به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، برنامه «صدای دانشجو» که کاری مشترک از رادیو گفتگو و خبرگزاری دانشجو است، به موضوع بررسی وضعیت خوابگاههای دانشجویی؛ چالشها، امکانات و برنامههای آینده پرداخت. در دومین قسمت از این برنامه «مسئله فرصتها و تهدیدها برای دانشجویان متقاضی اعزام به خارج از کشور» مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
برنامه رادیویی «صدای دانشجو» دوشنبه هر هفته از رادیو گفتگو پخش میشود. از عوامل تهیه و اجرای این برنامه محمدرضا زمانی(تهیهکننده)، سعید جلیلی(سردبیر) و مصطفی امامی(کارشناسمجری) هستند.
در این برنامه محمد محمدی مسعودی(مدیرکل بورس و اعزام دانشجویان سازمان امور دانشجویان)، احسان شریف(عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و تحصیل کرده از انگلیس)، سید بنیامین ادیب زاده(دانش آموخته دکتری مهندسی عمران و تحصیل کرده در ژاپن)، نعیمه انزابی(عضو هیئت علمی دانشگاه هنرهای اسلامی تبریز) محسن شاهوردی (دانشجو مهندسی دانشگاه پولیتنیک میلان) و علیرضا داهویی از آلمان حضور داشتند.
فرصتها و تهدیدهای مهاجرت تحصیلی
جلیلی در ابتدا گفت: وقتی از فرصتها و تهدیدها صحبت میکنیم، ذهن ما به سمت مصادیق مختلفی میرود. فرصتها میتوانند شامل آشنایی با فرهنگهای مختلف، دسترسی به دانش روز و گسترش ارتباطات بینالمللی باشند. اما در کنار این فرصتها، تهدیداتی نیز وجود دارند که در نگاه اول ممکن است چندان آشکار نباشند و به نوعی روی دیگر سکه مهاجرت تحصیلی به خارج از کشور به شمار میآیند.
این تهدیدات گاهی در اثر به ثمر نرسیدن همان فرصتها به وجود میآیند. بسیاری از دانشجویانی که با هزاران امید و آرزو هزینه کردهاند و برای تحصیل به کشورهای خارجی میروند، به علت شرایط نامساعد در آنجا نمیتوانند از فرصتهای خود به درستی استفاده کنند. این وضعیت زمانی شکل میگیرد که فرد در غربت قرار میگیرد و نتواند آنچه را که برایش به عنوان فرصت پیشبینی شده بود، به دست آورد.
تأثیر تبلیغات موسسات غیرمجاز
یکی از بزرگترین تهدیدات، فعالیت موسسات غیرمجاز اعزام دانشجو است که از فرصت تحصیل در خارج برای دانشجویان سوءاستفاده میکنند. این موسسات با تبلیغات فریبنده و وعدههای اغواکننده، به خانوادهها و دانشجویان قول تحصیل در رشتههای پرطرفدار بدون نیاز به کنکور را میدهند. وعدههایی مثل "تحصیل در دانشگاههای معتبر خارج از کشور بدون نیاز به کنکور" یا "بورسیههای دولتی برای تحصیل در خارج" به راحتی در ذهن جوانان و خانوادهها مینشیند. این تبلیغات به نوعی سراب هستند، سرابی که بسیاری از افراد را به اشتباه میاندازد و به دام موسسات غیرمجاز میاندازد.
چرا برخی به سمت موسسات غیرمجاز میروند؟
در کشور ما، کنکور به عنوان یک مرحله دشوار برای ورود به دانشگاهها شناخته میشود. برای بسیاری از دانشآموزان و خانوادهها، کنکور به مانعی دستنیافتنی تبدیل شده است. همین موضوع باعث میشود که برخی از افراد به دنبال راههای میانبر مانند اعزام به خارج از کشور باشند. موسسات سودجو از این موقعیت استفاده میکنند و وعده میدهند که شما میتوانید با پرداخت هزینه، بدون نیاز به کنکور به رشتههای پرطرفدار مانند پزشکی وارد شوید و حتی بعد از یک یا دو سال تحصیل در خارج، به راحتی به کشور برگشته و ادامه تحصیل دهید.
این نوع تبلیغات به شدت جذاب به نظر میرسد، اما واقعیت چیز دیگری است. بسیاری از افرادی که به این موسسات مراجعه میکنند، پس از پرداخت مبالغ هنگفت، نه تنها تحصیلشان در دانشگاههای معتبر تضمین نمیشود بلکه مجبور میشوند در دانشگاههایی غیر معتبر در خارج تحصیل کنند و پس از پایان تحصیلات، دیگر نمیتوانند به کشور بازگردند.
تفاوت بورسیه و اعزام دانشجویی
باید توجه داشت که بین بورسیه تحصیلی و اعزام دانشجویی تفاوتهای مهمی وجود دارد. در بحث بورسیه، دولتها معمولاً با تنظیم شرایطی، به دانشجویان فرصت تحصیل رایگان یا با هزینه کمتر را در کشور خود میدهند و این یک سازوکار رسمی است. اما در موسسات اعزام دانشجویی، این موسسات معمولاً هیچگونه حمایت دولتی ندارند و صرفاً تسهیلکننده فرایند اعزام هستند.
مشکل اینجاست که وقتی بورسیه دولتی برای دانشجویی ایرانی در کشور خارجی تأمین میشود، ممکن است آن دانشجو مجبور شود مدت بیشتری در آن کشور بماند و در نهایت جذب بازار کار آن کشور شود. این در حالی است که دانشجوی خارجی که به کشور ما بورس میشود، پس از اتمام تحصیل، به کشور خود باز میگردد. این مسئله باعث میشود که فرآیند بورسیههای یکطرفه از یک جاده یکطرفه عبور کند و ایران نتواند از این فرصت بهرهمند شود.
امیدواریم که این گفتگو بتواند فرصتی فراهم کند تا تهدیدات و فرصتهای مهاجرت تحصیلی برای مخاطبین عزیز ما روشنتر شود و آنها با آگاهی بیشتر و بدون گرفتار شدن در دام موسسات غیرمجاز، تصمیمات بهتری برای آینده تحصیلی و شغلی خود اتخاذ کنند.
مجری: در استودیوی ما دو عزیز گرانقدر و فرهیخته حضور دارند که در شرایط متفاوت تحصیل کردهاند. یکی جناب آقای احسان شریف عزیز است که از چهار سالگی در کشور انگلستان تحصیل کرده و تا مقطع دکترا در آنجا ادامه داده است، و دیگری جناب آقای سید بنیامین ادیب زاده عزیز که تمامی مقاطع تحصیلیاش را در ایران سپری کرده و دکترای مهندسی عمران خود را نیز در اینجا دریافت کرده است.
اجازه بدهید که ابتدا به جناب آقای احسان شریف خوشامد بگویم.
آقای شریف، شما از چهار سالگی در انگلستان تحصیل کردهاید، و اکنون ۹ سال است که به ایران بازگشتهاید. سوالی که برای من پیش میآید این است که چطور دیدید که بچهها در ایران در تلاشند تا برای تحصیل به خارج از کشور بروند؟
آقای شریف:
سلام و عرض ادب دارم خدمت شما و تمام شنوندگان عزیز. واقعاً برای من جالب است که وقتی به این موضوع نگاه میکنم، میبینم بچهها برای رسیدن به قلههای علمی، گاهی خود را در مسیرهایی میاندازند که در آن اشتباه میکنند. در انگلستان، ورود به رشتههایی مانند پزشکی، از طریق آزمونهایی نظیر تست IQ، مصاحبه و رزومه کاری است که به نوعی شخصیت و تجربیات عملی فرد را ارزیابی میکند. اما در ایران، کنکور بهعنوان تنها معیار برای ورود به این رشتهها مطرح است، که متأسفانه، بسیاری از جوانان در پی جوگیری و فشار اجتماعی، مسیرهای اشتباهی را انتخاب میکنند.
چالشها و اشتباهات انتخاب رشته
بیشتر بچهها وقتی در کنکور پذیرفته میشوند، هیچگاه به این فکر نمیکنند که واقعاً به رشته انتخابیشان علاقه دارند یا نه. بهعنوان مثال، بسیاری از دانشآموزان در رشتههایی مثل پزشکی یا مهندسی، تنها به خاطر فشار اجتماعی و عدم شناخت از علاقه واقعی خود وارد میشوند. در انگلستان، برای پذیرش در رشته پزشکی، تنها معدل یا نمره آزمون ملاک نیست، بلکه این فرد باید تجربههای خدماتی رایگان هم داشته باشد، مثلا در خانه سالمندان کار کرده باشد یا در بیمارستان بهصورت داوطلبانه کمک کرده باشد.
مشکل اصلی: فقدان آگاهی و هدف
در ایران، بسیاری از دانشآموزان هدف اصلیشان را از تحصیل نمیدانند. برخی فقط برای "پزشک" یا "مهندس" شدن تلاش میکنند، بدون آنکه هدف واقعیشان را شناسایی کنند. این عدم آگاهی و نداشتن "قله" واقعی در زندگی باعث میشود که بسیاری از دانشجویان پس از پذیرش در دانشگاهها، دچار افسردگی شوند. زمانی که آنها به این پی میبرند که شاید در رشتهای که انتخاب کردهاند، هیچگونه علاقهای ندارند، از نظر روانی آسیب میبینند.
راهحل: توجه به استعداد و علاقه
به نظر من، باید از همان ابتدا به بچهها کمک کنیم تا استعدادها و علاقههای خود را شناسایی کنند و هدفهای مشخصتری برای زندگیشان تعیین کنند. بهجای اینکه فشار بیاوریم که فلان رشته بهترین است یا پرستیژ بیشتری دارد، باید نشان دهیم که هر فردی میتواند در مسیرهای مختلف به موفقیت برسد، حتی اگر به دانشگاههای کوچکتر و رشتههای کمتر شناختهشده برود. همانطور که یک فرد ممکن است در هنرستان و در رشتههایی مانند مبلسازی یا سیستم ضبط صدا به موفقیت برسد، باید به جوانان نشان دهیم که انتخاب رشته و مسیر، بسته به علاقه و استعداد خودشان باید باشد.
در نهایت، باید به بچهها یاد بدهیم که تنها معیار موفقیت، مدرک دانشگاهی یا شغل دکتر و مهندس بودن نیست. ما باید به آنها کمک کنیم تا در مسیرهای زندگیشان که با علاقه و استعدادشان همخوانی دارد پیش بروند. اگر هدف واقعی خود را پیدا کنند، دیگر نیازی به دنبال کردن مسیرهای نادرست برای دستیابی به یک جایگاه اجتماعی خاص نخواهند داشت.
آقای شریف به تفاوتهای عمدهای که در سیستم آموزشی ایران و کشورهایی مثل آلمان وجود دارد اشاره کردند. بهطور کلی، سیستم آموزشی در کشورهایی مانند آلمان، بیشتر به فرد بستگی دارد و انتخابهای گستردهتری برای دانشآموزان و دانشجویان فراهم میآورد. در این کشورها، نگاه به تحصیل بیشتر بهصورت متنوع است و توجه بیشتری به استعدادهای فردی و علایق خاص دانشآموزان میشود. بهعنوان مثال، در آلمان هر کسی الزاماً نیازی به تحصیل در دانشگاه ندارد. این بدین معناست که افراد میتوانند با توجه به تواناییها و علاقمندیهای خود، مسیرهای آموزشی مختلفی را انتخاب کنند، از جمله حرفهای شدن در رشتههای خاص بدون اینکه وارد دانشگاه شوند. این انتخابهای گسترده و آزادی بیشتر در سیستم آموزشی آلمان، این امکان را به دانشآموزان میدهد که با درک بهتر از توانمندیهای خود، مسیر تحصیلیشان را انتخاب کنند.
در مقابل، در ایران، همچنان توجه ویژهای به آزمونهای ورودی دانشگاهها و بهخصوص کنکور میشود. این باعث میشود که بسیاری از دانشآموزان بهجای تمرکز بر توانمندیهای فردی و علاقهها، بیشتر به رشتههایی فکر کنند که در کنکور رقابت بالاتری دارند. این موضوع باعث میشود تا در برخی رشتهها، رقابت شدید و اشباع شغلی وجود داشته باشد. برای مثال، رشتههایی مانند پزشکی، دندانپزشکی، مهندسی عمران و معماری در ایران بسیار پرطرفدار شدهاند، اما این رشتهها در بسیاری از مواقع نتایج خوبی برای فارغالتحصیلان ندارند.
آقای داهویی نیز چالشهایی که مهاجران برای تحصیل در کشورهایی مانند آلمان با آن مواجه میشوند را مطرح کردند. یکی از بزرگترین چالشها، مسائل مالی است. برای اینکه دانشجویان بتوانند وارد آلمان شوند، نیاز به تمکن مالی خاصی دارند. بر اساس گفته ایشان، برای اخذ ویزای دانشجویی آلمان، فرد باید حدود ۱۲ هزار یورو برای اثبات تمکن مالی داشته باشد. این مبلغ تنها بهعنوان گواهی برای هزینههای اولیه ورود به آلمان و زندگی ابتدایی در این کشور محسوب میشود و سایر هزینهها، مانند بلیط هواپیما و هزینههای زندگی، باید به آن اضافه شوند. این موضوع برای بسیاری از دانشجویان ایرانی چالشی بزرگ است، چرا که تامین این مبلغ برای خانوادههای دانشجویان دشوار است.
علاوه بر مسائل مالی، زبان آلمانی نیز یکی دیگر از چالشهای بزرگ است. آلمان بهعنوان یک کشور با سیستم آموزشی مستحکم، بیشتر رشتهها را به زبان آلمانی تدریس میکند، به جز برخی رشتههای خاص که به زبان انگلیسی ارائه میشوند. این مسئله بهویژه برای دانشجویانی که آشنایی کافی با زبان آلمانی ندارند، میتواند مشکلآفرین باشد. آموختن زبان آلمانی نیازمند زمان و تلاش زیادی است و برای دانشجویانی که قصد دارند بهزودی مهاجرت کنند، ممکن است بهعنوان یک مانع بزرگ عمل کند.
آقای ادیبزاده، که خود تجربه تحصیل در دانشگاههای داخل ایران و فرصت مطالعاتی در دانشگاههای خارج از کشور را دارند، بهطور واضح اشاره کردند که دانشگاههای ایران از نظر کیفیت آموزشی چیزی کم از دانشگاههای معتبر خارجی ندارند. ایشان در ادامه اشاره کردند که بسیاری از دانشجویان در دانشگاههای خارجی، بهویژه در دانشگاههایی مانند دانشگاه توکیو، صرفاً برای وقتگذرانی و تفریح به این دانشگاهها نمیروند و نسبت به تحصیل جدی هستند. از این رو، آنچه که در نهایت موفقیت یا شکست یک دانشجو را رقم میزند، به تلاش و پشتکار خود او بستگی دارد و نه صرفاً به محل تحصیل.
ایشان همچنین تاکید کردند که اگر تصمیم به مهاجرت برای تحصیل گرفتهاید، باید بهعنوان یک "برنده" به این موضوع نگاه کنید. بدین معنا که شما باید هدفمند و با چشمانداز روشنی از فرصتها و چالشهای پیشرو، مهاجرت کنید و نه صرفاً بهخاطر برتری ظاهری یک دانشگاه یا بهدلیل فرار از مشکلات دیگر زندگی. آقای ادیبزاده به دانشجویان توصیه کردند که بهجای آنکه به موسسات اعزام دانشجو که گاهیاوقات به تبلیغات اغراقآمیز میپردازند و از وضعیت واقعی دانشگاهها و کشورهای مقصد چیزی نمیگویند، با دقت بیشتری برنامهریزی کنند.
آقای ادیبزاده همچنین در مورد موسسات اعزام دانشجو صحبت کردند و اشاره کردند که برخی از این موسسات، متاسفانه توجه چندانی به آینده تحصیلی و شغلی دانشجویان ندارند. این موسسات بیشتر به دنبال کسب درآمد از طریق اعزام دانشجو هستند و تعهدی به موفقیت آنها در کشور مقصد یا شغل آیندهشان ندارند. این موضوع بهویژه برای دانشجویانی که از کشورهای مختلف، از جمله ایران، به کشورهای اروپایی میروند، میتواند باعث مشکلات زیادی شود. بسیاری از دانشجویان برای فرار از مشکلات زندگی در داخل کشور یا برای جلوگیری از خدمت سربازی، ممکن است تصمیم بگیرند به خارج از کشور مهاجرت کنند. اما متاسفانه در برخی موارد، این مهاجرتها نهتنها موفقیتآمیز نیستند، بلکه بهطور غیرمستقیم میتواند به هدر رفتن زمان و هزینهها منجر شود.
در نهایت، این قسمت از گفتگو به این نتیجه میرسد که مهاجرت برای تحصیل باید یک تصمیم هدفمند باشد. تحصیل در خارج از کشور، بهویژه در کشورهایی مانند آلمان، میتواند فرصتی عالی برای یادگیری و پیشرفت باشد، اما این مسیر چالشهایی مانند مسائل مالی و یادگیری زبان را در پی دارد. از طرف دیگر، تحصیل در دانشگاههای داخل کشور نیز میتواند با توجه به تلاش و پشتکار شخص، نتایج خوبی به همراه داشته باشد و نباید تنها بهعنوان یک گزینه فرعی به آن نگاه کرد. در هر صورت، انتخاب مسیر تحصیلی باید بر اساس استعداد، علاقه، و هدفهای فردی باشد و نه بر اساس فشارهای اجتماعی یا تبلیغات موسسات اعزام دانشجو.
در این بخش از گفتوگو، چندین نکته مهم مطرح شده است که به مسائل فرهنگی، چالشهای تحصیل در خارج از کشور، تفاوتهای سیستمهای آموزشی و نگرشهای فرهنگی و اجتماعی مربوط میشود.
آقای داهویی در پاسخ به سوالی که به تفاوت سطح آموزشی دانشگاههای ایران و خارج از کشور مربوط میشود، به این نکته اشاره کردند که در ایران دانشگاههای معتبر و برجستهای مانند دانشگاه تهران، شریف و امیرکبیر وجود دارند که اساتید بسیار با تجربه و مسلط به رشتههای مختلف دارند. با این حال، در مورد کیفیت آموزشی در سطح جهانی، ایشان معتقدند که نمیتوان این دو را کاملاً برابر دانست. در دانشگاههای خارج، بهویژه در کشورهای پیشرفته، بسیاری از منابع آموزشی، امکانات تحقیقاتی و فرصتهای بینالمللی وجود دارد که ممکن است در ایران قابل دسترس نباشد.
آقای داهویی همچنین به چالشهای مالی که مهاجران تحصیلی با آن مواجه هستند اشاره کردند. بهویژه برای دانشجویانی که از ایران به کشورهای غربی و اروپایی مهاجرت میکنند، تأمین هزینههای زندگی و تحصیل میتواند مشکل بزرگی باشد. برخلاف شرایط ایران که بسیاری از دانشجویان در خانه والدین خود زندگی میکنند و فشار مالی کمتری دارند، در کشورهای دیگر بسیاری از دانشجویان مجبورند که برای تأمین هزینههای زندگی خود کار کنند. این میتواند سطح استرس و فشار را افزایش دهد.
آقای داهویی همچنین به نوعی سفیدنمایی اشاره کردند که برخی موسسات مهاجرتی و بلاگرها برای جذب دانشجویان به کشورهای غربی و اروپایی استفاده میکنند. این سفیدنماییها میتواند شامل تصاویری جذاب و ایدهآل از زندگی در این کشورها باشد، اما واقعیتها بسیار متفاوت است. ایشان بهویژه اشاره کردند که برخلاف تبلیغات رسانهای، شرایط زندگی در کشورهای غربی ممکن است سختتر از آنچه که نشان داده میشود باشد.
در ادامه، بحثی نیز در مورد عزت نفس و خودکمبینی در جامعه مطرح شد. به گفته آقای داهویی و دیگر سخنرانان، برخی از اساتید و حتی مسئولین ایرانی به طور غیرمستقیم این احساس خودکمبینی را در دانشجویان ایجاد میکنند. این ممکن است بهویژه به دلیل عدم آشنایی به اندازه کافی با واقعیتهای زندگی در کشورهای دیگر و تاثیرات رسانهها باشد. آقای شریف نیز اشاره کردند که دانشجویانی که به کشورهای پیشرفته میروند، اغلب شوک میشوند و با واقعیتهای متفاوتی روبهرو میشوند که ممکن است با تصورات قبلیشان در تضاد باشد.
آقای داهویی به طور ویژه به مسئله فرهنگی اشاره کردند و گفتند که در کشورهای غربی، ویژگیهایی مانند توجه به جزئیات و احترام به فرد اهمیت زیادی دارند. در حالی که این ویژگیها در برخی جوامع به شکل دیگری بروز پیدا میکند. ایشان تجربهای از زندگی در ژاپن داشتند که در آن شرایط رفاهی و زندگی در ظاهر ممکن است بهتر از ایران به نظر برسد، اما در واقعیت، مردم در کشورهای پیشرفتهتر باید برای حفظ رفاه خود تلاشهای زیادی انجام دهند.
خانم نعیمه انزابی که خود در ژاپن تحصیل کردهاند، درباره تفاوتهای سیستم آموزشی ژاپن با ایران صحبت کردند. ایشان به این نکته اشاره کردند که در ژاپن، برخلاف ایران که عنوان رشتهها برای دانشجویان اهمیت زیادی دارد، بیشتر به مهارتها و تواناییهای فردی و علمی افراد توجه میشود. علاوه بر این، ایشان به دلیل محدودیتهای موجود در ایران برای ادامه تحصیل در رشته طراحی صنعتی در مقطع دکترا، تصمیم به ادامه تحصیل در ژاپن گرفتهاند.
در نهایت، بسیاری از سخنان به اهمیت حفظ عزت نفس و احترام به هویت ایرانی در هنگام مهاجرت تحصیلی و زندگی در کشورهای خارجی تاکید داشتند. همانطور که مقام معظم رهبری نیز در مورد نخبگان مهاجر فرمودند، دانشجویان باید با هدف کسب علم و تجربه به کشورهای دیگر بروند و پس از آن برای خدمت به مردم خود بازگردند. این توصیه در میان صحبتهای مهمانها و کارشناسان این برنامه مطرح شد و بر اهمیت حفظ هویت ایرانی و احترام به فرهنگهای مختلف تأکید شد.
در مجموع، صحبتها نشان میدهد که مهاجرت تحصیلی با چالشهای متعددی همراه است. دانشجویان باید آماده باشند که با واقعیتهای متفاوتی روبهرو شوند و تلاش مضاعف کنند تا در فضای تحصیلی جدید موفق شوند. همچنین، باید با عزت نفس و احترام به خود و فرهنگهای مختلف، این مسیر را طی کنند و در نهایت از تجربیات خود برای پیشرفت و خدمت به کشورشان بهره ببرند.
محمد محمدی مسعودی(مدیرکل بورس و اعزام دانشجویان سازمان امور دانشجویان) در ادامه روی خط برنامه آمد.
آقای مسعودی. در مورد عملکرد این مؤسسات بفرمایید. اساساً چه نیازی باعث رشد قارچگونه این مؤسسات شده است؟
بسیار خوب. اجازه دهید با یک مقدمه آغاز کنم. ببینید، شرایط فعلی کشور بهگونهای است که ذائقه دانشآموزان عمدتاً به سمت رشتههای خاص مانند پزشکی و داروسازی سوق پیدا کرده است. بهعنوان مثال، اگر به آمار کنکور نگاه کنیم، در سال ۱۴۰۱ حدود ۵۸۰ هزار نفر داوطلب رشته تجربی داشتیم. از سوی دیگر، در گروه ریاضیفیزیک، این آمار در سال ۱۳۹۰ برابر با ۲۸۲ هزار نفر بود، اما در سال ۱۴۰۲ به ۱۳۶ هزار نفر و امسال (۱۴۰۳) به ۱۲۰ هزار نفر کاهش یافته است. رئیس محترم سازمان سنجش نیز اعلام کرد که امسال فقط ۱۲۰ هزار داوطلب برای گروه ریاضیفیزیک داریم که برای ۲۴۰ هزار صندلی دانشگاهی رقابت میکنند.
حال، از این ۵۸۰ هزار داوطلب رشته تجربی، کشور ما چه تعداد دانشجوی پزشکی جذب میکند؟ در سال ۱۴۰۱، تنها ۹۶۰۰ نفر در رشته پزشکی پذیرش شدند. این در حالی است که همان سال، معاون آموزشی وزیر بهداشت اعلام کرد که از این ۵۸۰ هزار داوطلب، حدود ۵۰ هزار نفر نمره امتحانات نهاییشان بالای ۱۹.۷۵ بوده است. یعنی داوطلبانی نخبه و باسواد که تلاش بسیاری کردهاند تا در رشته دلخواهشان، مانند پزشکی، ادامه تحصیل دهند. اما متأسفانه ظرفیت کافی برای پذیرش آنها در کشور وجود ندارد.
در نتیجه، چه اتفاقی میافتد؟ این دانشآموزان و خانوادههایشان به تکاپو میافتند تا راهی پیدا کنند که در یکی از کشورهای دیگر، در رشته مورد علاقهشان تحصیل کنند. بیشترین تعداد مهاجرت دانشجویی کشور ما نیز در همین گروه سنی ۱۷ تا ۱۸ سال اتفاق میافتد. تعداد این مهاجرتها شاید در مقیاس کلی چندان زیاد نباشد، اما برای این گروه سنی خاص، آمار قابل توجهی است.
قاعدتاً بچههای ۱۷-۱۸ ساله تجربه کافی برای پذیرش گرفتن از دانشگاههای خارجی ندارند. در اینجا، مؤسسات اعزام دانشجو وارد عمل میشوند. همانطور که در مقدمه اشاره شد، این مؤسسات در همان ایامی که نتایج کنکور اعلام میشود، پیامکهایی ارسال میکنند با این مضمون که میتوانند برای دانشجویان پذیرش بگیرند. این بازار داغ به وجود آمده و بسیاری از خانوادهها نیز به آنها اعتماد میکنند.
حال، باید اشاره کنم که ما دو نوع مؤسسه داریم:
۱. مؤسسات مجاز: که تعداد آنها ۱۲۴ مؤسسه است و تحت نظارت فعالیت میکنند.
۲. مؤسسات غیرمجاز: که تعدادشان شاید چندین برابر مؤسسات مجاز باشد و به صورت بیضابطه فعالیت میکنند.
این موضوعات جای بررسی و گفتوگوی بیشتری دارد.
آن تشنگی در کشور به وجود آمده و یک ذائقه کاذب در داوطلبان و دانشآموزان ایجاد شده که همه دوست دارند پزشک، دندانپزشک یا داروساز شوند. وقتی نمیتوانیم این نیاز را تأمین کنیم و پاسخی مناسب به تقاضای آنها بدهیم، طبیعی است که این افراد و خانوادههایشان به دنبال راهی برای تحصیل در خارج از کشور میگردند.
مجری: آقای مسعودی، آیا این ذائقه کاذب است؟ چون کشور ما در حوزه پزشکی به نیرو نیاز دارد.
آقای مسعودی: خیر، این ذائقه کاذب نیست. نیاز کشور به نیرو در حوزه پزشکی واقعی است و از سوی دیگر علاقه این افراد نیز حقیقی است. اما باید ظرفیت لازم در کشور ایجاد شود تا به این نیاز پاسخ دهیم.
مجری: برای حل این مشکل چه پیشنهادی دارید؟
آقای مسعودی: یکی از راهحلها، افزایش ظرفیت رشتههای پزشکی است. برای مثال، از سال ۱۴۰۰، در دولت شهید رئیسی، این موضوع در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شد. از آن سال، ۲۰ درصد به ظرفیت پزشکی اضافه شده است. بهعنوانمثال، ظرفیت پذیرش پزشکی از ۹۶۰۰ نفر در سال ۱۴۰۱ به ۱۵۰۰ نفر بیشتر در سال جاری افزایش یافته است. این افزایش باید ادامه پیدا کند، البته به شرط آنکه زیرساختهای لازم نیز فراهم شود.
باید توجه داشت که نسبت پزشک به جمعیت ما هنوز با استانداردهای جهانی فاصله دارد و ما همچنان نیاز به تقویت این حوزه داریم. از سوی دیگر، افراد نخبهای داریم که علاقهمند به تحصیل در این رشتهها هستند و باید از ظرفیت آنها بهخوبی استفاده شود.
مجری: چرا مؤسسات اعزام دانشجو اینقدر زیاد شدهاند؟
آقای مسعودی: دلیل اصلی این است که مشتری برای آنها وجود دارد. زمانی این خدمات فقط برای خانوادههای مرفه بود، اما امروز حتی خانوادههای روستایی نیز برای فرستادن فرزندانشان به خارج از کشور، داراییهای خود مانند زمینهای کشاورزی را میفروشند. این روند به چشم زنگ خطری جدی دیده میشود.
مجری: عملکرد این مؤسسات چگونه است و چرا برخی مجاز و برخی غیرمجاز هستند؟
آقای مسعودی: ما کارگروهی داریم به نام «کارگروه نظارت بر مؤسسات اعزام دانشجو» که متشکل از شش وزارتخانه است: وزارت علوم، وزارت بهداشت، وزارت خارجه، وزارت اطلاعات، وزارت ارشاد و وزارت دادگستری. این کارگروه وظیفه صدور مجوز، نظارت بر عملکرد مؤسسات و رسیدگی به شکایات داوطلبان را دارد. اگر مؤسسهای مجاز باشد، تحت نظارت قرار میگیرد و در صورت تخلف، مجوز آن لغو میشود.
اما مؤسسات غیرمجاز شامل مشاوران حقوقی، مؤسسات کاریابی، جهانگردی و حتی صفحات مجازی بینامونشان هستند. این مؤسسات با تبلیغات گسترده، داوطلبان را جذب میکنند و در مواردی تخلفات جدی مرتکب میشوند.
برای مثال، چندی پیش در اصفهان، فردی ۴ میلیارد تومان از یک خانواده گرفت و بعد از مدتی تلفن خود را خاموش کرد. یا مواردی داشتیم که مؤسسات به داوطلبان قول میدهند با یک سال تحصیل در خارج از کشور، امکان ادامه تحصیل در دانشگاههای دولتی داخل کشور را فراهم کنند، که این ادعاها دروغ است. طبق قوانین جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی، حتی اگر دانشجویی بخواهد به کشور بازگردد، باید آزمونی همسطح با داوطلبان داخلی بدهد.
مجری: آیا تخلفاتی از مؤسسات مجاز نیز گزارش شده است؟
آقای مسعودی:
بله، برخی از مؤسسات مجاز خارج از چارچوب تعریفشده فعالیت میکنند. مثلاً بهجای تمرکز بر اعزام دانشجویان به دانشگاههای معتبر، وارد تبلیغات مهاجرتی یا حتی لاتاری میشوند که خلاف مقررات است. اگر چنین تخلفاتی اثبات شود، مجوز آنها لغو میشود.
مجری: پیشنهاد شما برای دانشجویانی که قصد استفاده از این مؤسسات را دارند چیست؟
آقای مسعودی:
دانشجویان و خانوادهها باید مطمئن شوند که دانشگاه انتخابی، معتبر و مورد تأیید وزارت بهداشت یا وزارت علوم است. لیست دانشگاههای معتبر در سایت این وزارتخانهها موجود است و قابل استعلام میباشد. متأسفانه در برخی کشورها، ۷۵ درصد دانشجویان ایرانی در دانشگاههای غیرمعتبر تحصیل میکنند که مدارک آنها در ایران ارزش ندارد. ما حتی مواردی داشتهایم که دانشجویانی با صرف هزینههای سنگین، مدرکی دریافت کردهاند که در ایران معادل دیپلم شناخته میشود.
مشکلات اعزام دانشجویان به خارج از کشور و نقش موسسات اعزام
در سالهای اخیر، علاقه دانشجویان ایرانی به تحصیل در رشتههایی همچون پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی در خارج از کشور به شدت افزایش یافته است. این مسئله به دلیل محدودیت ظرفیت دانشگاههای داخلی و عدم قبولی در رشتههای دلخواه در کنکور، بسیاری از دانشجویان و خانوادهها را به سمت موسسات اعزام دانشجو سوق داده است. اما رشد قارچگونه این موسسات و فعالیتهای غیرمجاز آنان چالشهای متعددی ایجاد کرده است.
ظرفیت محدود دانشگاههای داخلی: سالانه هزاران داوطلب کنکور در رشته تجربی به دلیل محدودیت ظرفیتها از تحصیل در رشتههای مورد علاقه خود بازمیمانند. به عنوان مثال، در سال 1401 تنها حدود 9600 نفر در رشته پزشکی پذیرفته شدند، در حالی که تقاضا بسیار بیشتر از این ظرفیت بود.
افزایش تمایل به رشتههای خاص: علاقهمندی زیاد به رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی باعث شده تا بسیاری از خانوادهها، حتی با فروش املاک و داراییهای خود، فرزندانشان را برای تحصیل به خارج از کشور بفرستند.
نبود آگاهی کافی: بسیاری از دانشجویان و خانوادهها اطلاعات کافی درباره شرایط دانشگاهها و روند اعزام ندارند و به همین دلیل به موسسات اعتماد میکنند.
در حال حاضر، حدود 124 موسسه مجاز تحت نظارت کارگروه اعزام دانشجو فعالیت میکنند. این موسسات موظف به رعایت قوانین و ارائه خدمات معتبر هستند. اما در مقابل، تعداد زیادی موسسه غیرمجاز و کلاهبردار نیز وجود دارند که بدون مجوز فعالیت کرده و باعث بروز مشکلات جدی برای دانشجویان میشوند.
تخلفات رایج موسسات غیرمجاز:
تبلیغات فریبنده، از جمله وعده تحصیل در دانشگاههای معتبر بدون آزمون.
دریافت هزینههای بالا و ناپدید شدن پس از دریافت پول.
ارسال دانشجویان به دانشگاههای غیرمعتبر که مدارکشان در ایران تأیید نمیشود.
نمونهای از تخلفات: در سال گذشته، یک موسسه غیرمجاز در اصفهان مبلغ 4 میلیارد تومان از یک خانواده دریافت کرد و سپس ناپدید شد. در مواردی دیگر، موسسات وعدههایی مانند انتقال دانشجویان به دانشگاههای برتر داخلی را ارائه کرده بودند که خلاف قوانین بود.
افزایش ظرفیت دانشگاههای داخلی: از سال 1400، ظرفیت رشته پزشکی 20 درصد افزایش یافت و انتظار میرود این روند ادامه پیدا کند. افزایش ظرفیت باید با توسعه زیرساختهای آموزشی همراه باشد.
نظارت دقیقتر بر موسسات: موسسات غیرمجاز باید شناسایی و تعطیل شوند. همچنین موسسات مجاز نیز باید تحت نظارت دقیقتر قرار گیرند تا از هرگونه تخلف جلوگیری شود.
آگاهسازی داوطلبان: دانشجویان و خانوادهها باید از طریق منابع معتبر مانند سایتهای وزارت علوم و بهداشت اطلاعات کافی درباره دانشگاههای معتبر خارجی کسب کنند.
تقویت برنامههای بورسیه دولتی: دولت باید ظرفیت بورسیهها و فرصتهای تحقیقاتی را افزایش داده و با شفافیت بیشتری اطلاعرسانی کند.
حتماً از مجاز بودن موسسه اعزام اطمینان حاصل کنید. لیست موسسات مجاز در سایت وزارت علوم و وزارت بهداشت موجود است.
دانشگاه مقصد را بررسی کنید و مطمئن شوید که مدرک آن در ایران معتبر است.
از موسسات یا افرادی که وعدههای غیرواقعی میدهند، دوری کنید.
رشد موسسات اعزام دانشجو و تقاضای روزافزون برای تحصیل در خارج از کشور، نیازمند نظارت دقیق، آگاهسازی عمومی و افزایش ظرفیتهای داخلی است. دانشجویان باید با بررسی دقیق و استفاده از منابع معتبر، انتخاب آگاهانهتری داشته باشند تا از مشکلات و کلاهبرداریها جلوگیری کنند.