
بررسی گزینههای ایران برای شخم زدن جزیره نظامی «دیگو گارسیا»/ چشم در چشم دشمن، دستها روی ماشه است
نسخه صوتی این گزارش را از طریق فایل بالا یا لینک کانال SNNTV بشنوید
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجو ، دیگو گارسیا، جزیرهای کوچک اما با اهمیت ژئوپولیتیکی بالا، بخشی از زنجیره جزایر شمال اقیانوس هند به شمار میرود که در سالهای گذشته به عنوان یک پایگاه نظامی کلیدی آمریکا تبدیل شده است. از آنجا که موقعیت آن در تقاطع دریای عمان و اقیانوس هند موجب کنترل مسیرهای حمل و نقل دریایی میشود. از دیدگاه نظامی، دیگو گارسیا به عنوان نقطه استقرار نیروهای هوایی و دریایی آمریکا جهت اجرای عملیات نظامی در منطقه و دسترسی سریع به نقاط بحرانی از جمله خلیج فارس و شبه جزیره عربستان مورد استفاده قرار میگیرد.
از جمله ویژگیهای مهم این جزیره، امکانات تسهیلاتی آن از جمله فرودگاهها، بنادر و ارتباطات استراتژیک است که آن را به یک هَب نظامی قوی تبدیل کرده است. به همین دلیل، کنترل این منطقه توسط آمریکا موجب نگرانیهای جدی از سوی کشورهای منطقه به ویژه ایران شده است؛ چرا که این حضور نظامی میتواند به عنوان عامل نفوذ خارجی در امور منطقه تلقی شود.
سیاست جنگطلبانه ترامپ و استقرار بمبافکنها در دیگو گارسیا
دولت ترامپ، با رویکردی جنگطلبانه و تاکید بر مقابله مستقیم با تهدیدات، در سالهای اخیر استراتژیهای تهاجمی خود را به شکل قابل توجهی تقویت کرده است. از جمله اقدامات این دولت، استقرار بمبافکنهای خود در جزیره دیگو گارسیا به عنوان یک گام عملی برای افزایش قدرت تناظری در منطقه محسوب میشود. این اقدام، نه تنها برای تهدید کشورهای منطقه بلکه به طور خاص علیه ایران به عنوان یکی از بازیگران کلیدی منطقه، دارای پیامدهای ژئوپولیتیکی و امنیتی فراوانی است.
چالشهای حمله متقابل ایران به دیگو گارسیا
از آنجا که فاصله جغرافیایی بین ایران و دیگو گارسیا حدود ۳۸۰۰ کیلومتر است، حمله مستقیم ایران به این منطقه با چالشهای فنی و عملیاتی قابل توجهی همراه است. یکی از مهمترین موانع فنی، محدودیت برد تسلیحات متعارف است؛ به عنوان مثال، برد موشکها و پهپادهای ایران از ۲۰۰۰ کیلومتر کمتر است؛ اما فاصله میان ایران و دیگو گارسیا به مرز ۳۸۰۰ کیلومتر نزدیک است. بنابراین برای اجرای یک حمله مستقیم، نیاز به ارتقای فنی و تغییرات سازهای در تسلیحات موجود احساس میشود.
این محدودیت فنی باعث شده است که تاکتیکهای متنوعی در نظر گرفته شود.
تاکتیک های حمله ایران به خانه بمب افکن های آمریکا
الف) حمله موشکی و پهپادی
یکی از تاکتیکهای پیشنهاد شده، بهکارگیری موشکهای خانواده "خرمشهر" و پهپادهای انتحاری است. با توجه به اینکه برد فعلی این تسلیحات به حدود ۲۰۰۰ کیلومتر محدود شده است، نیاز به اصلاحات ساختاری وجود دارد. تغییراتی مانند کاهش سرجنگی، افزودن مخازن سوخت و استفاده از بوستر جدید میتواند برد موشکها را تقریباً دو برابر کند. به عبارت دیگر، با بهبود تکنولوژیکی و تحولات در سیستمهای هدایت و نیروی پیشران، امکان دستیابی به برد مورد نیاز برای حمله به دیگو گارسیا فراهم میشود.
از سوی دیگر، ایران از دهه ۹۰ میلادی در حوزه تولید پهپادهای انتحاری به موفقیتهای چشمگیری دست یافته است. پهپادهای تولید شده در داخل کشور مانند شاهد ۱۳۶، شاهد ۲۳۸، امید، آرش ۱، آرش ۲، کرار و ... نمونههایی از توانمندیهای فنی ایران در حوزه پهپادی هستند. همانطور که اشاره شد، محدودیت برد تکنیکی صرفاً به دلیل محدودیتهای فعلی است و با بروز تنش و نیاز دفاعی، میتوان محدودیتهای فنی موجود را رفع و پهپادهای برد بلند تر تولید کرد یا نسخه های موجود را بهبود داد. از این رو، تاکتیک حمله مبتنی بر پهپادهای انتحاری تهدید جدیدی را برای پایگاههای نظامی مثل دیگو گارسیا ایجاد خواهد نمود.
بهره مندی از موشکها و پهپادهای متنوع، ایران را قادر میسازد تا از جهات مختلف به این جزیره حمله کند. در صورتی که سیستمهای دفاعی آمریکا از قبل این تهدید را مورد توجه و آمادهسازی قرار داده باشند، ایران نیاز به نوآوریها و تغییرات فنی خواهد داشت تا بتواند تهدید موثری ایجاد کند. با این حال، تجربیات و دستاوردهای نظامی گذشته در حوزه توسعه تسلیحات نشان میدهد که ایران در شرایط بحرانی میتواند در مدت زمان کوتاهی تحقیق، توسعه و بهبود سیستمهای موشکی و پهپادی خود را اجرا کند.
ب) بمباران جزیره توسط نیروی هوایی ارتش و سپاه
استفاده از نیروی هوایی برای بمباران اهداف دوردست یکی دیگر از تاکتیکهای احتمالی است که هرچند از نظر ریسک و تلفات انسانی و مالی نسبت به روشهای دیگر بالاتر است، اما به طور نظری امکانپذیر میباشد. در سالهای اخیر، نیروی هوایی ارتش و هوافضای سپاه طیف متنوعی از تسلیحات هواپرتاب از جمله موشکهای کروز هوپرتاب را معرفی کردهاند که محوریت آنها دو جنگنده شناخته شده همچون سوخو ۲۴ فنسر و اف-۴ فانتوم است.این عملیات مستلزم سوختگیری هوایی جنگنده های ایرانی و استفاده از بمب های دورایستا و موشک های کروز بالستیک هواپرتاب است تاجای ممکن از گزند پدافند دشمن دور بمانند.
این جنگندهها قادرند از ورودی دریای عمان به عنوان نقطه آغاز حملات هوایی استفاده کنند و موشکهای کروز خود را به سمت دیگو گارسیا شلیک کنند.
از آنجا که موشکهای کروز دارای دقت و توانایی عبور از سامانههای دفاعی رقیب هستند، میتوانند به عنوان یک گزینه مؤثر در حمله به اهداف مهم و استراتژیک عمل کنند. اما باید در این نکته توجه شود که حملات هوایی در مقایسه با موشکی یا پهپادی مستلزم هماهنگیهای پیچیدهتر، در معرض تلفات انسانی و مالی بالاتری قرار میگیرند و همچنین در مواجهه با سیستمهای دفاعی دشمن ریسک بالاتری دارد و رویه فرماندهان نظامی کشور نشان داده است حمله به محوریت موشک و هواپیماهای بدون سرنشین نسبت به استفاده از جنگنده های سرنشین دار ارجحیت دارد.
ج) حمله همزمان موشکی و پهپادی به محوریت نیروی دریایی ارتش و سپاه
تاکتیکی جامع و چندوجهی دیگر، استفاده همزمان از موشکها و پهپادها به محوریت ناوها و ناوگروههای دریایی ارتش و سپاه است. در سالهای گذشته ایران پیشرفتهای چشمگیری در ارتقای شناورهای دفاعی خود با مجهز کردن آنها به موشکهای بالستیک و کروز و پهپادهای تهاجمی صورت داده است. ایجاد ناوگروههای پهپادی بر پایه پهپادهای برد بلند همچون آرش ۲ و کرار، از نقاط ورودی دریای عمان و اقیانوس هند، ایران را قادر میسازد تا نامحدود از جهات به اهداف نزدیک به دیگو گارسیا حمله کند.
ناوگروه پهپادی ارتش، پهپاد های برد بلند آرش و کرار مشهودند
شلیک موشک بالستیک دزفول از ناوپایگاه شهید مهدوی سپاه، این ناو سابقه نزدیک شدن به دیگو گارسیا را دارد
در این تاکتیک، موشکها و پهپادها ابتدا به محلهای مستقر در ناوهای دریایی متحرک مستقر میشوند؛ به گونهای که پس از رسیدن به برد مورد نظر، عملیات هدفمند علیه پایگاهها و لانههای استقرار نیروهای آمریکایی در دیگو گارسیا اجرا میشود. نمایش حضور ناوگروههای دریایی در منطقه و تکرار تاکتیکهای تهاجمی از دریا، در گذشته هم شاهد این بودهایم که ناوهای ارتش و سپاه از جانبی نزدیک به دیگو گارسیا عبور کردهاند؛ بنابراین، حملات دریایی از جهت موشکی و پهپادی به عنوان یک گزینه عملی مطرح است.
یکی از مزیتهای این تاکتیک، توانایی ایجاد سردرگمی در سامانههای دفاعی رقیب از طریق چند جهته کردن حملات میباشد. همچنین، به دلیل حرکت و انعطافپذیری ناوهای دریایی، امکان انتخاب مسیرها و زمانبندیهای متغیر برای اجرای عملیات تهاجمی فراهم است. در کنار این موارد، استقرار موشکهای بالستیک دزفول روی ناوپایگاههای سپاه، توانایی هدفگیری پایگاههای آمریکایی دوردست را نیز به ارمغان آورده است؛ امری که به نوعی پوشش کامل از حوزه عملیاتی را تضمین میکند.
تحلیل تاکتیکهای حمله ایران در چارچوب دفاع مشروع
از دیدگاه ایران، دفاع از سرزمین و منافع ملی حق مشروع است که بر مبنای قوانین بینالمللی مشروعیت یافته است. در پرتو تهدیدات و سیاستهای جنگطلبانه ترامپ و استقرار نیروهای آمریکایی در دیگو گارسیا، ایران حق دارد اقدامات لازم را برای دفاع از امنیت خود به عمل آورد. در واقع، تهدیدهای سیاسی و نظامی آمریکا، با استقرار نیروهای نظامی از جمله بمبافکنها در یک نقطه استراتژیک چون دیگو گارسیا، به عنوان یک عامل تنشدهنده و ایجاد نگرانی در میان کشورهایی مانند ایران تلقی میشود.
شلیک موشک بالستیک دزفول از ناوپایگاه شهید مهدوی سپاه
سیاستهای تهاجمی ترامپ، با بیانیههای مبنی بر تهدید حملات هوایی به زیرساختهای حساس هستهای و انرژی ایران، میتواند به عنوان توجیهی برای اقدام متقابل در نظر گرفته شود. از این منظر، هرگونه حمله متقابل که از سوی ایران صورت گیرد، ضمن دفاع از حق مشروع سرزمین، میتواند مانعی برای افزایش نفوذ و تسلط نیروهای خارج از منطقه بر امنیت منطقه به شمار رود. در این راستا، استفاده از تاکتیکهای موشکی، پهپادی و حملات هوایی ترکیبی از نظر استراتژیک، همزمان یک پاسخ داجانه و یک پیام سیاسی خواهد بود.
با بهرهگیری از موشکهای خانواده خرمشهر و پهپادهای انتحاری برد بلند، ایران میتواند با ایجاد تغییرات فنی و تکنولوژیکی، محدوده عملیاتی تسلیحات خود را بهبود بخشد. این اقدامات، از نظر نظامی میتواند تهدیدی جدی به پایگاههای نظامی آمریکا ایجاد کند. علاوه بر این، استفاده از نیروهای هوایی برای بمباران اهداف در دیگو گارسیا، به ویژه با بهرهگیری از جنگندههای پیشرفتهای چون سوخو ۲۴ و اف-۴، امکان اجرای حملات دقیق و هدفمند را فراهم میکند؛ هرچند که این روش از نظر تلفات انسانی و مالی حساستر است. در نهایت، تاکتیک ترکیبی مبتنی بر حمله همزمان موشکی و پهپادی از طریق ناوهای دریایی، با استفاده از ناوگروههای پهپادی و استقرار موشکهای بالستیک دزفول، میتواند به عنوان یک روش جامع جهت پوشش دادن تمامی جهات حمله از دریا به حساب آید.
از جهات استراتژیک، اقدامات فوق نه تنها دارای ارزش نظامی بالا هستند بلکه پیامهای سیاسی عمیقی نیز برای دشمن ارسال میکنند. استقرار تسلیحات با برد افزایش یافته و استفاده از تاکتیکهای چند بعدی نشانگر آن است که ایران در مواجهه با تهدیدات و لفاظی های ترامپ ساختار دفاعی هود را ارتقا داده و از حق مشروع دفاع از سرزمین بهره میبرد. این پاسخها علاوه بر تضمین امنیت ملی، به عنوان یک هشدار به هرگونه اقدام تهاجمی دیگر نیز مطرح میگردند.
در مسیر اجرای این تاکتیکها، چالشهای فنی و عملیاتی نیز وجود دارد؛ از جمله نیاز به زمان و منابع برای بروزرسانی سیستمهای تسلیحاتی، آموزش نیروی انسانی در بهرهبرداری از تکنولوژیهای نوین و نیز تطبیق پاسخهای دفاعی با تهدیدات احتمالی حملات متقابل آمریکا. با این حال، دستاوردهای نظامی ایران در حوزه تولید پهپاد و بهبود موشکهای بالستیک و کروز، زمینه را برای برطرف کردن این چالشها فراهم میکند.
پرتاب پهپاد های برد بلند از ناو های پشتیبانی نداجا
به طور کلی، حضور نظامی آمریکا در جزیره دیگو گارسیا و سیاستهای جنگطلبانه ترامپ، موجبات نگرانیهای قابل توجهی در منطقه به ویژه از سوی ایران را برانگیخته است. تهدیداتی که از سوی آمریکا مبنی بر حمله به زیرساختهای هستهای و انرژی ایران صورت میگیرد، زمینهای را برای سوالات درباره حق دفاع مشروع ایران فراهم کرده است. ایران بر مبنای اصول قانون بینالملل و حق دفاع از سرزمین، میتواند اقدامات متقابل را در نظر بگیرد، در سال های اخیر و با توسعه تسلیحاتی خود نشان داده است که بدون هیچ محدودیت فنی قادر است پایگاه های نظامی آمریکا را در هر جای دنیا هدف قرار دهد و برای مقابله با تهدیدات علیه امنیت ملی ایران هیچ مرزی نمیشناسد.
تحلیل تاکتیکهای حمله متقابل ایران نشان میدهد که هرچند محدودیتهای جغرافیایی و فنی چالشهایی را ایجاد میکند، اما از نظر فنی و استراتژیک، جهت پاسخ به تهدیدهای آمریکا و دفاع از سرزمین، ایران چندین گزینه عملی و قابل اجرا در اختیار دارد. هر یک از این تاکتیکها اگرچه دارای نقاط قوت و ضعف خود میباشند، اما در مجموع پیامدهای سیاسی و نظامی مهمی را به همراه خواهند داشت؛ پیامهایی که تأکید بر حق دفاع مشروع ایران از سرزمین و پاسخگویی به اهداف جنگطلبانه امریکا (بهویژه دولت ترامپ) است.
ایران صراحتاً بیان کرده است که در راستای دفاع از سرزمین و حفظ امنیت ملی، حق مشروع خود را برای پاسخ به تهدیدات خارجی اعمال خواهد کرد. این حق مشروع، علاوه بر جایگاه قانونی خود در نظام بینالملل، نشاندهندهی اراده و توانمندی کشور در مواجهه با تهدیدات و اعمال فشارهای خارجی است.
در نهایت، تاکتیکهای حملهای که ایران در بررسیهای نظامی ارائه کرده است، صرفاً به عنوان گزینههای پتانسیلی مطرح میشوند و در صورت بروز بحرانی جدی، فناوری، زمان و هماهنگیهای لازم برای به کارگیری آنها فراهم خواهد شد؛ بنابراین، تهدید حمله متقابل از سوی ایران به دیگو گارسیا، علاوه بر ابعاد فنی و عملیاتی، در سطح استراتژیک و سیاسی هم تبعات سنگینی برای آمریکایی ها خواهد داشت و آسیب زیادی به وجهه جهانی آمریکا میزند که مشخصاً در این دوره حساس به نفع ترامپ و آمریکا نخواهد بود.
به همین ترتیب، تحلیلهای ارائهشده به ما نشان میدهد که در دنیای امروز، محدودیتهای جغرافیایی و تکنولوژیکی، نه تنها مانعی برای اعمال فشار نظامی مستقیم بر نقاط دوردست نیستند، بلکه با توسعه فناوریهای نوین، این محدودیتها قابل رفع میباشند. ایران، از منظر فنی و عملیاتی، دارای پتانسیل بالایی است که بتواند در مواقع بحرانی، با اعمال تغییرات لازم، توان عملیاتی خود را به سطحی برساند که امکان حمله به اهداف استراتژیک مانند دیگو گارسیا را فراهم آورد و در زمان و مکان مناسب ضربه شصت قدرت نظامی ایران اعمال خواهد شد و محدود بودن برد 2000 کیلومتری تسلیحات ایرانی صرفا محدود به عملیات های تهاجمی است و برای دفاع از سرزمین ایران مرزی وجود نخواهد داشت.
سید نویدرضا موسوی