پژوهشگر تاريخ معاصر گفت: تجار و اتحاديههاي صنعتي انگلستان صدور تمام كالاها به ايران را ممنوع كردند، از جمله ريل راهآهن كه پولش را هم گرفته بودند و حتي جوراب هاي زنانه نيز شامل اين تحريم ها شده بود!
به گزارش خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، خسرو معتضد، پژوهشگر تاريخ معاصر در ادامه گفتوگوی تفصیلی با اين خبرگزاری در خصوص بررسی تحریم نفتی ایران در تاریخ معاصر، به ارائه توضیح بیشتر پیرامون تحریم نفتی دولت دکتر مصدق پرداخت که متن آن در ادامه آمده است.
گزارش والتر لیبی از اوضاع صنعت نفت ایران
يك گزارشي را من ديدم كه والتر ليبي، يكي از برجستگان عالم نفت كه چند بار در آن زمان به ايران هم آمده، تهيه كرده است.
وي شخصيت معتبري بوده و گزارشي تهيه كرده است، مبني بر اينكه صنعت نفت ايران خوابيده و نميتواند توليد قابل توجهي داشته باشد و در آن زمان ميگويد توليد فقط براي تامين مصارف داخل است.
چون آمريكاييها ميخواستند ماجراي نفت ايران بالا نگيرد، ميخواستند ميانجيگري كنند و ميگفتند شما كه نفت داريد، برويد با انگلستان صلح كنيد ما نميتوانيم براي كشوري كه ثروتمند است و نفت دارد كاري بكنيم، بايد بنشينيد و مذاكره كنيد.
اين گزارش 12 دسامبر 1953، مصادف با 21 آذر 1332 تهيه و توسط وزارت امور خارجه ايران در آن زمان ترجمه شده است.
آقاي والتر ليبي در اين گزارش ميافزايد: اين گزارش اينمسئله را كه دولت ايران توانست خود را نگه دارد، به چند دلیل تكذيب ميكند.
اول اينكه دولت انگليس به ديوان دادگستري لاهه شكايت كرد و قبل از رسيدگي به اين شكايت، يك شكايتي انگلستان به شوراي امنيت كرده بود، اما در ديوان دادگستري لاهه گفتند كه بايد يكسال ديگر مراجعه كنيد، در اين موقع انگلستان به شوراي امنيت شكايت كرد و گفت: ايران صلح جهاني را به خطر انداخته و يك شركت را مصادره كرده است.
ديوان لاهه به نفع ايران راي داد و گفت: اين مسئله داخلي است و چون ايران با دولت انگلستان دعوايي ندارد، بلكه بحث با يك شركت انگليسي است؛ بنابراين اين مشمول قواعد دعواهاي دو دولت نميشود، ولي با اين حال شما نامههايتان را بدهيد تا سال آينده رسيدگي شود.
در اين زمان، دولت انگلستان به شوراي امنيت شكايت ميكند و ميگويد ايران با اين كار منافع دولت انگلستان را به خطر انداخته و چون 56 درصد سهام اين شركت متعلق به دولت انگلستان است، مسئله مربوط به يك شركت ايراني نيست، بلكه مربوط به يك شركت دولتي انگلستان است.
سخنرانی مصدق در شورای امنیت و جذب افکار عمومی به نفع ایران
بنابراين مصدق ناچار شد به شوراي امنيت برود و وي در شوراي امنيت سخنراني خيلي خوب و مستند و معقولي ميكند و اين نطق توسط مصدق و چند مشاور برجسته از جمله حاج ميرزا آغاسي يك حقوقدان برجسته آمريكايي، دكتر جلال عبد و آقاي محمديگانه تهيه شد كه نطق بسيار خوبي بود و با اين سخنراني ثابت كردند كه قرارداد 1933 در محيط رعب و وحشت و مجلسي بياختيار به دولت انگلستان داده شده است.
خوشبختانه مصدق بسيار خوب سخنراني ميكرد و مشاوران خوبي داشت و به اين ترتيب، عده زيادي در آمريكا طرفدار ايران شدند، عليرغم اينكه دولت انگلستان پول زیادی خرج ميكرد و شركت نفت انگليس و ايران دفتري در نيويورك زده بود و روزنامهها را تطميع ميكرد، افكار عمومي آمريكا طرفدار ايران بود و يكي از كارهاي خوب مصدق اين بود كه به يكي از گورستانهاي ملي در آمريكا رفت و روي قبر يك سرباز گمنام، تاج گل گذاشت.
آن موقع تلويزيون تازه راه افتاده بود و سخنان مصدق از تمام شبكههاي تلويزيوني آمريكا پخش شد و همچنين مصدق خطاب به مردم آمريكا ميگفت مگر شما خودتان مبارزه نكرديد و انگليسيها را بيرون نكرديد، ما چه گناهي كردهايم و با شما چه فرقي داريم؟ اين مظلوميتي كه نشان داد و صحبت خوبي كه حدود 20 دقيقه كرد، با كف زدنهاي متوالي همراه شد.
آقای گلادوين جب كه قبلا در ايران از مديران شركت نفت بود، سرافكنده شد و روزنامه ها گفتند اين نماينده انگليس چقدر منفعل شده است؛ بنابراين قرار شد اين پرونده دوباره به داوري لاهه برود و شوراي امنيت گفت برويد با هم مذاكره كنيد يعني همهاش به نفع ايران شد.
در اين موقع چون انگلستان به جان آمده و ناراحت و نااميد شده بود، افراد ملايم در انتخابات كنار ميروند. آقاي اپلي كه رهبر حزب كارگر بود و خيلي جنبه مسالمت داشت و سعي ميكرد با ايران كنار بيايد، كنار ميرود و آقاي چرچيل كه سالخورده و پير است وارد ميشود و تمام انگليس به او راي ميدهند؛ چرا كه خيلي به انگليسيها بر خورده بود.
آقای چرچيل از روزي كه ميآيد، سياست سختي را پيش ميگيرد و دولت ايران هم تمام كارمندان انگليسي را اخراج كرده و كار را به دست ايرانيها داده است. ما در آن زمان متاسفانه بيش از 30 مهندس و كارشناس نفت نداشتيم و همچنين كشتي نفت كش هم نداشتيم. دولت انگلستان از طريق شركت نفت به تمام مطبوعات دنيا پول ميدهد و اعلام ميكند نفت ايران مسروقه است و هر شركتي بخواهد نفت ايران را بخرد، جلويش گرفته ميشود.
تحریم ایران از سوی انگلیس؛ از راه آهن تا جوراب زنانه!
تجار و اتحاديههاي صنعتي انگلستان هم صدور تمام كالاها به ايران را ممنوع ميكنند. در همه موارد از جمله ريل راهآهن و لوكوموتيو كه حتي پولش را هم گرفته بودند، واگن راهآهن، ورقهاي فولادي و حتي جوراب زنانه و لباس صادرات به ايران را متوقف كردند.
طبق گزارش آقاي ليبي، استخراج نفت از روزي 33000 بشكه در سال 1920 به روزي 150هزار بشكه در سال 1933 و 218 هزار بشکه در سال 1938 رسيد. پس از جنگ بينالملل دوم در سال 1946، ميزان استخراج، بيش از 400 هزار بشكه و در ژوئن 1951، خرداد 1330 يعني يك ماه قبل از تعطيل بهرهبرداري ميزان استخراج به روزي 637 هزار بشكه رسيده بود؛ محصول نفتي ايران يك سوم مجموع محصول خاورميانه را در سال 1971، تامين ميكرد كه در حدود 27 درصد حوائج نفتي نيم كره شرقي بود. ايران در زمان ملي شدن نفت، 38 ميليون تن نفت توليد ميكرد.
طبق اين گزارش، اين انبارها در ايران بطور تخمینی گنجايش 13 ميليارد بشكه را داشت. بايد در نظر داشت كه قدرت ذخيرهاي كشورهاي متحد آمريكا، 28 ميليارد بشكه و ونزوئلا 9.5 ميليارد بشكه است. 60 تا 70 هزار كارگر ايراني در صنعت نفت مشغول به كار بودند و 15 درصد درآمد دولت از اين طريق تامين ميشد كه قسمت عمده درآمد ارزي كشور محسوب مي شد. شركت نفت ايران و انگليس يكي از دو شركت عمده نفت انگليس بود و شركت ديگر شل بود كه نصفش متعلق به هلند و نصف ديگرش مال انگليس بود.
انگليسيها قبل از ملي شدن نفت، 51 درصد ذخاير نفت خاورميانه را تحت نظارت داشتند و در نتيجه از دست رفتن ايران سهم انگلستان در منطقه به حدود 30 درصد از ذخيره تقليل يافت.
نفت ايران كمك زيادي به درآمد ارزي انگليس ميكرد. در سال 1950، درآمد انگليس چه ذخيره و چه ارز خارجي بالغ بر 450 ميليون دلار بوده است و نفت ايران براي حوائج نيروي دريايي و ارتش انگلستان اهميت زيادي داشت.
دكتر مصدق پس از ملي شدن نفت سعي كرد با آنها مذاكره كند و چند گروه به ايران ميآيند كه به جايي نميرسد و حتي با دخالت آمريكاييها هم كاري انجام نميشود، اطلاعات غلطي كه ما داشتيم اين بود كه به محض اينكه نفت ايران قطع شود، انگليس از پا در مي آيد، ولي اينطور نيست و به محض قطع شدن، آمريكا به ميدان آمد و كميسيون نفت خارجي كه 19 شركت عضو آن بودند.