به گزارش خبرنگار حوزه بین الملل «خبرگزاری دانشجو» به نقل از قدس العربی، آمادگی رئیس ائتلاف ملی سوریه برای گفتگو با نمایندگان بشاراسد در استانبول، قاهره یا تونس به منظور جلوگیری از خونریزی بمبی قوی بود که صحنه سیاسی سوریه را تکان داد.
آمادگی رئیس ائتلاف سوری مخالف برای مذاکره با دولت بعد از گذشت فقط چند ساعت از برگزاری اجلاس کمک به آوارگان سوری در کویت و دو روز بعد از برگزاری اجلاس این ائتلاف در پاریس مطرح شد.
الخطیب دو شرط را برای گفتگو مطرح کرد که لزوم کناره گیری بشار اسد از قدرت از جمله آنها نیست.
شرط اول آزادی 160 هزار بازداشت شده در زندانهای سوریه و شرط دوم تمدید گذرنامه های سوری های خارج از کشور به مدت دستکم دو سال بود.
ائتلاف ملی نیروهای انقلابی و اپوزیسیون سوریه پیشنهاد خود برای مذاکرات با دمشق را ارائه داد.
احمد معاذ الخطیب، رئیس ائتلاف مخالفان اعلام نمود که برای دیدار با فاروق الشرع، معاون رئیس جمهور بشار اسد آماده است.
ابتدا، الخطیب، به دمشق پیشنهاد کرد، مذاکرات مستقیم 30 ماه ژانویه برگزار شود. اما جوابی از دمشق دریافت نشد.
الخطیب طرح گفت و گو را از روی نادانی یا جهل مطرح نکرد بلکه آن را براساس دادها و حقایق مطرح ساخت که در جریان نشست خود در لندن تحت چتر دولت انگلیس و تحت عنوان تشکیل دولت وحدت ملی جایگزین نظام در دو هفته قبل و مشارکتش در نشست دوستان سوریه در دو روز پیش در شهر پاریس مطرح کرد.
وی در این نشست به دیدگاه میهمانان و میزبان ها گوش داد؛ دیدگاههایی که خصوصا در زمینه موضوع مسلح کردن مخالفان به سلاح های مدرن مایوس کننده بود.
چند دلیل باعث شد تا الخطیب این طرح را مطرح کند؛ طرحی که ممکن است باعث استعفای وی به علت اتهام های وارده یا بروز شکاف در جبهه مخالفان سوری و چه بسا خروج مجلس ملی سوریه از زیر مجموعه ائتلاف سوری مخالف شود.
از جمله این دلایل می توان به دست کشیدن غرب خصوصا آمریکا از ایده مسلح کردن ارتش آزاد و گروههای مسلح مخالف دیگر و هشدار به کشورهای عرب حوزه خلیج فارس درخصوص ندادن سلاح یا پول به انقلابیون اشاره کرد.
دومین علت تاکید باراک اوباما در سخنرانی سوگند ریاست جمهوری اش بر پایان دوره جنگ ها و آغاز دوره صلح مبتنی بر گفتگو است که پیام روشنی به مخالفان سوری می دهد مبنی بر اینکه آمریکا نمی تواند در پرونده سوریه از جنبه نظامی وارد شود.
سومین علت رسیدن بحران سوریه به مرحله رکود در نتیجه ناتوانی نظام در از بین بردن گروههای مسلح از طریق راهکارهای امنیتی و نظامی از یک سو و ناتوانی گروههای مسلح در سرنگونی نظام از سوی دیگر با همین شیوه است.
چهارمین علت، ارزیابی نادرست کشورهای عربی حامی مخالفان از قدرت نظام و حمایت خارجی از آن خصوصا حمایت روسیه وایران و آمادگی برای ورود به جنگی جهانی برای جلوگیری از سرنگونی نظام سوریه در صورتی که این امر اقتضا کند، است.
پنجمین علت، افزایش قدرت گروههای مسلح و تحکیم حضور آنها در اکثر مناطق سوریه خصوصا در شمال و موفقیت این گروهها در جذب صدها نفر –اگر نگوییم هزاران نفر از جوانان سوریه- برای پیوستن به این گروهها و ارایه خدمات اجتماعی و معیشتی به آنها در مناطقی است که حضور نظام درآنجا کمرنگ شده است؛ نظیر همان کاری که گروه طالبان در افغانستان انجام داد.
ششمین علت، تسلیم شدن اکثر کشورهای عربی حامی مخالفان مسلح سوریه به این امر که راهکار مسالمت آمیز تنها راه برون رفت از بحران است و این امر به معنای اعتراف و تسلیم شدن به ادامه بقای نظام و گشودن باب گفتگو با آن است.
هفتمین علت، دست کشیدن اتحادیه عرب و وزرای خارجه آن از پرونده سوریه. قابل توجه بود که نبیل العربی دبیرکل اتحادیه عرب گفت که برای برقراری آتش بس به شورای امنیت رجوع خواهد کرد؛ نه تسریع در دخالت نظامی غرب در سوریه. کارشناسان آخرین گام های اپوزیسیون سوریه را مورد ارزیابی متفاوتی قرار می دهند. تعدادی آنها را یک علامت مثبت می نامند و دیگران در این گام ها، حرکت سیاسی را می بینند که نشاندهنده تلاش اپوزیسیون برای گفتگوست.
اما الخطیب آغاز مذاکرات را با شرایط زیادی مشروط می کند. در نتیجه پیشنهاد او بیشتر شبیه اولتیماتوم است و دمشق به احتمال قوی، آن را نخواهد پذیرفت. بوریس دولگوف، تحلیلگر انستیتوی شرق شناسی روسیه در اینباره گفت: تلاش اپوزیسیون برای دیکته کردن شرایط خود، آنهم به شکل اولتیماتوم را نمی توان یک گام مثبت نامید. به عقیده من، راه حل واقعی برون رفت از اوضاع پدید آمده- تشکیل یک اپوزیسیون واقعی است.
تمام مخالفان و حتی گروهبندی های مسلح اپوزیسیون ، ائتلاف ملی را برسمیت نشناختند.
به این ترتیب نمی توان گفت که گروهی یا کسی هست که رهبری سوریه بتواند با آن گفتگو کند. تعدادی از گروهبندی های اپوزیسیون از ترکیب ائتلاف ملی نیروهای انقلابی و اپوزیسیون سوریه، واقعاً معتقدند که مذاکرات مجاز نیست و پیشنهاد الخطیب را خیانت می نامند. آغاز مذاکرات، یک ضرورت جا افتاده است.
اما دراینجا، مسأله، نه با اسد، بلکه با اپوزیسیون در ارتباط است که ناهمگون است .
در اوضاع کنونی، نمی توان گفت که حالا مذاکرات آغاز می شود و همه چیز تغییر خواهد کرد. اپوزیسیون نا همگون است. آن بخشی ازاپوزیسیون که به بشار اسد پیشنهاد مذاکره می کند، فعال ترین بخش اپوزیسیون نیست. اسلام گرایان، فعالترین بخش اپوزیسیون هستند که تمایلی به نشستن پشت میز مذاکرات ندارند. بهر حال، آشکار است که حداقل بخشی از اپوزیسیون آشتی ناپذیر سوریه ایده مذاکرات سیاسی با دمشق را رد نمی کند که آن را می توان پیشرفت کوچکی دانست