گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، حاج عبدالله والی فرزند مرشد نصرالله، مداح معروف محله دولاب تهران در هشت اسفند 1327 به دنیا آمد. او با نان روضه اباعبدالله بزرگ شد و تحصیلات ابتدایی را در مدرسهای اسلامی گذراند.حاج عبدالله والی در دوران نوجوانی «هیأت جوانان حسینی» را راه انداخت و به الگویی برای بچههای محلشان تبدیل شد.
با نزدیک شدن روزهای انقلاب، همزمان با اشتغال در یکی از شعب بانک صادرات، مبارزه سیاسی و انقلابی حاجعبدالله در جریانات انقلاب به صورت جدّی آغاز شد. در یاری مقتدای خود، امام خمینی، به جمع مبارزان علیه رژیم طاغوت پیوست و در بهمن سال 1357 در کمیته استقبال از حضرت امام قرار گرفت. از پیروزی انقلاب بود حاج عبدالله والی احساس کرد که کردستان به امثال او نیاز دارد، به همین دلیل راهی کردستان شد و با یاری برادران خود، در بحبوحه غایله کردستان، در دفتر عمران حضرت امام به خدمت در حین دفاع پرداخت.
سال 1361، نقطه عطف زندگی حاج عبدالله به شمار می رود. در یکی از شبهای جبهه، دست تقدیر او را با نام «بشاگرد» و محرومیت های شدید این منطقه آشنا ساخت و در اسفند سال1361 به همراه تیمی برای بررسی این منطقه به استان هرمزگان رفت. جالب اینجاست که در این سفر، سی نفر به سمت بشاگرد حرکت کردند، ولی در همان اوایل راه با دیدن سختیها و خطرات منطقه، بیشتر آنها سفر را نیمهکاره رها کردند و بازگشتند و تنها حاج عبدالله و دو نفر دیگر به بشاگرد رسیدند.
حاج عبدالله به امر حضرت امام خمینی که فرمودند: به داد بشاگرد برسید! مسئولیت کمیته امداد امام خمینی بشاگرد و نجات مردم آن منطقه را پذیرفت. حاجی عاشق و مرید امام بود، حال که معشوق خواسته بود که به داد بشاگرد برسد، بشاگرد معرکه عشق بازی او شده بود تا به امید لبخند رضایت امام، خود را به آب و آتش بزند.
در مدت حضور حاج عبدالله والی در بشاگرد پای خیلی از مسوولان به این منطقه دورافتاده باز شد. خیلی ها که وصف مجاهدت های او را می شنیدند، می آمدند تا اوضاع را ببینند. حاج عبدالله در بیست و چند سال حضورش بشاگرد رازنده کرد. آن هم نه فقط از حیث آبادانی و ساخت و ساز، او با کارهای فرهنگی و آموزش های دینی، روح و جان اهالی بشاگرد را احیا کرد و لقب پیامبر بشاگرد را گرفت.
او بر اثر 12 بار ابتلا به بیماری مالاریا که به دلیل وضع نامناسب بهداشتی منطقه در آنجا شیوع داشت، سلامتی خود را نیز در این راه از دست داد و تا پایان عمر از عوارض ناشی از این بیماری رنج میبرد. سرانجام پس از 23 سال حضور در بشاگرد، در 8 اردیبهشت 1384 در سن 56 سالگی در اثر سکته قلبی جان باخت و پیکر او در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.