«ساكتين فتنه» نميخواستند حمايت احتمالي بدنه اجتماعي فتنه را در آينده از دست بدهند، از سوي ديگر به خاطر حفظ وجهه خود از آنها دفاع آشكاري نيز نميكردند.
گروه سياسي «خبرگزاري دانشجو»؛ اين روزها با نزديك شدن به انتخابات شناخت معيارهاي تعيين افراد اصلح براي نمايندگي مردم در چهار سال آينده اهميت ويژهاي دارد، بيترديد يكي از اين معيارها موضع گيري اين افراد در قبال فتنه 88 است.
در نگاه دقيقتر، امروز ميتوان از فتنه 88 به عنوان سنگ محكي براي تعيين ميزان خلوص سياسيون استفاده كرد و حاميان راستين گفتمان جمهوري اسلامي را از فرصت طلباني كه تنها به ارتقاي جايگاه و قدرت خود ميانديشند، تشخيص داد.
در رابطه با موضع گيري در برابر فتنه سياسيون كشور به سه دسته عمده تقسيم ميشوند، گروه اول كساني هستند كه حامي فتنه بودند؛ اين افراد فتنه را در راستاي اهداف خود ميديدند و با گسترش آن به جايگاه مطلوبتري در پازل قدرت ميرسيدند از اين رو اولاً به عوامل آغازكننده فتنه دامن زدند و ثانياً آتش آن را به هر طريق ممكن شعلهورتر كردند.
دسته دوم آنهايي بودند كه در دوران فتنه به كار خود مشغول بودند و علاقهاي به درگير شدن با آن نداشتند و با وجود تذكرهايي پيدرپي رهبري تمايلي براي هزينه كردن اعتبار و آبروي خود در راه حفظ نظام نداشتند و سعي ميكردند با اتخاذ مواضع دو پهلو كسي را از خود نرنجانند تا در صورتيكه جريان فتنه توانست از نظام باج بگيرد و سهمي در قدرت به دست آورد، اين افراد به واسطه مواضع ضد اين جريان از صحنه قدرت حذف نشوند، اين گروه بعدها به ساكتين دوران فتنه معروف شدند.
گروه سوم خواص خالصترين ايشان بودند آنها اولاً؛ اشتراكي ميان اهداف و اصول خود با جريان فتنه- كه آشكارا در ضديت با نظام حركت ميكرد- نمييافتند و ثانياً؛ آماده بودند جايگاه و آبروي خود را در راه حفظ اقتدار نظام اسلامي قرباني نمايند؛ از اين رو از همان روزهاي اول تحركات فتنه گران را محكوم كردند و از همه فرصتها براي روشنگري و بصيرت افزايي مردم استفاده كردند و البته بديهي است كه به همين خاطر هدف انواع توهينها و تخريبها از سوي عوامل فتنه و رسانههاي حامي آنها قرار گرفتند؛ با اين حال لحظهاي از مواضع خود عقب ننشستند و از تلاش براي روشنگري و افشاگري باز نايستادند.
هدف از اين نوشتار رفتارشناسي گروه دوم يعني ساكتين گروه فتنه است در مورد تشخيص افراد گروه دوم و سوم دو شاخصه عمده ميبايست مورد توجه قرار گيرد.
1- موضع گيري شفاف
چنانچه گفته شد ساكتين فتنه با اينكه اهدافشان در گرو به ثمر رسيدن فتنه نبود اما حاضر به محكوم كردن قاطع آن هم نبودند زيرا اولاً نمي خواستند حمايت احتمالي بدنه اجتماعي فتنه را در آينده از دست بدهند و از سوي ديگر اين احتمال را ميدادند كه جريان فتنه به توفيقهايي در صحنه سياسي كشور برسد و به همين دليل هرگز نميخواستند مغضوب اين جريان باشند و در عين حال به خاطر حفظ وجه خود از جريان فتنه دفاع آشكاري نيز نميكردند.
در نتيجه واضح بود كه تنها راه باقيماندهشان اتخاذ مواضع دو پهلو و طفره رفتن از موضع گيري آشكار و قاطع، در قبال جريان فتنه بود.
در واقع در نظر ساكتين فتنه آنچه مهم بود نه اهداف جريان فتنه بود و نه آرمانهاي اصيل انقلاب، بلكه اولويت اول ماندن ايشان در صحنه قدرت بود.
به همين خاطر سعي ميكردند رضايت دو طرف را تا حد امكان جلب نمايند و حمايت هيچ يك را به طور كامل از دست ندهند.
قطعي است؛ كه در صورت توفيق جريان فتنه گروه سوم در صحنه سياسي جاي نداشت و به خاطر موضع گيريهاي قاطع عليه فتنه حذف ميشد اما ساكتين به خاطر مواضع دو پهلو و عدم محكوم نمودن قطعي جريان فتنه ميتوانستند جايي براي خود در معادله قدرت حفظ نمايند.
2- موضع گيري به موقع
امروز با گذشت سي ماه از آغاز فتنه و بيش از دو سال از دفع كامل آن تقريباً همه خواص و حتي برخي حاميان پر و پا قرص ديروز فتنه در محكوم نمودن فتنه و فتنهگران از يكديگر پيشي ميگيرند، اما آيا دليل اين شفافيت موضعگيري اين روزها تبري از فتنهگران است؟
واضح است كه اگر چنين بود ميبايست مواضع سي ماه قبل آقايان هم مثل امروز ميبود اما در برخي موارد موضع گيريها با شرايط معادله قدرت در مقاطع زماني مختلف كوك ميشود و با كمال تاسف نوعي نان به نرخ روز خوري سياسي در رفتار برخي خواص مشهود است.
در مقطع زماني كه جريان فتنه و بدنه اجتماعي آن در حال قدرت نمايي و تهديد نظام بودند، مواضع خواص عليه فتنه و افشاگري ايشان به قدرت نرم نظام ميافزود و البته اعتبار اين خواص را در نظر بخشي از جامعه كه دروغ فتنه گران را باور كرده بودند، كاهش ميداد.
از اين رو پيش از مرگ فتنه، موضع گيري خواص، عليه آن نوعي از خود گذشتگي ايشان در راه منافع نظام اسلامي تلقي ميشد.
اما پس از شكست فتنه اين معادله كاملاً برعكس شد؛ در اين حالت موضع گيري خواص برعليه فتنه بر اعتبار آنها در نظام ميافزود و هرگز به ارتقاي اعتبار نظام كمكي نميكرد؛ زيرا نظام به جايگاهي از اعتبار رسيده بود كه نشانه آن در حركات مردمي 9 دي و 22 بهمن آشكار شده بود.
به همين علت موضع گيري خواص علاوه بر قاطعيت و شفافيت ميبايست از نظر موقعيت زماني نيز مورد توجه قرار گيرد.
گوشه ای از ديدگاه های رهبري در مورد موضع گيري خواص در قبال فتنه
در شرايط كنوني همه جريانها و گرايشهاي سياسي داخل نظام بايد خطوط و مرز خود را با دشمن به صورت شفاف مشخص كنند و در اين ميان وظيفه خواص به ويژه خواصي كه تاثيرگذاري بالايي دارند، بيش از ديگران است.
موضعگيري دو پهلوي خواص مطلوب نيست و خواص بايد مواضع خود را در قبال سخنان و اقدامات دشمن شفاف بيان كنند.
وقتي سران استكبار و ظلم و اشغالگران كشورهاي اسلامي وارد ميدان ميشوند و موضع گيري ميكنند دو پهلو و مبهم سخن گفتن صحيح نيست؛ زيرا بايد مشخص شود افرادي كه داخل نظام جمهوري اسلامي ايران هستند چه موضعي دارند و آيا حاضر هستند از دشمن تبري بجويند.