کد خبر:۱۸۴۹۵۹
همايش سوختگان وصل؛ دانشگاه تهران - 3
پيشنهاد قزوه به دانشجويان دكتري هندي در مورد ادبيات دفاع مقدس
عليرضا قزوه، شاعر انقلابي گفت: من در هندوستان به دانشجويان دكترا پيشنهاد مي دهم كه مي توانند روي مهم ترين بخش ادبيات معاصر ايران يعني ادبيات دفاع مقدس تحقيقات ويژهاي انجام دهند.
به گزارش خبرنگار فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»، عليرضا قزوه، شاعر انقلابي و نماينده فرهنگي ايران در هندوستان در نهمين همايش سوختگان وصل كه عصر امروز در دانشگاه تهران برگزار شد، اظهار داشت: خوشحالم بعد از چند سال كه در ايران نبودم، امسال كه به طور اتفاقي براي نمايشگاه كتاب به ايران آمدم، توانستم در اين همايش شركت كنم.
وي در ادامه گفت: من توفيق داشتم كه شعر و ادبيات ايران را در هندوستان معرفي كنم؛ آنجا من به دانشجويان دكترا پيشنهاد ميدهم كه مي توانند روي مهم ترين بخش ادبيات معاصر ايران يعني ادبيات دفاع مقدس تحقيقات ويژهاي انجام دهند.
اين شاعر انقلابي ضمن تأكيد بر فروش كتابهاي «نورالدين» و «پايي كه جا ماند» گفت: ببينيد اين كتابها چطور توانستند فضاي روشنفكري ادبي را برهم بزنند.
قزوه تأكيد كرد: خاطرم هست بزرگترين اتفاقات ادبي ايران در اصفهان رخ ميداد و شب شعري در آنجا برگزار ميشد با نام «ميلاد آفتاب».
وي در خصوص برگزاري رخدادهاي ادبي و شب شعرهاي هندوستان گفت: سال گذشته، در قلعه سرخ دهلي كه در زمان شاه جهان ساخته شده است شب شعري برگزار شد كه آغاز آن ساعت 20 بود.
اين رايزن فرهنگي در هندوستان اذعان كرد: خاطرم هست در آن شب شعر 20 تا 30 هزار نفر شركت كرده بودند و تا بامداد ادامه پيدا كرد و نكته جالب اين بود كه اگر بيت قوي و يا شعري جذاب خوانده ميشد، مخاطبين مانند استاديومهاي ورزشي بلند ميشدند و وسط شعر دست ميزدند و كاغذهاي رنگي به سمت فضاي سالن پرتاب ميكردند.
قزوه در آخر تأكيد كرد: به نظر من بزرگترين رسالت ما دفاع از ادبيات دفاع مقدس است.
در پايان وي ضمن طرح خاطره ديدار با مادر و همسر شهيد احمدي روشن كه دو روز گذشته در نمايشگاه كتاب برايش رخ داده بود، غزلي كه براي شهيد احمدي روشن سروده بود را خواند:
شب رفتنی است و راه ما روشن
آیینه ی مهر و ماه ما روشن
تردید مکن که آفتاب این جاست
عباس و شریعه و عطش با ماست
از حرمله ها مترس
آب این جاست
ما روشن و راه آبها روشن
از سنگ هراس نیست گلها را
از خاردلان و سنگ اندازان
با این همه شمر و ابن سعد
اما
نام تو کنار اربعین گل کرد
نام تو کنار کربلا روشن
کشتند تو را به جرم بی جرمی
نام تو چقدر گشت چرخاچرخ
نام تو چو نور در زمان چرخید
چون خورشیدی در آسمان چرخید
تو چرخ زدی برون شدی از خویش
بر نیزه سر تو بود یا خورشید؟
ای مثل تلاوت دعا پر نور
ای مثل تبسّم خدا روشن
از حرمله نمازخوان فریاد
از فتنه گر دروغ باف افسوس
یاران جمل سوار کوته بین
طلحه شده اند در مصاف ...
افسوس!
در خانه عنکبوتی شیطان
مانند کلافه در کلاف افسوس!
بوزینه روزگار بازیگر
میرآخور فتنه اند این خواران
بی پرده شدند و بی نسب
هیهات!
افتاده میان چاه شب
هیهات!
ناچار مرید شب شدند اینان
یاران ابولهب شدند اینان
اما پسر بهار بودی تو
چون غیرت ذوالفقار بودی تو
راه تو چو راه مرتضی پر نور
نام تو چو نام مصطفی، روشن!
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.