
ناگفتههایی درباره ترور حاج صادق آهنگران / نقشه منافقین چطور لو رفت؟
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، درباره ماجرای ترور حاج صادق آهنگران می گوید: حاج آقا یک رزمنده و پاسدار معمولی بود که مقاومت را از قبل جنگ آغاز کرده بود. جنگ که شروع شد، در جبهه جنوب ماند و دوشادوش رزمندهها اسلحه دست گرفت و جنگید. حتی یک زمانی وقتی بعثیها سوسنگرد را محاصره کردند حاج آقا و تعدادی دیگر از رزمندهها تا چند قدمی اسارت هم پیش رفتند، اما با هر ترفندی که بود خودشان را از مهلکه عراقیها نجات دادند. لباس عربی تنشان کرده بودند و به سختی خودشان را به اهواز رساندند.
حاج صادق آهنگران اما از یک زمانی به بعد ایشان در کنار نبرد با بعثیها شروع به تبلیغات کرد. ایشان آن زمان فهمیده بود که روحیه رزمندهها و ملتی که قرار است بجنگند و پشتیانی جنگ را کنند مثل همان اسلحهای که در دست دارند مهم است. حاج صادق چند بار نوحههایی را برای رزمندهها خوانده بودند.
شهید علم الهدی از حاج صادق میخواهد که خدمت امام خمینی (ره) برسند و از آن به بعد بود که ماموریت ایشان میشود تبلیغ برای دفاع مقدس از آن به بعد بود که هر جا اعزام بود حاج صادق حضور داشت و با نوحههای تاثیرگزارش رزمندهها و مردم را بیش از پیش دلگرم میکرد و به آنها انگیزه میداد برای پیروزی و مقاومت. حاج صادق در حفظ روحیه حماسی مردم و رزمندهها تاثیر عمیقی داشت و اصلا هویت تبلیغات دفاع مقدس با حاج صادق آهنگران شناخته میشود.
اینطور بود که آن زمان منافقان تصمیم گرفتند ایشان را در اهواز ترور کنند. دشمن از تاثیر کار تبلیغی ایشان ترسیده بود و نقشه خانه پدر حاج آقا را کشیده بودند، همین طور نقشه اتاق خواب ما. از همین ماجرای ترور حاج آقا میتوان فهمید کار فرهنگی درست و تاثیر آن میتواند سرنوشت یک نسل را تغییر دهد که اگر اینطور نبود چرا منافقان باید نقشه ترور مردی را بکشند که کارش فقط نوحه سرایی در جنگ بود؟!
ترور حاج صادق آهنگران قبل از اجرایی شدنش توسط منافقان برملا شد. بچههای سپاه یکی از خانههای تیمی منافقان را شناسایی کرده بودند و وقتی برای دستگیری منافقان به این خانه میروند عکس حاج صادق و نقشه خانه آنها وکروکی اش را لابه لای کاغذها میبینند و خلاصه از آن زمان به بعد بود که ما مجبور شدیم به خانه دیگری که در محل امن تری بود نقل مکان کنیم و من تنها ماندم با دو بچه و شهری جنگ زده و دلی پر از رویای نبرد با دشمن.