«وضعيت سفيد» اولين سریال تلویزیونی در سیمای پس از انقلاب اسلامی با سکانسهایی است که در آن شاهد تشییع جنازه شهدا هستیم؛ آن هم به همان سبک و سیاق سالهای جنگ و بسیار تاثیرگذار.
گروه فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»؛ فاطمه عليمرداني؛ حقیقت ماجرا این است که «وضعیت سفید» در مخاطبانش حس های متفاوتی را بر می انگیخت؛ مجموعه ای با ویژگی های خاص و منحصر به فرد که به جرات می توان گفت برای اولین بار است که رسانه ملی سریالی را با این سطح از کیفیت کار هنری بر روی آنتن می برد، اما باز هم باید پرسید چرا از وضعیت سفید تقدیر کنیم؟ آیا صرف ویژگی های خاص این سریال و پرداخت های دقیق هنری آن، دلیلی کافی برای تقدیر از یک سریال است؟
در زمان پخش «وضعیت سفید» نقدهای متفاوتی را در مورد این سریال شاهد بودیم؛ علاوه بر جدایي از حیرت زدگی زیبایی شناسانه منتقدان و تایید جزئی نگری ها و دقت های بسیار حیرت آور حمید نعمت الله و تیمش که تقریباً در تمامی موارد قید شده بود، دو دسته نگاه یا در واقع دو حوزه نقد جدی در مورد سریال در اکثر نقدهای انجام شده مطرح بود: مسئله ضعف داستان و دیگری پرداخت ضعیف به جنگ و شخصیت «امام» به عنوان پررنگترین شخصیت زندگی مردم در دهه 60.
حقیقت این است که مقوله داستان در «وضعیت سفید» به طور قطع اولویت اول حمید نعمت الله نبوده و البته این نکته نه از قضاوت ما در مورد روند جاری در فیلم، بلکه از اظهارنظرهای نعمت الله هم مشهود است؛ اولویت نعمت الله در این سریال لذت بخشی به مخاطب بوده است.
خب در این صورت آیا قرار است ما از سریالی تقدیر کنیم که به امام و جنگ خوب نپرداخته و اولویتش هم لذت بخشی به مخاطب بوده است؟! جامعه حزب الله چه نظری در این مورد خواهد داد؟!
شاید بهتر باشد در اصل تقدیر از سریال تجدیدنظر کنیم؟ یا شاید هم باید کمی دقیقتر و با نگاه ظریفتری به این مجموعه نگاه کرد؟
ما با چه چیزی روبرو هستیم؟
1- اولین سریال تلویزیونی در سیمای پس از انقلاب اسلامی، با سکانس هایی که در آن شاهد تشییع جنازه شهدا هستیم؛ آن هم به همان سبک و سیاق سال های جنگ و بسیار تاثیرگذار.
2- سریالی که در جای جای آن مفاهیم انسانی و اسلامی به چشم می خورد و در عین حال نه کلیشه است و نه غیرقابل باور؛ از صحنه نماز خواندن امیر تا حرف زدن های بی شیله پیله و غیر حال به هم زنش با خدا.
3- این مجموعه از معدود آثار تلویزیونی ایران اسلامی بود که در آن اصل خانواده و ارتباط متقابل و تنگاتنگ اعضای آن ارزشمند و محترم انگاشته می شد و برای پیوند خوردن دوباره اعضای یک خانواده لازم نبود دلایل عجیب و غریب و محیرالعقول آورده شود؛ سختی های کوچک یک جنگ، یک خواستگاری ساده و یا حتی تولد یک نوزاد برای اینکه آدم ها قدر با هم بودن و برای هم بودن را بفهمند کفایت می کرد.
4- «وضعیت سفید»، سفید بود. امیدوار کننده و بدون ایجاد فضای یاس و سرخوردگی. آدم ها هرزه و بی ارزش و کثیف نبودند. از سر و روی همه جا نکبت و فلاکت و معتاد و دختر خیابانی نمی ریخت. همه آدم ها دروغگو نبودند. وضعیت سفید دنیای خاکستری ما را سیاه جلوه نمی داد؛ آدم ها اشتباه می کردند، اما فاسد بالفطره و اصلاح ناپذیر نبودند و صد البته «وضعیت سفید» همه این ها بود در عین اینکه لوس و استحمارطلب نبود!
5- فرزندهای این سریال به پدر و مادرشان احترام می گذاشتند، اما ابله و خنگ جلوه نمی کردند، در مقابل، پدر و مادرهای سریال دغدغه تربیت فرزند داشتند، اما مدام جیغ و فریادشان به هوا نبود؛ همان طور که ساده لوح و زودباور هم نبودند، پدر و مادرهای «وضعیت سفید»، خیلی ساده، پدر و مادر بودند.
6- این سریال اولین سریالی بود که به نوجوان و مسائلش آن طور که واقعا هست، پرداخت، به بازاندیشی ها و خودنگری های یک نوجوان، به تصمیم ها و انتخاب هایش و به عشق های نوجوانانه یک نوجوان؛ نکته مهم اینجاست که نوع نگاه به این موضوع، واقع گرایانه و همزمان بومی است و مهمتر از آن، اینکه امیر یک موجود فعال تصویر شده است و نه منفعل؛ شخصیتی که هر لحظه تسلیم شرایط و الزام های اجتماعی نیست، او فکر می کند، تصمیم می گیرد، انتخاب می کند، هر چند که طبیعتاً شرایط اجتماعی بر انتخاب هایش تاثیرگذارند؛ اهمیت ماجرا زمانی بیشتر جلوه گر می شود که سریال هایی چون «دوران سرکشی» و یا «بچه های خیابان» را به یاد بیاورید که به لحاظ نگرشی تا حد زیادی در نقطه مقابل این سریال قرار دارند و البته نگاهی هم بیندازیم به نگرش های تربیتی اسلام و اینکه به کدام تفکر نزدیکتر است؟
7- طرح دقیق مفهوم ایثار و گذشت از علایق عزیز به خاطر حقایق عزیزتر.
8- یکی از بی همتایی های این سریال در نوع نگاهش به عشق است. عشق های «وضعیت سفید» تمیزند. خیانت، هرزگی، نگاه های ناپاک، عشوه ریزی های غیر قابل تحمل و دروغگویی ویژگی های عشق های این سریال نیستند، عشق ها به وصال برسند یا نرسند عاشق ها را بزرگ و عزیز می کنند، نه سخیف و حقیر.
9- سراپای این سریال بیان این نکته بود: مردم عزیزند، پس برایشان کار خوب انجام دهیم؛ چون کار سرهم بندی شده توهین به شعور مخاطب است و البته کمی هم برای هم احترام قائل باشیم.
10- این سریال سطح توقع مخاطب را از یک سریال تلویزیونی بشدت تغییر داد؛ اتفاقی که اگر چند بار دیگر تکرار شود از سویی خطرناک و از دیگر سو بشدت خوش آیند و ایده آل است؛ خطرناک است نه برای مخاطبان، بلکه برای مسئولان رادیو تلویزیون که پس از آن نمی توانند به سلسله تقدیرهایشان از مجموعه های معلوم الحال تلویزیونی ادامه دهند و شاید مجبور شوند کمی هم در روند کاری شان تغییر ایجاد کنند و خوشایند است صرفاً به خاطر جمله اخیر: «... شاید مجبور شوند کمی هم در روند کاری شان تغییر حاصل کنند... »
منطقی باشیم؛ اگر بخواهیم از اثری از میان محصولات رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران تقدیر کنیم آیا شایسته تر از «وضعیت سفید» سراغ دارید؟