آخرین اخبار:
کد خبر:۱۲۵۲۵۷۷
گزارش/

نظام سلامت‌محور و درمان‌محور/کدام الگوی سلامت مقرون به‌صرفه‌تر است؟

بررسی‌های نشان میدهند نظام‌های سلامت محور تا ۴۰ درصد کم هزینه‌تر از نظام‌های درمان محور هستند و در بلندمدت نتایج بهتری در ارتقای سلامت جامعه دارند.

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، در بررسی نظام‌های سلامت، تمایز اساسی بین دو پارادایم درمان محور و سلامت محور وجود دارد که هریک مبتنی بر فلسفه متفاوتی در مواجهه با مقوله سلامت هستند. نظام درمان محور که ریشه در الگوی زیست پزشکی (Biomedical Model) دارد، عمدتاً بر مداخلات بالینی پس از بروز بیماری متمرکز است و سرمایه گذاری اصلی آن در توسعه امکانات بیمارستانی، تجهیزات تشخیصی پیشرفته و روش‌های درمانی نوین صورت میگیرد. در مقابل، نظام سلامت محور که بر مبنای الگوی اجتماعی-بهداشتی (Social-Health Model) شکل گرفته است، بر پیشگیری اولیه، ارتقای سلامت جمعیت و مداخلات زودهنگام تأکید دارد. این تفاوت بنیادین در رویکرد، منجر به ایجاد دو ساختار کاملاً متمایز در تخصیص منابع، اولویت بندی برنامه‌ها و در نهایت نتایج بدست آمده میشود. برای درک کامل این تفاوت ها، لازم است هر یک از این نظام‌ها را در ابعاد مختلف ساختاری، عملکردی و اقتصادی مورد بررسی عمیق قرار داد.

ساختار و عملکرد نظام درمان محور

نظام درمان محور که در بسیاری از کشور‌های توسعه یافته و در حال توسعه حاکم است، دارای ویژگی‌های منحصر به فردی است که آن را از نظام سلامت محور متمایز میکند. در این نظام، بخش عمده منابع مالی و انسانی به ارائه خدمات درمانی در مراکز بیمارستانی و کلینیک‌های تخصصی اختصاص میابد. تمرکز اصلی بر توسعه فناوری‌های پزشکی پیشرفته، تربیت متخصصان حرفه‌ای و گسترش ظرفیت‌های تشخیصی و درمانی است. از منظر اقتصادی، این نظام مبتنی بر الگوی "پرداخت به ازای خدمت" (Fee-for-Service) عمل میکند که در آن درآمد مؤسسات درمانی مستقیماً به حجم خدمات ارائه شده وابسته است. این ویژگی اگرچه ممکن است در کوتاه مدت منجر به افزایش دسترسی به خدمات درمانی شود، اما در بلندمدت میتواند به افزایش بیرویه هزینه‌های سلامت منجر شود. مطالعات نشان دادهاند که در چنین نظام هایی، هزینه‌های سلامت با نرخی بالاتر از رشد اقتصادی کشور‌ها افزایش مییابد که این امر در نهایت موجب فشار فزاینده بر بودجه عمومی و خانوار‌ها میشود.

یکی از مهمترین چالش‌های نظام درمان محور، مواجهه با بار فزاینده بیماری‌های مزمن غیرواگیر است. این بیماری‌ها که شامل دیابت، فشار خون بالا، بیماری‌های قلبی-عروقی و سرطان‌ها میشوند، نیازمند مداخلات طولانی مدت و پرهزینه هستند. در غیاب برنامه‌های پیشگیرانه مؤثر، نظام‌های درمان محور ناگزیر به تخصیص بخش عظیمی از منابع خود به مدیریت این بیماری‌ها می‌شوند که این امر در نهایت به کاهش کارایی کلی نظام سلامت می‌انجامد. به عنوان مثال، در ایالات متحده که نمونه‌ای بارز از نظام درمان محور است، بیش از ۸۶ درصد از هزینه‌های سلامت صرف درمان بیماری‌های مزمن می‌شود، در حالی که تنها بخش ناچیزی از بودجه به برنامه‌های پیشگیرانه اختصاص میابد. این عدم تعادل در تخصیص منابع نه تنها منجر به افزایش هزینه‌ها شده، بلکه نتایج سلامت را نیز به میزان مطلوب بهبود نبخشیده است.

نظام سلامت‌محور و درمان‌محور/کدام الگوی سلامت مقرون به‌صرفه‌تر است؟

مکانیسم‌های پیشگیرانه در مقابل نظام درمان محور

نظام سلامت محور بر مبنای فلسفه پیشگیری و ارتقای سلامت استوار شده است. این نظام با اتخاذ رویکردی جامع و همه جانبه، سعی در مداخله در سطوح مختلف زنجیره سلامت دارد. در سطح اول، برنامه‌های پیشگیرانه اولیه مانند واکسیناسیون، آموزش بهداشت عمومی و سیاست‌های کنترل عوامل خطر اجرا میشود. در سطح دوم، غربالگری‌های منظم جمعیتی و تشخیص زودهنگام بیماری‌ها مورد توجه قرار میگیرد. در سطح سوم نیز، برنامه‌های مدیریت بیماری‌های مزمن با هدف جلوگیری از بروز عوارض طراحی میشوند. این رویکرد چندسطحی باعث می‌شود که بار بیماری‌ها در جامعه به میزان قابل توجهی کاهش یابد و در نتیجه فشار بر منابع درمانی کمتر شود.

از منظر اقتصادی، نظام‌های سلامت محور دارای مزایای قابل توجهی هستند. مطالعات متعدد نشان داده‌اند که سرمایه گذاری در برنامه‌های پیشگیرانه در بلندمدت بازدهی اقتصادی بسیار بالاتری نسبت به هزینه‌های درمان دارد. به عنوان مثال، هر دلار سرمایه گذاری در برنامه‌های پیشگیری از دخانیات، در بلندمدت بین ۵ تا ۱۰ دلار صرفه جویی در هزینه‌های درمانی ایجاد میکند. همچنین برنامه‌های واکسیناسیون که نمونه بارز پیشگیری اولیه هستند، دارای نسبت هزینه-فایده بسیار مطلوبی می‌باشند. به طوری که برآورد میشود برای هر دلار هزینه شده در برنامه‌های ایمن سازی، بین ۱۶ تا ۴۴ دلار صرفه جویی در هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم درمان حاصل می‌شود. این ارقام به وضوح نشان میدهند که رویکرد پیشگیرانه نه تنها از نظر بالینی مؤثرتر است، بلکه از نظر اقتصادی نیز به مراتب مقرون به صرفه‌تر میباشد.

هزینه‌ها و اثربخشی

برای درک بهتر تفاوت‌های اقتصادی بین دو نظام، لازم است شاخص‌های کلیدی عملکرد آنها را به صورت نظام‌مند مقایسه نمود. در نظام‌های درمان محور، هزینه‌های سلامت عمدتاً متوجه خدمات بیمارستانی، دارو‌های گرانقیمت و فناوری‌های پیشرفته تشخیصی است. این در حالی است که در نظام‌های سلامت محور، بخش عمده‌ای از منابع به برنامه‌های پیشگیرانه، آموزش سلامت و مداخلات جامعه نگر اختصاص می‌یابد. بررسی‌های تطبیقی نشان میدهد که کشور‌هایی که به سمت نظام سلامت محور حرکت کرده‌اند، نه تنها هزینه‌های کمتری را متحمل می‌شوند، بلکه شاخص‌های سلامت بهتری نیز دارند.

به عنوان مثال، مقایسه کشور آمریکا با نظام درمان محور و کشور ژاپن با نظام سلامت محور نشان میدهد که در حالی که آمریکا نزدیک به ۱۸ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف هزینه‌های سلامت میکند، این رقم در ژاپن حدود ۱۱ درصد است. با این حال، شاخص‌های سلامت در ژاپن به مراتب بهتر از آمریکا است که این امر به وضوح کارایی بالاتر نظام سلامت محور را نشان میدهد.

یکی از مهم‌ترین مزایای نظام سلامت محور، کاهش قابل توجه هزینه‌های ناشی از بیماری‌های قابل پیشگیری است. مطالعات نشان داده‌اند که بیش از ۴۰ درصد از هزینه‌های درمان در نظام‌های درمان محور صرف بیماری‌هایی می‌شود که به راحتی قابل پیشگیری هستند. این در حالی است که در نظام‌های سلامت محور، با اجرای برنامه‌های پیشگیرانه مؤثر، بار این بیماری‌ها به میزان قابل توجهی کاهش میابد. به عنوان مثال، برنامه‌های کنترل فشار خون و دیابت در کشور‌های اسکاندیناوی که مبتنی بر رویکرد سلامت محور است، منجر به کاهش بیش از ۶۰ درصدی عوارض این بیماری‌ها و در نتیجه صرفه جویی قابل توجه در هزینه‌های درمان شده است. این نمونه‌ها به وضوح نشان میدهند که رویکرد پیشگیرانه نه تنها از نظر بالینی مؤثرتر است، بلکه از نظر اقتصادی نیز به مراتب به صرفه‌تر می‌باشد.

نظام سلامت‌محور و درمان‌محور/کدام الگوی سلامت مقرون به‌صرفه‌تر است؟

چالش‌های گذار به نظام سلامت محور

اگرچه مزایای نظام سلامت محور به خوبی اثبات شده است، اما گذار از نظام درمان محور به سلامت محور با چالش‌های متعددی رو‌به‌رو است. یکی از مهم‌ترین موانع، ساختار مالی و انگیزشی حاکم بر نظام سلامت است. در بسیاری از کشورها، سازوکار‌های پرداخت به گونه‌ای طراحی شده‌اند که به ارائه خدمات درمانی پرهزینه پاداش می‌دهند، در حالی که خدمات پیشگیرانه کمتر مورد توجه قرار می‌گیرند. این ساختار انگیزشی معیوب، مانع جدی در برابر توسعه برنامه‌های پیشگیرانه محسوب می‌شود. علاوه بر این، نتایج برنامه‌های پیشگیرانه معمولاً در بلندمدت ظاهر می‌شوند، در حالی که سیاستگذاران بهداشتی عمدتاً به دنبال نتایج کوتاه مدت هستند. این عدم تطابق زمانی بین دوره‌های سیاستگذاری و نتایج برنامه‌های پیشگیرانه، یکی دیگر از موانع مهم در استقرار نظام سلامت محور است.

برای غلبه بر این چالش ها، لازم است تغییرات ساختاری عمیقی در نظام سلامت ایجاد شود. یکی از مهم‌ترین این تغییرات، اصلاح مکانیسم‌های پرداخت به گونه‌ای است که به ارائه خدمات پیشگیرانه پاداش داده شود. طراحی نظام پرداخت مبتنی بر ارزش (Value-Based Payment) که در آن کیفیت خدمات و نتایج سلامت مبنای پرداخت‌ها قرار میگیرد، میتواند انگیزه لازم برای توسعه برنامه‌های پیشگیرانه را فراهم کند. علاوه بر این، ایجاد صندوق‌های اختصاصی برای تأمین مالی برنامه‌های پیشگیرانه و استقرار نظام پایش و ارزیابی دقیق این برنامه‌ها ضروری است. همچنین لازم است آموزش و توانمندسازی جامعه در دستور کار قرار گیرد، چرا که موفقیت برنامه‌های پیشگیرانه مستلزم مشارکت فعال مردم است. این تغییرات اگرچه دشوار به نظر میرسند، اما برای ایجاد تحول اساسی در نظام سلامت و حرکت به سمت الگوی سلامت محور ضروری هستند.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار