گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ پنجمین دوره جشنواره ادبی جلال آل احمد اول آذر ماه سال جاری به پایان رسید، اما هنوز انتقادات به این جشنواره ادامه دارد.
محمدرضا سرشار نیز چندی است در وبلاگ شخصی خود انتقادهایی تند نسبت به این جشنواره ابراز داشته؛ وی در آخرین مطلب خود که روز گذشته منتشر ساخته، نحوه انتخاب کتاب «شرح اسم» به عنوان کتاب شایسته تقدیر را نقد کرده است.
متن این یادداشت به شرح ذیل است:
دبیر جشنواره جایزه جلال آل احمد اعلام کرده است که تغییر آرای داوران بخش مستندنگاری و تاریخ این جایزه، توسط اعضای هیئت علمی جایزه مذکور صورت گرفته است؛ همچنین مشخص است که در صورت لزوم، او می تواند صورتجلسه مربوطه را با امضای اعضای حاضر و غایب در جلسه نهایی هیئت علمی، به رؤیت کسانی که در صحت این امر کمترین تردیدی دارند، برساند!
اما واقعیت ماجرا را بخواهید، این است که کسی که از ابتدا می خواسته این اتفاق بیفتد و سرانجام نیز به لطایف الحیل، به مقصودش جامه عمل پوشانده، خود همین آقای دبیر جایزه بوده است.
اگر ایشان مثل آن مصاحبه کذایی اش، نگوید: «آقای سرشار که در آن جلسات نبوده است، از کجا این حرف ها را می زند؟!»، ذیلاً مراحلی را که نامبرده طی کرده، تا ماجرای این کتاب را به اینجا برساند، به اجمال - و طبعاً «نقل به مضمون» - می آورم. باشد که بخشی از گره های کور این قضیه، برای برخی اعضای محترم هیئت علمی، مسئولان محترم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، و از همه مهم تر، آن دسته از مردم بزرگمان که پیگیر این قضیه هستند، باز شود:
در جلسه نهایی که برای تعیین کتاب برگزیده بخش مستندنگاری و تاریخ با حضور کلیه داوران و دبیر این جشنواره تشکیل شده است، هر سه داور با دادن نمره کل بالای 90 - از 100 - به کتاب «شرح اسم»، زندگینامه مقام معظم رهبری و از این طریق، احراز معدل کل 92 برای این اثر، به اتفاق، کتاب مذکور را، به عنوان «اثر برتر و برگزیده» این بخش معرفی کردند، اما دبیر جشنواره، در اقدامی خارج از حدود وظایف و اختیارات قانونی خود، و لابد از سر خیرخواهی و مصلحت اندیشی(!)، از همان ابتدا، بنای مخالفت با این موضوع را گذاشت. او اول موضوع را این گونه مطرح کرده است که (همگی نقل به مضمون) «من از قبل تر ها در جریان این کتاب بوده ام....ممکن است با برگزیدن این کتاب، حاشیه ایجاد کنیم؛ و این توهم به وجود بیاید که وزارت ارشاد، به دفتر...[سانسور از من است] باج داده است. آن وقت دودش توی چشم خودمان[ وزارت ارشاد] می رود»
یکی از داوران که این استدلال سست را نپسندیده، گفته است: «در هر حال، ما باید پای تشخیص و موازین خودمان بایستیم و از آن دفاع کنیم. اگر قرار باشد ما این طور فکر کنیم، آن وقت دیگر از دشمن چه توقعی داریم؟!»
دلیل دیگری که دبیر جشنواره برای به مصلحت نبودن انتخاب این کتاب - از نظر خودش - ذکر کرده، این بوده است که «چاپ اول این کتاب، سال 91 است. در حالی که در این جشنواره، ما فقط می توانیم به کتاب های چاپ سال 90 جایزه بدهیم.»
(این در حالی است که، چاپ اول «شرح اسم» در سال 90 صورت گرفته و در سال 91 همان کتاب، با ویرایش مختصری، چاپ مجدد شده است.)
داوران، ظاهراً از اصل این موضوع اطلاع کافی نداشته اند و از طرفی، دبیر جشنواره نیز در آن جلسه مستندات کافی برای متقاعد کردن آنان در این مورد ارائه نکرده است. نتیجه آن می شود که داوران، صورتجلسه خود را به شکل «مشروط» تنظیم می کنند؛ به این صورت که «اگر چاپ اول کتاب «شرح اسم» مربوط به سال 90 باشد، این کتاب، اثر برگزیده مطلق (برنده 110 سکه) بخش مستندنگاری و تاریخ معرفی شود. در غیر این صورت، از گردونه داوری حذف، و در جشنواره سال بعد مورد داوری قرار گیرد.»
در این بخش، دومین کتاب از نظر نمره، «نورالدین پسر ایران» بوده که معدل کل نمره هایی که داوران به آن داده بوده اند، زیر 90 بوده است. (طبق آیین نامه جایزه جلال آل احمد، تنها کتابی که معدل کل آن 90 و بالاتر باشد، کتاب «برگزیده»؛ و کتابی که نمره آن - اگر اشتباه نکنم - بین 80 تا 89 باشد، کتاب «تقدیری» محسوب می شود؛ به علاوه، در یک رشته فقط می توان یک کتاب «برگزیده» یا - در صورت نبودن کتاب «برگزیده» - کتاب «تقدیری» داشت. یعنی همزمان، نمی توان در یک رشته، هم کتاب «برگزیده» و هم «تقدیری» داشت.)
از آنجا که دبیر جشنواره، احتمال انتشار چاپ اول «شرح اسم» را در سال 91 مطرح کرده بود، داوران بخش مذکور، در صورتجلسه نهایی خود، چنین می افزایند که «در صورتی که مسجل شود چاپ اول کتاب «شرح اسم»، سال 91 بوده است، کتاب «نورالدین پسر ایران»، به عنوان کتاب «تقدیری» این بخش معرفی می شود.»
در جلسه هیئت علمی جایزه که چند روز بعد تشکیل شده، دبیر جشنواره، مجدداً مسئله انتشار چاپ اول کتاب «شرح اسم» در سال 91 را به عنوان مشکل این اثر برگزیده داوران بخش مستندنگاری و تاریخ مطرح، و نهایتاً اعضای هیئت علمی حاضر در جلسه را متقاعد می کند - یا شاید هم خود متقاعد می شوند (تردید از راوی حاضر در آن جلسه است که موضوع را تعریف کرده) که به جای انتخاب کتاب «شرح اسم» به عنوان کتاب برگزیده این بخش و اختصاص 110 سکه جایزه به آن، و در مقابل، حذف کتاب «نورالدین، پسر ایران»، هر دوی این کتاب ها را، به صورت مشترک، کتاب های «تقدیری» این بخش معرفی، و 25 سکه جایزه تقدیری را نیز میان نویسندگان آنها به طور مساوی تقسیم کنند!
این در حالی است که همان گونه که پیشتر عرض شد، چاپ اول «شرح اسم» قطعاً و بی هیچ تردید در سال 90 صورت گرفته و چاپ سال 91 آن، ویرایش مجدد همان کتاب سال 90 است، بنابراین از این نظر، مشکلی نداشته است.
در ثانی، اگر برای دبیر جشنواره و هیئت محترم علمی جایزه مسجل شده که چاپ اول این کتاب مربوط به سال 91 بوده است، اصولاً نمی توانسته اند آن را در این دوره از جشنواره شرکت دهند! و طبعاً - به طریق اولی - نمی توانسته اند آن را «برگزیده» اعلام کنند؛ چه به عنوان کتاب «برگزیده» و چه «تقدیری»؛ به عبارت دیگر، تنزل رتبه آن از «برگزیده» به «تقدیری»، نمی تواند این تخلف اساسی اساسنامه ای را جبران کند و به آن مشروعیت ببخشد!
اما اگر اطمینان حاصل کرده اند که چاپ اول کتاب مذکور در سال 90 صورت گرفته است، بر مبنای کدام دلیل و منطق ادبی، علمی یا عقلی، رتبه آن را از «برگزیده» به «تقدیری» و جایزه آن را از 110 سکه، به 12/5 سکه تنزل داده اند؟!
به فرض هم که هیئت علمی، در آیین نامه، این حق را برای خود قائل شده باشند که رای مطلق و بی خدشه داورانی متعهد را در مورد یک کتاب فاقد هر گونه اشکال محتوایی، تغییر دهند و در عوض، کتابی را که عملاً منتخب آنان - در صورت بدون اشکال بودن تاریخ انتشار کتاب اولی - نبوده است، در ردیف کتاب اولی قرار داده و به عنوان کتاب تقدیری معرف کنند، کمترین انتظار از ایشان این بود که دلایل علمی و قانع کننده خود را برای این همه تغییر در رای داوران، در صورتجلسه نهایی خود ذکر کنند و دبیرخانه جشنواره نیز موظف بود مشروح این استدلال ها را به آگاهی عموم - و در راس آنها، داوران این بخش – برساند.
آنچه از ماوقع جلسه نهایی هیئت علمی جایزه برای من نقل شده، حاکی از آن است که دبیر جشنواره با توضیحات جهتدار خود - از همان گونه که شرح اجمالی آن در جلسه هیئت داوران بخش مذکور رفت - عملاً اعضای هیئت علمی را که به احتمال زیاد یا خود این کتاب را نخوانده یا در جریان مصلحت اندیشی (!) های ناصواب و بی وجه دبیر جشنواره نبوده اند، نهایتاً به این سمت سوق داده که نظر او را در این باره تایید کنند و آن شود که نباید!
این نیز که در ابتدای این یادداشت اشاره شد تغییر انتخاب داوران در یخش مستندنگاری و تاریخ، در واقع نه کار هیئت علمی و نه هیچ کس دیگر ، بلکه خواست دبیر جشنواره بوده است، مستند به این گزارش ها بود.
در خوشبینانه ترین شکل، به نظر می رسد مشکل امثال این آقای دبیر جشنواره این است که در مسئولیت هایی که به عهده شان گذاشته می شود، خود را عقل کل و فراتر از قوانین و اساسنامه ها و آیین نامه های موجود می دانند و تصور می کنند که مصالح انقلاب و اسلام و نظام و کشور و ملت را بهتر و بیشتر از بقیه می دانند.
اما از همه اینها که بگذریم، مگر دبیر جایزه مدعی نیست که داوران هر یک از رشته های سه گانه تحت پوشش جایزه جلال آل احمد، یک سرگروه دارند؟ سرگروه بخش مستندنگاری و تاریخ چه کسی بوده است؟ با وجود این مسائلی که در مورد اثر منتخب این گروه مطرح بوده، چرا دبیر جشنواره او را به جلسه نهایی هیئت علمی دعوت نکرد تا اعضای هیئت، سخنان و استدلال های گروه داوران را هم از زبان نماینده آنان بشنوند و بعد این تصمیم خطیر را در این باره بگیرند؟!
پرسش دیگر در این باره این است که چرا دبیر جشنواره، قبل از اعلام عام اسامی برگزیدگان، داوران را در جریان این تغییر آرایشان قرار نداد و هیچ کوششی هم برای متقاعد ساختن آنان در این باره نکرد؟!
آخرین مورد قابل ذکر در این باره نیز این است که - تا آنجا که من و یکی دیگر از دوستان دارای سابقه در این جایزه به خاطر می آوریم - در آیین نامه جایزه قید نشده و در دوره های قبل جایزه مذکور نیز در موارد مشابه، این گونه عمل نمی شده است که هر گاه مثلاً دو کتاب، به صورت مشترک در یک رشته، تقدیری اعلام می شدند، 25 سکه جایزه تقدیری، میان آن دو، نصف شود. بلکه به هر یک، جداگانه، 25 سکه کامل داده می شده است.
لازم به ذکر است، پنجمین دوره جشنواره ادبی جلال آل احمد اول آذر ماه سال جاری با شبهات و انتقادهای فراوانی به کار خود پایان داد که محمدرضا سرشار از مهمترین منتقدین این جشنواره بود.