
راه قدس از کربلا میگذرد؛ روایتی تازه از آرمان فلسطین
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ سازمان بسیج دانشجویی با انتشار روایاتی با عنوان «راه قدس» بار دیگر بر پیوند مفهومی و راهبردی مقاومت اسلامی با آموزههای عاشورایی تأکید کرد.
در روایت اول با عنوان «فتح نهایی»، تاکید شده که جنگ علیه رژیم صهیونیستی، پیش از آغاز رسمی دفاع مقدس، از همان ابتدای نهضت امام خمینی (ره) در سال ۱۳۴۲ آغاز شده و تا تحقق کامل اهداف مقاومت، ادامه دارد.
راه قدس از کربلا میگذرد؛ جنگی ناتمام در مسیر تحقق آرمانها
با گذشت دههها از آغاز نهضت امام خمینی (ره)، امروز بیش از هر زمان دیگری میتوان به درستی آن جمله تاریخی ایمان آورد: «راه قدس از کربلا میگذرد». این جمله فقط یک شعار نیست؛ بلکه نقشه راهی است برای ملتهایی که در برابر ظلم جهانی ایستادهاند و رؤیای آزادی قدس را در سر دارند.
از همان آغاز نهضت اسلامی در سال ۱۳۴۲، به رژیم صهیونیستی اعلان جنگ داده شد؛ جنگی که اگرچه در بیستوسوم خرداد به ظاهر وارد مرحلهای جدید شد، اما در حقیقت از ابتدا در متن انقلاب اسلامی و مبارزه با نظام سلطهگر جهانی به رهبری آمریکا حضور داشته است. پیروزی انقلاب اسلامی، صحنه مبارزه را از حاشیه به متن آورد؛ جایی که ایران دیگر نه حافظ منافع آمریکا و اسرائیل، بلکه آغازگر خیزشی جهانی علیه این غده سرطانی شد.
امام خمینی (ره) در همان ابتدای جنگ تحمیلی فرمودند: «راه قدس از کربلا میگذرد» و عملیاتهایی، چون «طریقالقدس» و «بیتالمقدس» نام گرفتند تا نشان دهند هدف نهایی، نه فقط آزادسازی خرمشهر، بلکه آرمان رهایی قدس است. این نبرد، یک نبرد تاریخی است؛ جنگی ناتمام که حتی امروز نیز با تمام قدرت ادامه دارد. اگر صهیونیستها حقیقتی را گفته باشند، همین است: این جنگ پایان نیافته است؛ و امروز نیز اگر موشکی بر قلب تلآویو فرود میآید، از فراز بینالحرمین عبور کرده است. اشکهای دختری مظلوم در غزه، سوخت موشکهایی است که وحشت را به خواب صهیونیستها آورده و امید را به قلب مظلومان جهان دمیده است. بغض آن کودک، جهت موشک را تعیین میکند، و هر فریاد «خدایا، موشکهایمان را به هدف برسان» تبدیل به هدایتگر قدرت ایمان میشود.
در روایت دوم؛ آرزوی امام در حال تحقق است؛ نه تنها در عرصه نظامی، بلکه در میدان قلبها. همانگونه که امام در سال ۶۷ پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ فرمود: «ما پرچم لا اله الا الله را بر قلههای کرامت به اهتزاز در خواهیم آورد.» این سخن، نشان از عمق باور امام به جهانی بودن این انقلاب دارد. فتح الفتوح ما، نه صرفاً در نابودی دشمن، بلکه در فتح قلوب ملتهای مستضعف جهان است؛ ملتهایی که با دیدن موشکهای ایران در آسمان، برای پیروزی حق دعا میکنند.
در این مسیر، ملیگرایی با امتگرایی عجین شده است. ملیگرای واقعی همان رزمندهایست که هنگام شلیک موشک، آیه «وَما رَمَیتَ إِذ رَمَیتَ وَلکِنَّ اللَّهَ رَمی» را زمزمه میکند. قاسم سلیمانی، ایران را حرم میدانست و خود را فدایی همه ملت ایران؛ چرا که خاکی که به خون شهیدان آغشته است، مطهر و مقدس است.
اگر در گذشته شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» تنها از زبان ملت ایران شنیده میشد، امروز این صدا به همراه موشکهایی در آسمان، از دل مستضعفان جهان برخاسته است. شیرمردان مقاومت آمدهاند تا زمین ظلمزده را با نور هدایت روشن کنند؛ و این یعنی ملیگرایی بر پایه توحید و کرامت انسانی.
ملیگرای واقعی آن بانوی جوانیست که شاید ظاهرش با برخی معیارها همخوان نباشد، اما قلبش از جهل و ترس عبور کرده و خود را فدایی سیدعلی میداند. او و میلیونها انسان دیگر از ملیتها و مذاهب مختلف، امروز ایران را «حرم» میدانند؛ نه فقط به خاطر خاکش، که بهسبب پرچمی که برافراشته: پرچم «لا اله الا الله».
در این مسیر، ملت ایران نهتنها ایستاده است، بلکه الهامبخش تمام آزادیخواهان عالم شده است. این جنگ ناتمام است، اما پیروزیاش حتمی. چراکه اسلام، سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد.
ملیگرایی دینی؛ از مرزهای ایران تا آسمان قدس
در عصری که معنای وطندوستی در بسیاری از جوامع به مفاهیمی سطحی و محدود فروکاسته شده، انقلاب اسلامی تعریفی نوین از ملیگرایی ارائه کرده است؛ ملیگراییای که ریشه در ایمان دارد، در امت تنیده شده و مرزهای آن تا هر کجا که مظلومی فریاد میزند، گسترده است.
در این مکتب، ملیگرای واقعی همان رزمندهای است که در لحظه فشردن دکمه شلیک موشک، آیه «وما رمیت اذ رمیت ولکنالله رمی» را زمزمه میکند؛ چرا که او خود را نه صرفاً مدافع خاک، که مدافع حقیقت میداند. مگر میشود مؤمن به خدا بود و حب وطن نداشت؟ مگر میتوان در ایران زیست و مدافع مظلومان عالم نبود؟ قاسم سلیمانی این را خوب فهمیده بود، آنجا که ایران را حرم میدانست و خود را فدایی همه مردم آن هستند.
در نگاه انقلابی، ایران فقط مرزهای جغرافیایی نیست؛ شرافت مکان به اهل آن است و سرزمینی که با خون بهترین فرزندان انسان آغشته شده، مطهر است. اینجاست که ملیگرایی ما از دل باورهای دینی میجوشد و در بستر تاریخی غنی ایران ریشه میدواند.
امروز وقتی موشکهای مقاومت به سمت تلآویو پرتاب میشوند، تنها یک عملیات نظامی نیست؛ این واکنشی به اشکهای دخترک فلسطینی است که هر شب با وحشت از صدای بمب میخوابد. در قاموس ملت ایران، دفاع از مظلوم شرط انسانیت است و این باور نه در شعار، بلکه در عمل متجلی شده است؛ از رایان قاسمیانِ کودک تا هزاران فلسطینی بیدفاع، همه در یک جبههاند؛ جبهه حق.
ایران امروز، قلب تپنده مستضعفان جهان است. از زائر پاکستانیای که خاک ایران را میبوسد، تا بانوی کمحجابی که در نماز جمعه پرچم به دوش، خود را فدایی «سید علی» میخواند، همه به گونهای ملیگرای دینیاند. این همان قلب بیداری است که حجابهای جهل و ترس را کنار زده و بدون واهمه از تهدیدات آمریکا و اسرائیل، با صدای بلند فریاد میزند: «مرگ بر اسرائیل!»
جای تعجب نیست اگر پرچم جمهوری اسلامی ایران امروز در دل و دست بسیاری از ملتهای جهان برافراشته شده؛ پرچمی که در رگهایش خون شهیدان، در دلش نور هدایت، و در مسیرش آرمان جهانی عدالت موج میزند؛ و اینک شیرمردان این سرزمین آمدهاند تا ظلمت را به نور بدل کنند. ملیگرایی دینی ما ریشه در توحید دارد و امتگراییاش امتداد انسانیت؛ و اگر امروز دشمنان، ایران را تهدیدی برای نظم جهانی میدانند، دلیلش روشن است: این سرزمین دیگر تنها برای خود نمیجنگد، بلکه برای تمام مظلومان عالم برخاسته است.
جوانانی که امروز دکمه پرتاب موشکها را میفشارند، همانهایی هستند که قلبهای ملتها را فتح کردهاند؛ و این همان تحقق آرزوی امام است: پرچم لا اله الا الله، نه فقط بر قلههای خاک، بلکه بر فراز دلهای آزادگان جهان است.