گروه بین الملل «خبرگزاری دانشجو»؛ با گذشت بیش از دو دوره زمانی، از ساختار منطقه و محیط آن، عراق در میان محورها و صفوف مهم و در عین حال بزرگی به سر می برد که از خلال شعله ور شدن جنبش های مردمی که آن را بیداری اسلامی نام می نهند نمود یافته است.
از پیامدهای این جنبش های بیداری می توان به دخالت های کشورهای بیگانه در امور داخلی دیگر کشورها، مصادره ثبات ملی از طریق بازگرداندن ساختار قدرت که می توان آن را به مصادره یا احاطه بیداری های مردمی که خواهان دستیابی به آزادی و دموکراسی و رهایی از چنگال نظام های دیکتاتوری و سیطره بیگانگان هستند، اشاره نمود.
این حکومت ها دیر بازیست که در منطقه حکومت می کنند، اکنون این دخالت ها یا طرح های بیگانه و شکاف شدید به وجود آمده در نقطه نظرات آنان، امری واضح به نظر می رسد، به گونه ای که اندیشه های قومی و مذهبی را تغذیه و به ایجاد خشونت و اعمال تروریستی و حمایت از جنبش های سلفی، وهابیت و ضد دینی ترغیب می کند.
تمامی این اقدامات تروریستی و خشونت بار با حمایت مالی کشورهای حوزه خلیج فارس و ابزار حیله و تزویر تبلیغاتی دشمنان در ایجاد فتنه و آشوب جهت یک سویه کردن تلاش ها و درگیری های قومی گردد، صورت می گیرد.
اکنون جهان به دو محور درگیر مبدل شده و مرحله تک قطبی بودن پایان یافته است، چرا که در عرصه بین المللی از یک سو آمریکا و غرب و از سوی دیگر روسیه و چین فراروی یکدیگر قرار گرفته اند و در عرصه منطقه ای نیز ترکیه، عربستان، قطر و دیگر کشورهای حاشیه خلیج از یک سو و ایران، حزب الله و سوریه و محورهای مقاومت عربی از سوی دیگر مقابل هم قرار دارند.
حال سؤال بدیهی که تحلیلگران مطرح می کنند این ست که جایگاه عراق در گیرو دار این کشمکش ها و جناح گزینی ها کجاست؟ عراق از زمان نوری مالکی نخست وزیر موضع آشکاری را از زمان آغاز اولین جرقه های بیداری اسلامی در کنار انقلاب های تونس، بحرین؛ مصر در پیش گرفته و به روشنی مواضع خود را در راستای حمایت از حکومتی که به انسان و ارزشهای عدالت؛ آزادی، دموکراسی احترام بگذارد بیان داشته و با سیاست هایی همچون در حاشیه قرار دادن دیگر کشورها، و نیز سیاست طرد و تبعید و تبعیض را که بر اساس قومیت گرایی باشد مخالفت کرده است و دخالت نیروهای خارجی را در جهت تغییر نظام ها و حکومت ها نیز نمی پذیرد.
این در حالیست که موضع عراق در خصوص مساله سوریه، که هر روز بحران داخلی آن شدت بیشتری به خود می گیرد، بسیار روشن تر است.
عراق در ابتدا خواستار توقف تجهیز طرفین درگیری به سلاح و سپس قانع کردن دولت سوریه و مخالفان جهت دستیابی به راه حلی سیاسی و نشستن بر سر میز گفتگوها بوده است.
از این موضع به نظر می رسد که عراق در هیچ یک از محورها یا درگیری هایی که در ابتدا ذکر کردیم، وارد نشده است، چرا که به خطر شکل گیری آن در داخل عراق و پیامدهایی که ممکن است دامنگیر ملت های منطقه گردد واقف است. و همچنین این مرحله و پیامدهای ناشی از آن را پیش بینی می کند؛ از این رو با نهایت حساسیت و دقت و واقع گرایی نسبت به مسأله مذهب و قومیت، که برخی از کشورها از داخل و خارج تلاش می کنند بر آن تاثیر بگذارند؛ برخورد می کند.
بنابراین عراق اکنون با تمام اقدامات خیرخواهانه خویش در تلاش است که آتش جنگ را در منطقه را خاموش سازد و با طرح های که در صدد ایجاد فتنه و آشوب هستند مقابله کند.
به نظر می رسد که حمایت عراق از ماموریت اخضر ابراهیمی نماینده سازمان ملل ناشی از این بینش باشد، چرا که شکست اقدامات سیاسی کل منطقه را به سوی گزینه های پیش خواهد برد که هرگز فرجام خوشی نخواهد داشت.