کد خبر:۲۱۹۸۱۳
هنرمند هم نباید سیب‌زمینی باشد - 25؛

جعفریان: آقایی که دنیا را با پول ملت گشت ولی فیلم ضد نظام ساخت / بی اعتنایی صدا و سیما به جشنواره عمار

فردی که مسئول بخش بین‌الملل سینمای مستند و تجربی ما بود، تمام دنیا را با پول جمهوری اسلامی گشت و آن وقت آمد مستند «تهران انار ندارد» را ساخت اما باز در سمتش حفظ می‌شود و به او پول می‌دهند که «یک خانواده محترم» را بسازد.

گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ نام افغانستان برای آنها که اهل شناخت از این کشور هستند، با محمدحسین جعفریان رقم خورده؛ کسی که عمرش در راه شناخت این کشور گذاشته و به گفته خودش یک بار رهبری در مراسمی گفته بودند «هر کس می خواهد در مورد افغانستان بداند سراغ آقای جعفریان برود.» 

 

خیلی وقت بود که برای ستون «هنرمند هم نباید سییب زمینی باشد» به دنبالش بودیم تا بالاخره بعد از مدت ها توانستیم گفت و گویی با او بگیریم.

 

گفت و گویی که به منظر خودم از همه جا صحبت شد و جعفریان با وجود حال نامساعدش از معاونت سینمایی ارشاد و صداوسیما و دلخوری از ده نمکی و ... گفت.

 

متن ذیل مصاحبه تفصیلی «خبرگزاری دانشجو» با این هنرمند انقلابی است:

 

اول از بحث سینما شروع می کنم که این روزها حسابی داغ است؛ شاید مسئولیت سینمایی ارشاد یکی از سخت‌ترین مدیریت‌ها در مجموعه دولت باشد به سبب اینکه مخاطبین سینما بسیار گسترده و فراگیر هستند و همه این طیف مخاطب یکسری مطالبات و این باعث شده است که خواسته‌های زیادی داشته باشند و کار سخت‌تر شود لذا بخشی از این کشمکش‌ها طبیعی است.

 

اما به نظر می‌رسد با وجود این سختی کار بعضی موارد به عمد یا اشتباه از زیر دست این دوستان در می‌رود مثلا نکته‌ای که می‌توانم به آن اشاره کنم این است که از ابتدای انقلاب تا به حال کارهایی که بخشی از تاریخ انقلاب را به تصویر بکشد و برای دنیا به نمایش دربیاید نداشته‌ایم مثل گرفتن لانه‌جاسوسی و یا ماجرای شهادت دیپلمات‌های ما در مزار شریف و یا مطالب دیگر که اگر بخواهم عنوان کنم زیاد هستند.


قریب به 70 درصد فیلم‌ها با بودجه دولتی تولید می‌شوند


ما هیچ‌گاه به سمت این موضوعات نرفتیم و برایمان اولویت‌ نبودند و این مسئله نیز به این معنا نیست که دولت حمایتی نکرده اتفاقا غریب به 70 درصد از فیلم‌هایی که ساخته می‌شود به نحوی به بودجه دولتی متصل است اما مطالبات ارزشی و انقلابی در آنها جایی ندارد.

 

اگر قرار است این بودجه را دولت هزینه کندطبیعی است که کمی هم دنبال مطالبات خودش باشد چندی ریال هزینه شود آن وقت فیلمی مانند لاله را بسازند که در مورد خانمی است که اتومبیلران است وهیچ موضوع دیگری ندارد.

 

این نشان دهنده این است که یکسری کج‌تابی‌ها و انحرافات وجود دارد معاونت سینمایی فعلی زمانی که بر سر کار آمد مشکلات انبوهی از فیلم‌هایی که از دوره‌های گذشته مانده بود  را حل کرد اما همین معاونت فراز و فرودهایی پیدا کرد که به اینجا رسید.


«یک خانواده محترم» یک فیلم ضد ایرانی و ضد ملی است


در خصوص فیلم‌هایی که جدیدا در موردشان حرف زده می‌شود فقط و فقط من به فیلم «یک خانواده محترم» معترض هستم و معتقدم که اگر شما نمی‌خواهید به ارزش‌های اسلامی جمهوری اسلامی هم بپردازید اقلا فیلم با این مضمون را نسازید.

 

این فیلم یک فیلم ضدملی و ضدایرانی است و کلی مسئله دارد و جالب است که در تولید این فیلم تقریبا وزارت ارشاد نقشی نداشته است و فیلمنامه آن را نیز رد کرده است و سیما فیلم همراه با یک شرکت فرانسوی آن را کار کرده است.

 

نکته جالب این مسئله اینجاست که وقتی یک فیلمنامه را ارشاد رد می‌کند چطور یک مجموعه می‌آید روی فیلمنامه ردی ارشاد سرمایه‌گذاری می‌کند.

 

در خصوص اعتراض‌های مطرح شده باید بگویم من شخصا با اردوکشی خیابانی موافق نیستم و می‌گویم نمی‌توان مسئله سینما را با این موضع حل کرد اگر هر کس نظری دارد می‌تواند شکایت کند و به این شکایت نیز رسیدگی خواهد شد.


کار مسئولان حوزه هنری قانونی است


موضوع دیگر که در حوزه سینما مطرح است بحث اکران فیلم هاست مسئله‌ای که مسئولان حوزه هنری بیان کردند و گفتند که یکسری از فیلم‌ها را اکران نمی‌کنند نظر من این است که شاید این موضوع دلخواه من نباشد اما حوزه هنری نمی‌تواند برای این تصمیم موردانتقاد قرار بگیرد.

 

این مجموعه صاحب تشکیلاتی است و حاضر است متضرر شود اما یکسری از فیلم‌هایی که نمی‌خواهد اکران نکند کارش قانونی است و حرفش این است که در دنیا نیز این اتفاق می‌افتد و می‌گوید شاید این مسئله باعث شود که دیگر فیلم‌هایی که ارزشی نیستند تولید نشوند.

 

آنها می گویند اگر جلوی اکران فیلم‌هایی که موضوع خیانت دارند و ضدارزشی هستند بگیریم طبیعتا این فیلم‌ها به محاق می‌روند و کمتر ساخته می‌شوند.

 

چند روز پیش با یکی از مدیران مجموعه حوزه هنری که صحبت می‌کردم ایشان می‌گفت از اول امسال که جلوی اکران این فیلم‌ها را گرفته‌ایم فیلمنامه‌هایی که به ارشاد فرستاده می‌شود کمتر در مورد مسائلی مانند خیانت است که این خودش یک موفقیت است اما به نظر من خوب بود که اگر قرار به تصمیم‌گیری راجع‌به ارزشی بودن فیلم‌ها بود یک شورایی با حضور یکسری از افراد فرهیخته سینما این کار را می‌کرد که فیلمی اکران شود یا نه الان همین موضوع دغدغه خیلی از سینمایی‌ها شده است و پشت پرده مشخص نیست که چه کسی تصمیم‌گیرنده است.


مسئولان آدم‌های دغدغه‌مند را نمی‌شناسند


در خصوص دغدغه مستندسازان که خودم هم یکی از این افراد هستم باید بگویم مجموعه‌هایی مثلا معاونت سینمایی ارشاد عمدتا باید مدافع ارزش های انقلاب باشند و مدافع کسانی که این سرزمین به آنها احتیاج دارد اما این افراد عمدتا تلاش نمی‌کنند که افراد دغدغه‌مند را بشناسند و نیاز آنها را پیدا کنند و روی کارشان سرمایه‌گذاری کنند.

 

اولین قدم‌هایی که خودشان را به این حلقه می‌رسانند رانت می‌گیرند و نور چشمی می‌شوند و عمدتا بچه‌هایی که این خصوصیت اخلاقی را ندارند دستشان به این آدم‌ها نمی‌رسد و در حاشیه می مانند و خیلی وقت‌ها این آدم‌های دغدغه‌مند کار را می‌سازند اما آن آدم‌ها بهره‌اش را می‌برند.


حرف های تاثیرگذار وحید جلیلی در برنامه «راز»


چند شب پیش در برنامه راز آقای وحید جلیلی به نکته‌ای اشاره کردند که برایم جالب بود ایشان گفت ما یک کاری را ساخته بودیم که 90 دقیقه بود و کار پرهزینه‌ای می‌شد ولی ما 90 میلیون برای آن هزینه کردیم یک نفر از من پرسید که چقدر شما این کار را ارزان ساختید و من به او جواب دادم که آن رابط ما با مجموعه دولتی بود 270 میلیون پول گرفت اما به ما 90 میلیون داد یعنی یک عده این وسط نفعی می‌برند و رانت می‌گیرند.

 

در تمامی مملکت اسم بسیجیان و جانبازان را می‌برند اما در عمل که می رسد یکهو کسان دیگر نفع می‌برند

 

در تمامی مملکت اسم بسیجیان و جانبازان را می‌برند اما در عمل که می رسد یکهو کسان دیگر نفع می‌برند و می‌شود مانند بخشی که فیلم «یک خانواده محترم» را می‌سازد.


آقای بخشی تمام دنیا را با پول جمهوری اسلامی گشت ولی فیلم ضد نظام ساخت


بخشی، مسئول بخش بین‌الملل سینمای مستند و تجربی ما بود و تمام دنیا را با پول جمهوری اسلامی گشت و آن وقت می‌آید مستند «تهران انار ندارد» را می‌سازد که یکی از مستندهای تاریک تاریخ انقلاب اسلامی است اما باز در سمتش حفظ می‌شود به او جایزه می‌دهند و پول می‌دهند که فیلم «یک خانواده محترم» را بسازد.

 

اما در مقابل این آدم‌ها امثال رضا برجی و جشنواره عمار وجود دارند که به حاشیه می‌روند اینها می‌خواهند فیلم زندگی شهید شوشتری و شهید آیت را بسازند موضوعاتی که لزوما لازم نیست در جشنواره های خارجی برایش به‌به و چه چه کنند اما عموما این جور افراد به حاشیه رانده می‌شوند و اینجا یک سوال پیش می‌آید که واقعا در این سینما چه خبر است که از شعار تا عملمان بسیار فاصله است.

 

آقایان یک حرفی را می‌زنند اما در نهایت آدم‌هایی انتخاب می‌شوند که نه آرمان درستی دارند و نه موضوع و این کار نه تنها در حوزه سینما بلکه در اغلب حوزه‌ها به وجود می‌آید و اغلب بچه‌های ارزشی به انزوا کشیده می‌شوند.


شعری که برای جانبازان گفته ام ...


من یک شعری دارم به نام «عاشقانه‌های یک کلمن» که در آنجا در مورد جانبازان گفته‌ام من آماده‌ام برای هر انتخاب و اعلام رای و ... اما بی‌ اختیارم حتی در انتخاب غذا یعنی جانباز فقط برای این است که مجلسی شروع شود و او را بیاورند و یک عده هم بگویند که چقدر شما خوب هستید.


سرنوشت حسین پرتوی که عکاس انقلاب است را ببینید که الان چه وضعیتی دارد


ما فقط در کلمات این آدم‌ها را دوست داریم ولی در عمل عکس این کار را انجام می‌دهیم الان بررسی کنید ببینید ابوطالب امام چه سرنوشتی دارد و حسین پرتوی که عکاس معروف زمان انقلاب بود چه وضعی دارد آقای مشایی که کمک می‌کند به خانم هدیه تهرانی نمایشگاه بزند ولی از وضع این آدم‌ها بی‌خبر است خب این یعنی در پشت تریبون می گوییم بسیج،  شهید و جانباز اما در عمل کار دیگری انجام می دهیم.

 

نتیجه این می‌شود که اگر امثال من حرف بزنیم مثل دفعه قبل آقای مرتضوی از من شکایت می‌کند و کم کم حوزه سینما و حوزه هنر و ادبیات از امثال این بچه‌ها خالی می‌شود.


شما می دانید هرسال عده زیادی از هنرپیشه های معروف سینما را مجانی به حج می برند؟ باور می کنید امسال مادر مهناز افشار را همین آقایان به حج فرستادند؟ اما همانطور که گفتم با حسین پرتوی و ابوطالب امام چه کردند.


صداوسیما هیچ چیزی از جشنواره عمار پخش نکرد


در خصوص صدا و سیما نیز باید بگویم این صحبت‌هایی که کردم صدا و سیما را نیز در برمی‌گیرد تلویزیونمان به راحتی می‌توانست جشنواره عمار را پخش کند و کمک کند که بچه‌هایی که جایزه گرفتند در تلویزیون مطرح شوند اما به سادگی از کنار آن می‌گذرد و این بچه‌ها و دغدغه‌شان را نمی بیند.


البته باید بگویم که دکتر حسینی، وزیر ارشاد یکی از سالم‌ترین و باحیا ترین افرادی است که در مجموعه دولت در حال فعالیت است اما عملا وقتی به طبقات پایین می‌رسد وضع بدتر می‌شود.
 

ماجرای دیدار من با ضرغامی


چند وقت پیش آقای ضرغامی را در برنامه‌ای دیدم و ایشان به من گفت: صدا و سیما جای شماست و باید در آن حضور داشته باشید و از همان جا به یکی از مدیران شبکه‌های تلویزیونی زنگ زد که از آقای جعفریان استفاده نمی‌کنید بعد از یک ماه و نیم از طرف مدیر شبکه به بنده یک پیامک زدند که ایشان را ببینم که من به علت مسافرت نتوانستم و یک بار دیگر هم پیامک دیگر دادند که نشد ایشان را ببینم و فقط با پیامک با بنده تماس گرفتند و یک بار هم زنگ نزدند و این اوج  دستور رئیس صدا و سیما بود که البته این به این معنی نیست که ضرغامی نمی‌خواهد کاری انجام دهد او هم کار خود را انجام داده اما مجموعه زیردست کاری نمی‌کنند و  این در تمامی حوزه‌ها وجود دارد و من فکر می‌کنم که مدیریت‌های کلان متوجه نمی‌شوند که در زیردستشان چه اتفاق‌هایی می‌افتد.


وقتی که آقا از من در خصوص کتاب نویسنده افغان پرسید


در خصوص دیدار با مقام معظم رهبری باید بگویم که هر ساله که شعرا به دیدار آقا می‌روند بنده هم می‌روم معمولا در این دیدارها ابتدا نماز خوانده می‌شود بعد غذایی خورده می شود و بعد همگی به سالن دیگری می رویم تا مراسم شروع شود یک سال بعد از افطار ما در حیاط نشسته بودیم که یکباره آقا از توی حیاط آمدند تا به سالن بروند ایشان من را دیدند و سراغ آقای کاظمی نویسنده افغان را گرفتند چندقدمی که با ایشان راه رفتم سراغ رمانی را گرفتند که انگار افغان‌ها آن را نوشته بودند و بسیار هم حجیم بود و آقای کاظمی آن را ویراستاری کرده بودند به سبب حوزه کاری بنده که افغانستان است و اخبارش را دنبال می‌ کنم فکر کردم که کتاب هزار خورشید تابان خالد حسینی را می‌گویند اما ایشان گفتند آن کتاب را  خوانده‌ام اما این کتاب برای نویسنده دیگری است.

 

بعد از جلسه با آقای کاظمی تماس گرفتم و گفتند این کتاب هنوز منتشر نشده است و کار یک نویسنده افغان ساکن نروژ است و بعد از معلوم شد که ناشر کتاب را بعد از چاپ برای حضرت آقا فرستاده بودند خیلی برای من جالب بود که با گرفتاری‌هایی که ایشان دارند اما باز هم کتاب در تمامی حوزه‌ها می‌خوانند.


دوستان در وزارت امور خارجه کسر شانشان است از کسی راهنمایی بخواهند


در خصوص اینکه وزارت امور خارجه به خاطر تجربه من در مورد افغانستان از من راهنمایی و مشورتی بخواهد اصلا اتفاق نیفتاده و کلا دوستان در وزارت امورخارجه خودشان را بالاتر از آن می‌دانند که مشورت کنند من خبری را در این چند روز دیدم که واقعا دلم سوخت یک گزارشی منتشر شده است که امریکا و انگلیس می‌خواهند کشوری جدید به نام بدخشان بزرگ را تأسیس کنند سال 2005 بود که به بنده به بدخشان سفر کردم و همه این توضیحات را در گزارشم آوردم خاطرم است که جقدر این ور آن ور زدم و حتی آیت الله مشکینی را هم دیدم و گفتند شما این گزارش را به مسئولان بدهید اما هیچ اتفاقی نیفتاد و هیچ کس تحویل نگرفت حالا بعد از چند سال عین همان گزارش آمده است و تازه همه به فکر افتاده‌اند.

 

خیلی خوب بود که از این تجربه‌ها استفاده می‌شد، من حدود 10 مستند در مورد افغانستان ساختم و آخرین مستندم در مورد دیپلمات‌های شهیدمان در مزار شریف است ولی این کار هم یکی از کارهایی بود که سفارش کننده آن سینمایی نبود و بنیاد حفظ آثار آن را پیش‌سفارش داده بود اما باز هم این کار هم سرنوشت کارهای دیگر را گرفت و به محاق رفت.


ده نمکی از دوستان من است ولی از او دلگیرم


در خصوص دلگیریم‌ام از ده‌نمکی نیز باید بگویم اتفاقا چند روز پیش ایشان را در سفر به مشهد دیدم و حرف من به ایشان این بود که ای کاش قبل از اینکه شعر را استفاده می‌کرد با من به توافق می رسید و طبق نظر بسیاری از معتقدان محور فیلمنامه اخراجی‌های سه کاملا براساس این شعر بود.

 

من می‌گویم ایشان که به بازیگران فیلمش پول‌های میلیاردی داد چرا با من در خصوص این موضوع صحبت‌ نکرد و من از ایشان ناراحت هستم اما دیگر زمانش گذشته است.

 

ده‌نمکی برای من آدمی ارزشمند است به خاطر همین مسئله بود که از او ناراحت شدم. 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار