به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، همزمان با ۳۰ آبان، روز «قهرمان ملّی» و سالگرد پیروزی جبهه مقاومت و پایان سیطرهی داعش، مؤسسهی پژوهشی-فرهنگی انقلاب اسلامی، «رویداد ملّی قهرمان» و هفدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت تقریظ یکی از کتابهایی که توسط رهبر انقلاب منتشر خواهد شد با عنوان «هواتو دارم» که به قلم روایت زندگی شهید مدافع حرم مرتضی عبداللهی است که در ۳۰۴ صفحه به قلم محمدرسول ملاحسنی نوشته و توسط انتشارات شهید کاظمی چاپ و منتشر شده است.
به همین بهانه خبرگزاری دانشجو گفت و گوی مفصلی داشته با نویسنده کتاب «هواتو دارم» که به نظر مخاطبین عزیز میرسد:
دانشجو: چه شد که تصمیم به نوشتن کتاب «هواتو دارم» گرفتید؟ آیا این پیشنهاد از طرف خودتان بود یا ناشر؟
در مورد کتاب «هواتو دارم»، باید بگویم که این اثر روایت زندگی شهید مدافع حرم، شهید مرتضی عبداللهی است. او متولد دهه ۶۰ بود و در میان شهدا، او بهطور خاص به نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وابسته بود.
دانشجو: آیا میتوانید توضیح دهید که چگونه ایشان به نیروی قدس پیوستند؟
پس از اصرارهای فراوان، ایشان به سپاه قدس پیوستند و نهایتاً در سال ۹۶ در حوادث مربوط به داعش به شهادت رسیدند. داستان کتاب از آشنایی راوی، همسر شهید، آغاز میشود و شامل اتفاقاتی است که در زندگی مشترک آنها رخ داده است.
شهید مرتضی عبداللهی در زمان ازدواج نه سربازی رفته بودند و نه تحصیلات خود را کامل کرده بودند. روایت همسر شهید از روزهای ابتدایی زندگی مشترک تا نزدیک به ۱۰ سال زندگی با شهید و نهایتاً شهادت او، در این کتاب گنجانده شده است.
این کتاب به نوعی روایت سبک زندگی شهید عبداللهی و فضایی است که او در آن زندگی کرده است. داستانهای جذاب و عاطفی که همسر شهید به تصویر میکشد، میتواند برای خوانندگان بسیار الهامبخش باشد. امروز ما نیاز داریم تا سبک زندگی شهیدان را به نسل جوان منتقل کنیم. جامعه ما تشنهی شنیدن روایتهایی از سبک زندگی درست و ارزشمند است تا بتوانند از آن درس بگیرند.
دانشجو: شهید از اعضای نیروهای قدس بودند؟
نه، شهید مرتضی عبدالهی خودشان نظامی و پدرشان هم جزو سرداران بزرگ سپاه بودند؛ و جزو نفرات اولی بودند که نیروی دریایی را در زمان جنگ تشکیل میدهند و و بنیانگذاران نیروی دریایی سپاه بودند.
با توجه به آشنایی که با فضای سپاه داشت، علاقهمند بود که در این نهاد خدمت کند. شهید مرتضی عبداللهی فارغالتحصیل رشته مهندسی عمران بودند و به همین دلیل در مصاحبههای مختلفی که برای پیوستن به سپاه انجام میدادند، به آنها گفته میشد که به دلیل تخصصشان بیشتر در قرارگاه خاتمالانبیا مناسب هستند؛ زیرا این قرارگاه به فعالیتهای سازندگی، راهسازی و پروژههای عمرانی مرتبط است.
با این حال، ایشان بهطور مداوم اصرار داشتند که به عنوان یکی از نیروهای سپاه قدس خدمت کنند. همسر شهید در کتاب اشاره میکند که باور شهید بر این بوده که وظیفهاش دفاع از اسلام و نوکری در این راه است. به همین دلیل، او بهطور جدی پیگیر شرکت در مراحل گزینش بود.
نهایتاً با دستور مستقیم حاج قاسم سلیمانی، پرونده ایشان مجدداً مورد بررسی قرار گرفت و در نتیجه، شهید عبداللهی به عضویت نیروی قدس سپاه درآمد. این اتفاق در دو یا سه سال پایانی زندگی ایشان رخ داد و به نوعی نقطه عطفی در مسیر خدمت ایشان محسوب میشود.
دانشجو: زمانی که زندگینامه شهید را از ازدواج تا شهادت نوشتید، سبک زندگی این شهید و روایت شما چه موضوع مورد توجه و خاصی داشت که به نظرتون آمد؟
زندگینامه شهید مرتضی عبداللهی از ازدواج تا زمان شهادت، بهویژه به دلیل سبک زندگی ایشان، نکات خاص و قابل توجهی را در بر دارد. این روایت به ما کمک میکند تا به عمق شخصیت و ارزشهای او پی ببریم. یکی از جنبههای مهم این زندگینامه، توجه به چالشها و موانع موجود در مسیر پیوستن به سپاه قدس بود. شهید عبداللهی با وجود تحصیلات مهندسی عمران، بهدلیل اعتقاد راسخ به وظیفهاش در دفاع از اسلام، اصرار داشت که در نیروی قدس خدمت کند. این موضوع نشاندهنده تعهد و اراده قوی اوست.
امروز جامعه ما به شدت نیازمند انتقال سبک زندگی صحیح و ارزشمند به نسل جوان است. جوانان به دنبال الگوهایی هستند که بتوانند از آنها درس بگیرند و سبک زندگی خود را بر اساس آن تنظیم کنند. به قول حاج قاسم سلیمانی، «تا ما شهیدانه زندگی نکنیم، به شهادت نمیرسیم». این جمله بهخوبی نشاندهنده اهمیت زندگی با هدف و ارزشهای والا است.
همچنین، فاصلهای که در روایت زندگی شهید عبداللهی وجود دارد، به ما این امکان را میدهد که با احساس همذاتپنداری بیشتری به داستان او نزدیک شویم. زندگیهای امروزی بهویژه در شهرهای اخیر، معمولاً با چالشها و واقعیتهای متفاوتی روبهرو هستند. این نزدیک بودن به فضا و شرایط زندگی شهید، به مخاطب کمک میکند تا بهتر با او ارتباط برقرار کند و از تجربیاتش بهرهبرداری کند.
شهید مرتضی عبداللهی نه تنها زندگی عاطفی و شادی داشت، بلکه همواره بر اولویتهای خود تأکید میکرد و به آنها پایبند بود. این نکته نیز بهخوبی در روایت زندگیاش مشهود است و میتواند برای نسل جوان الهامبخش باشد. در نهایت، این زندگینامه به ما یادآوری میکند که چگونه میتوان با وجود چالشها، بر اصول و ارزشها پایبند ماند و به هدفهای بزرگ زندگی دست یافت.
زندگینامه شهید مرتضی عبداللهی و دیگر شهیدان، بهویژه در زمینه احترام به والدین و همسر، نمونههای بارزی از اولویتهای انسانی و اخلاقی هستند که میتوانند برای نسل جوان امروز الهامبخش باشند.
احترام به والدین و پیگیری وضعیت آنها، یکی از ویژگیهای بارز شهید عبداللهی بود. بهعنوان مثال، او زمانی که متوجه میشد پدرش به فروشگاه رفته است، بلافاصله به او زنگ میزد و از او میپرسید که آیا به کمک نیاز دارد یا خیر. حتی اگر پدرش وسایل را به خانه میآورد، شهید عبداللهی خود را موظف میدانست که در حمل آنها به داخل خانه کمک کند تا بههیچوجه پدرش اذیت نشود. این توجه به جزئیات، نشاندهندهی اهمیت او به خانواده و روابط انسانی است و یادآور میشود که در زندگیهای شلوغ امروزی، چقدر مهم است که به روابط نزدیکتری با خانواده و عزیزان خود توجه کنیم.
علاوه بر این، رفتار شهید با همسرش نیز قابل توجه است. همسر شهید عبداللهی بیان میکند که هر وقت مادر شهید زنگ میزد، او حتماً از جا بلند میشد و با احترام به صحبتهای مادرش گوش میداد. این رفتار نشاندهندهی تعهد او به ارزشهای خانوادگی و احترام به بزرگترهاست. این نوع رفتارها میتواند بهعنوان الگو برای جوانان امروز مطرح شود تا یاد بگیرند که چگونه میتوانند در زندگی روزمره خود، اولویتهایی مانند احترام و محبت به خانواده را در نظر بگیرند.
متأسفانه، در دنیای امروز، برخی از این ارزشها بهتدریج کمرنگ شدهاند. اما با روایت و ترویج این سبک زندگی، میتوانیم به جوانان کمک کنیم تا اهمیت این ارزشها را درک کنند و آنها را در زندگی خود پیادهسازی کنند. در نهایت، این درسها و الگوها میتوانند به نسل امروز یادآوری کنند که چگونه میتوانند با پیروی از این اصول، زندگی معنادارتری داشته باشند و به سمت اهداف بزرگتر حرکت کنند. ترویج این سبک زندگی نهتنها به نفع فرد بلکه به نفع جامعه نیز خواهد بود. انشاءالله که بتوانیم این ارزشها را به نسلهای آینده منتقل کنیم.
دانشجو: با توجه به مصاحبههایی که کردید و کتاب نوشتید شهید را چطور شناختید؟
یکی از خصوصیات بارز شهید عبداللهی، حمایت و محبت او به اطرافیانش است که در تمام روابطش به وضوح نمایان بود. این ویژگی بهویژه در تعاملات او با خانواده و دوستانش مشهود بود. بهعنوان مثال، وقتی با پدرش صحبت میکرد، احساس میشد که او نهتنها یک فرزند، بلکه یک حامی و همراه واقعی است. شهید عبداللهی بهگونهای رفتار میکرد که گویی همواره در کنار پدرش حضور دارد و به نیازهای او توجه میکند. این احساس بهقدری قوی بود که انسان تصور میکرد او یک جوان مجرد است که تمام وقتش را در خانه میگذراند و به والدینش کمک میکند.
همچنین، وقتی با مادرش صحبت میکرد، همین حس حمایت و محبت را میتوانستید احساس کنید. او بهوضوح به مادرش احترام میگذاشت و به صحبتهای او توجه میکرد، گویی که هیچ چیز برایش مهمتر از خوشحالی و آسایش خانوادهاش نیست.
در تعاملاتش با همسرش نیز، این فضای عاطفی پررنگ وجود داشت. شهید عبداللهی همواره حواسش به همسرش بود و تلاش میکرد تا در هر شرایطی از او حمایت کند. این رفتارها نشاندهندهی این است که او نهتنها یک همسر، بلکه یک دوست و حامی واقعی نیز بود.
زمانی که با دوستانش صحبت میکردم، متوجه شدم که آنها نیز از حضور او در جمع لذت میبردند. شهید عبداللهی بهعنوان یک جوان با نشاط، همیشه در تلاش بود تا دوستانش را به دور هم جمع کند و لحظات خوشی را برایشان رقم بزند. او بهراحتی میتوانست در جمعهای مختلف حضور داشته باشد و با همه ارتباط برقرار کند، بهویژه در مناسبتهایی مانند اربعین که سعی میکرد دوستانش را به همراهی دعوت کند.
این حمایت و توجه به دیگران، ویژگیای بود که شهید عبداللهی را از دیگران متمایز میکرد. او همواره در تلاش بود تا از دیگران حمایت کند و به آنها کمک کند تا در زندگیشان پیشرفت کنند. بنابراین، انتخاب عنوانی که نشاندهندهی این خصلت بارز او باشد، میتواند بهخوبی تصویرگر شخصیت و رفتارهای این شهید بزرگوار باشد.
شهید مرتضی عبداللهی، که در نظامآباد متولد شده بود، نمایندهای از فضای داشمشتیگری و محبت و حمایت در محلهاش بود. او نهتنها بهعنوان یک فرد، بلکه بهعنوان یک حامی و مدافع برای همه اطرافیانش شناخته میشد. این ویژگیهای انسانی در تمام روابطش با خانواده و دوستانش به وضوح نمایان بود و میتوانستید حس کنید که او همیشه حواسش به دیگران بوده است.
خاطرهای که از همسرش نقل میشود، بهخوبی این خصلت را نشان میدهد. در آخرین اعزام، شهید عبداللهی در آشپزخانه نشسته بود و در حال نوشیدن چای با همسرش بود. در آن لحظه، او به طور جدی و با احساس مسئولیت درباره خانوادهاش صحبت کرد. او به همسرش گفت که حواسش به اعضای خانوادهاش باشد و از او خواست که مراقب پدر و مادرش باشد، بهویژه مادرش که ممکن است از خبر شهادتش آسیب ببیند. او همچنین برادر و خواهرش را نیز به همسرش سپرد و از او خواست که به آنها سر بزند و از حالشان باخبر شود.
این لحظهی عاطفی و پر از عشق نشان میدهد که شهید عبداللهی تا آخرین لحظه زندگیاش، نگران خانوادهاش بود و بهطور جدی به آنها فکر میکرد. او با این کار، نهتنها احساسات خود را به همسرش منتقل کرد، بلکه نشان داد که چقدر برای خانوادهاش ارزش قائل است و هیچگاه آنها را فراموش نمیکند.
این روایت میتواند بهعنوان عنوان کتابی انتخاب شود که نشاندهندهی خصلت بارز شهید عبداللهی بهعنوان یک حامی و مدافع باشد. عنوانی که بازتابدهندهی محبت و توجه او به خانواده و دوستانش باشد و نشان دهد که چگونه او در زندگیاش همواره به دیگران فکر میکرد و برای آنها اهمیت قائل بود. این ویژگیها و این نوع رفتارها، شهید عبداللهی را بهعنوان یک الگو برای نسلهای آینده معرفی میکند.
این روایت عمیق و پر از احساس، بهخوبی نشاندهندهی شخصیت والای شهید عبداللهی و خصلتهای انسانی اوست. او نهتنها به همسرش بلکه به همه اطرافیانش قول میدهد که همیشه حواسش به آنها باشد و از آنها حمایت کند. این نوع رفتار، نشاندهندهی یک انسان با معرفت و دلسوز است که در تمام لحظات زندگیاش به دیگران فکر میکند.
عنوان کتاب "هواتو دارم" میتواند بهخوبی این ویژگی را منعکس کند. بهویژه اینکه شهید عبداللهی در زندگیاش همواره تلاش میکرد تا از خانواده، دوستان و حتی آشنایان حمایت کند و حواسش به حال و روز آنها باشد. این حس مسئولیتپذیری و محبت، نهتنها در زندگیاش بلکه بعد از شهادتش نیز ادامه پیدا کرد. خانواده و دوستانش با یادآوری او و ویژگیهایش، سعی کردند این روحیه را حفظ کنند و به یکدیگر کمک کنند.
در واقع، این حس "هوای همدیگر را داشتن" نهتنها یک شعار، بلکه یک عمل واقعی در زندگی روزمره آنها بود. این کتاب میتواند بهعنوان یک یادبود از شهید عبداللهی و ارزشهای انسانی او باشد و نشان دهد که چگونه او با محبت و حمایتهایش، زندگی اطرافیانش را تحت تأثیر قرار داد. این نوع روایت میتواند الهامبخش دیگران باشد تا در زندگی خود نیز به یکدیگر توجه کنند و از هم حمایت کنند. بهویژه در دنیای امروز که نیاز به محبت و همدلی بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
دانشجو: به نظر شما، مقام معظم رهبری چه ویژگیهایی در این کتاب مشاهده کردهاند که موجب نوشتن تقریض بر آن شده است؟ اگر بخواهید به این موضوع فکر کنید، آیا میتوانید تصور کنید که در هنگام مطالعه کتاب، چه بخشهایی ممکن است برای ایشان جذاب بوده و احتمال نوشتن تقریض را به وجود آورده باشد؟ اکنون که تقریض نوشته شده و انشاءالله رونمایی خواهد شد، به نظر شما کدام قسمتها ممکن است برای ایشان جذابیت بیشتری داشته باشد؟ آیا این تقریض به شخصیت شهید، نویسنده متن یا سبک زندگی مربوط است؟ چگونه این تقریض را تحلیل میکنید؟
برای کتاب هواتو دارم، میخواهم به نکتهای اشاره کنم که اهمیت زندگی پیش از شهادت شهیدان را نشان میدهد. گاهی اوقات ما از لحظات شهادت صحبت میکنیم، اما فراموش میکنیم که این شهیدان قبل از آن، زندگیهایی داشتهاند و پشت جبههای وجود داشته است. حضرت آقا در این زمینه تأکید میکنند که دوستانی که در فضای نشر و حس آثار ادبیات مقاومت فعالیت میکنند، باید به سراغ همسران، پدران و مادران شهدا بروند تا مسیری که شهید برای رسیدن به قله طی کرده، مورد بررسی قرار گیرد. این مسأله بسیار مهم است و میتواند به شکست یا موفقیت افراد کمک کند.
همه ما در دامنه این کوه قرار داریم و آرزو داریم به قله برسیم، اما باید ببینیم شهیدان چه اصولی را در زندگی خود رعایت میکردند که به این قلهها دست یافتند. احساس من این است که نگاه حضرت آقا به این موضوع نیز عمیق و جامع است. ایشان در جلسه خبرگان رهبری به کتابهایی که خواندهاند اشاره میکنند و بهویژه از زندگی شهید سیاهکل یاد میکنند. مثلاً میگویند که این شهید و همسرش برای جلوگیری از گناه در عروسی خود، سه روز روزه میگیرند تا در این مراسم گناهی اتفاق نیفتد.
این نکته باید در تاریخ ثبت شود که حضرت آقا از نحوه شهادت صحبت نمیکنند، بلکه بر سبک زندگی و اصول اخلاقی تأکید دارند. ایشان بر این باورند که این سبک زندگی باید در تاریخ ثبت شود و به مراتب پررنگتر از خود جبهه و میدان جنگ است. احساس من این است که نگاه حضرت آقا میخواهد به ما یادآوری کند که زندگی شهیدان و اصولی که در زندگی خود رعایت میکردند، باید مورد توجه قرار گیرد. این نگاه عمیق و جامع میتواند به ما کمک کند تا از تجربیات آنها بهرهمند شویم و مسیر خود را بهتر بشناسیم.
من واقعاً خوشحال هستم و بیصبرانه منتظر هستم که متن نوشتهشده را ببینم. در کتابهای ایشان، حضرت آقا به خوبی به این موضوعات پرداختهاند و در جلسه خبرگان رهبری به همین نکته اشاره میکنند که اخیراً کتابی خواندهاند که برایشان بسیار جالب بوده است.
زندگی شهید، نمونهای بارز از اصول اخلاقی و نظم در زندگی است. به عنوان مثال، این شهید و همسرش برای جلوگیری از وقوع گناه در عروسی خود، سه روز روزه میگیرند. حضرت آقا در میان شخصیتهای اخلاقی و بزرگان، تأکید دارند که این نکات باید در تاریخ ثبت شود. ایشان از نحوه شهادت صحبت نمیکنند و به حضور شهیدان در میدانهای نبرد اشاره نمیکنند، بلکه بر سبک زندگی آنها تأکید دارند که باید به مراتب پررنگتر از خود جبهه در تاریخ ثبت شود.
کتابهایی که حضرت آقا مطالعه کردهاند، غالباً شامل روایتهای همسران و داستانهای پشت جبهه هستند. این روایتها به وضوح نشان میدهند که اصل حماسه و حضور در جبهه، در مقایسه با قصههای زندگی شهیدان، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. احساس من این است که حضرت آقا میخواهند این سبک زندگی را به جامعه امروز معرفی کنند و نشان دهند که این اصول میتواند به ما کمک کند.
امیدوارم که آثار دیگر ایشان نیز مورد توجه قرار گیرد. این توجه به شهدا، همانند داستان «هواتو دارم» که شهیدان بیان کردهاند، به ما یادآوری میکند که خود شهیدان عامل اصلی این افتخار هستند. بسیاری از افراد از من میپرسند که چگونه میتوانند به این موضوع نزدیک شوند، و من خودم نیز سعی کردهام با حضرت آقا ارتباط برقرار کنم.
دانشجو: در انتها دوست دارید به کدام بخش از کتاب خود اشاره کنید؟
بسیار سخت است که بخواهبم بخشی از این کتاب را انتخاب کنیم. طبیعتاً، پایان کتاب بسیار دشوار است؛ هم روایت آن و هم اتفاقی که برای همسر شهید میافتد. همسر شهید تقریباً یک سال است که به خانه جدیدشان رفتهاند. او میگوید که با سختی و سلیقه، خانه را انتخاب کردند و پیدا کردند. شاید برای من، سختترین جا همان خانه بود که همسرش درخواست میکند که اگر ممکن است، پیکر شهید را به خانه آنها بیاورند. در حقیقت، نزدیک اذان صبح، همسرش تعریف میکند که شهید را به پارکینگ خانهاش آوردند. او دور پیکر شهید چرخید و به او خوشآمد گفت. این وداع برای او بسیار سخت و شکننده بود.
متن بسیار جامعتر است، اما میخواهم بگویم که این فضا به کنار، یک نکته در خصوص خود شهید و مرام و منش او برای من جالب بود. شهید وقتی که ازدواج میکند، دوقلوهای خود را میگوید و لباسهایش را هم ندارد. او نه حقوقی داشته و نه حتی هزینههای دانشگاهش تأمین بوده است. او باید هر روز از شاهرود به تهران میرفت و میآمد. با این حال، توکل بسیار بالایی داشت. وقتی به خواستگاری میرود، با توکل و اعتماد به نفس میگوید که یک زندگی خوب میسازد و به مادر همسرش میگوید که من دختر شما را خوشبخت میکنم. از لحن گفتمان شهید، که تقریباً ۱۹ یا ۲۰ ساله بود، احساس اطمینان و اعتماد پیدا کردم، هرچند خانوادهها مخالف بودند و میگفتند که این کار زود است.
آموزش خاصی وجود ندارد و دفترچه درمانی دکتر نیز خالی است. در این دوره، ما بارها میشنویم که افرادی با عنوان آقازاده از موقعیت خود سوءاستفاده میکنند. اگر من قرار بود نام کتابی انتخاب کنم، قطعاً آقازاده میگذاشتم، زیرا شهید واقعاً یک آقازاده به تمام معناست. پدر او جزو سرداران بزرگ سپاه بوده است.
اما شهید در روایتهایش میگوید که در اوایل زندگی، پدر و مادرش ماشین داشتند و اگر میخواستند، میتوانستند ماشین و خانه را به راحتی در اختیار آنها بگذارند. اما شهید میگوید که نه، میخواهد روی پای خود بایستد و با همین یارانه و حقوق حداقلی که از خدمت سربازی میگیرد، زندگیاش را بسازد. همسر او نیز از خانواده متمولی بود، اما خودشان تصمیم میگیرند مستقل باشند.
شهید به کارهای مختلفی میپردازد؛ مثلاً از فروش ضایعات در اتوبان امام علی شروع میکند و سپس به دامپروری و پرورش گوسفند میپردازد. او حتی با همسرش ترشی درست میکند. این منش نشاندهنده این است که او از جایگاه خود سوءاستفاده نکرده و میتوانست به راحتی در شرکت پدرش کار کند و حقوق بگیرد، اما ترجیح میدهد که روی پای خود بایستد و زندگی را با نشاط و معنویت آغاز کند.
این رویکرد باعث میشود که آن دو در کنار هم در طول ده سال ساخته شوند و سرانجام، شهید عاقبت بخیر شود. این مدل رفتاری شهید که از آقازادگی خود استفاده نمیکند و به کارهای سخت میپردازد، به نظر من برای جوانان امروز بسیار آموزنده است.
در نهایت، این نکته که شهید از جایگاه خود سوءاستفاده نکرد و به کارهای مختلف پرداخت، به خوبی نشاندهنده روحیه کار و تلاش اوست و میتواند برای جوانان امروز الگو باشد.
خبرنگار: مریم شکیب حسینی