلب کند و در نهایت موفق به کسب جایزه ای در این جشنواره نشد اما طبق آمار فروش تا به حال با فروش 19 میلیاردی در رتبه 12 فروش آثار سال 1403 قرار دارد و اکران آن همچنان در 177 سینمای سراسرکشور ادامه دارد.
پژمان جمشیدی، بیژن بنفشه خواه و هوتن شکیبا همگی چهره های نام آشنای آثار سروش صحت هستند که حالا در کنار بهرام رادان و هادی حجازی فر کاراکتر های اصلی فیلم را بازی میکنند.
پژمان جمشیدی بازیگر فیلم که به صورت تلفنی در نشست خبری فیلم حضور داشت در صحبتی گفت: صحت، من را به بازیگری معرفی کرد و کارگردان سریال (پژمان) بود. او و قاسم خانی ها هر بار از من کاری بخواهند، حتماً بازی خواهم کرد.
کنار هم قرار گرفتن این نام ها به خودی خود مخاطب سینما را به تماشای فیلم ترغیب میکند و همین جذب مخاطب برای فیلمی که در جشنواره فجر نیز به نمایش گذاشته میشود دارای آورده مثبتی خواهد بود و در ادامه سوالی ایجاد میکند که انتخاب بازیگرها برای نقش ها چگونه انجام شد که بتواند همچون گذشته فیلم را در مسیر سبک جهان داستانی سروش صحت قرار بدهد.
شب عروسی که داماد مراسم اوردوز میکند سناریویی که سینمای هالیوود با خلق سه گانه فیلم (خماری(HANGOVER)) بی بندوباری و استهجال را در غالب ژانر کمدی به نمایش میگذارد و حالا این سناریو در ایران ساخته شده و با بیان دیالوگ فیلم (خماری) (چیزی از دیشب یادت نیست؟) در ابتدای صبح روز بعد از شب خماری، در فیلم (صبحانه با زرافهها) این ارتباط بیش از پیش نزدیک میشود.
خماری یک فیلم کمدی آمریکایی محصول سال ۲۰۰۹ به کارگردانی تاد فیلیپس است . داستان این فیلم از این قرار است : یک مراسم عروسی بهزودی برپا خواهد شد. داگ داماد مراسم است و بعنوان مراسم آخرین شب مجرد بودن با سه دوست خود تصمیم میگیرد به لاس وگاس برود و از مشروبات الکلی استفاده کند. اما صبح روز بعد میبینند که کلی خرابکاری کردهاند و چیزی از شب قبل یادشان نمیآید و مهمتر از همه آنها داگ را گم کردهاند که این محور اصلی داستان را شکل میدهد.
در ایران فیلم همه چی آرومه ۱۳۹۱، قسمت ۳۴ تا ۳۷ سریال مسافران ۱۳۸۸ و فیلم کمدی صبحانه با زرافهها ساختهٔ سروش صحت به تقلید از این فیلم ساخته شدهاست.
صحت درباره اقتباس از فیلم (خماری) در نشست خبری فیلم بیان کرد: ما وقتی فیلمنامه را نوشتیم یاد (خماری) نبودیم ولی بعد به خودمان گفتیم باید کاری کنیم فیلم شبیه (خماری) نباشد. فیلم به (خماری) شباهت دارد و اگر بگوییم نه دروغ گفته ایم اما این نبود که از روی آن کپی کرده باشیم ولی در ادامه تلاش کردیم شبیه نباشد. حتماً هر چه خوانده ایم یا دیده ایم یا حتی بو کرده ایم در ذهن ما و طبیعتاً در فیلم اثرش را داشته است.
صحت همچنین در پاسخ به سوالی درباره دغدغه فیلم و ترویج برخی موارد خلاف فرهنگ در فیلم گفت: این فیلم برآمده از اعتقادات من است. به نظرم، (صبحانه با زرافهها) در ترویج دوستی است. اگر ما در فیلم درباره مواد مخدر صحبت کردهایم، به معنای ترویج آن نیست؛ بلکه میخواستیم نشان دهیم که مشکلات از همان نشات میگیرد.
تمامی کاراکترها معتاد هستند و شوخیهای مستهجل هم در فیلم بخشی جدانشدنی از دیالوگها بودند و این موجی دردناک است که حالا سروش صحت کارگردان آثاری با شخصیت و منظم را در خود جای داده و سکانس های مفهومی ناگهانی فیلم را هم در زیر سایه خود فرو برده است و نگاه مخاطب را به مواد مخدر گره میزند.
مخاطب در طول زمان فیلم همراه با 4 رفیق به دل مشکلات میزند و در آخر با پایان بندی فیلم شوکه میشود. پایان بندیی که از جنس فیلم نیست و فضای فانتزی به طوری ناگهانی بر داستان فیلم غالب میشود.
سروش صحت در نشست خبری فیلم درباره پایان بندی گفت: اتفاقاً به نظرم پایان فیلم خیلی آرام و لایت بود چون با بخشش و امید و زندگی همراه بود. ۱۰ دقیقه آخر فیلم برای ما یک چیز دیگر بود چون حرف اصلی روشنایی، در کار بود. همه ما می خواستیم فیلم دارک نباشد.
مخاطب با ناآگاهی داستان فیلم را شروع میکند و در دل مشکلات فیلم هم مسیر را با سردرگمی طی میکند و فیلم را با ناآگاهی نیز به پایان میرساند در این میان فضای فانتزی گونه سکانس آخر هم نه تنها نمیتواند پل ارتباطی بین مخاطب و فیلم ایجاد کند بلکه این فضای فانتزی در فیلم برای مخاطب قابل پذیر نیست و غیر قابل لمس به اتمام میرساند.
نویسنده: امیر حسین پورزاد