امروز در حالی زمان در خاورمیانه سپری می شود که هر یک از کشورهای مداخله گر در سوریه، که خود را قدرت برتر و مطلق منطقه میپندارند با مردم خود دست به گریبان هستند.
این کشورها علاوه بر این که توانایی تحقق آرمانها و رویاهای خود را در سوریه نداشتند، بتدریج بعضا وارد فاز جدیدی از سیاست خارجی به طور ناخودآگاه شدند، که آنها را به رویارویی با سیاستهای آمریکا در قبال منافع خودشان در بلند مدت، پیرامون منطقه خاورمیانه خواهد کشاند.
مصداق بارز این کشورها ترکیه، قطر و مصر است که در تعیین خط و مشی سیاسی خود میل و گرایش قدرت دیگری را ملاک عمل قرار داده بودند و حتی با حمایتهای مالی و نظامی، زمینه ساز کشتار مردم سوریه و وقوع جنگ داخلی در این کشور شده بودند. آنها بقدری در مسائل خارجی غرق شدند که از مردم خود و تقاضاهای داخلی باز ماندند. مثلا: موج اعتراضات داخلی علیه سیاستهای اردوغان که از تظاهرات گروه «دوستداران محیط زیست» به دلیل تخریب پارکی در "میدان تقسیم" استانبول شروع شده بود، بتدریج به درگیری اهالی کردنشین دیار بکر علیه ایجاد یک مرکز امنیتی کشیده شد، تا جایی که اردوغان طی این حوادث رسانه های غربی را به انتشار اخبار غلط و پوشش خبری مغرضانه و ارائه تصویری نادرست متهم کرد! این در حالی است که براساس گزارش «سازمان خبرنگاران بدون مرز » ترکیه بزرگترین زندان روزنامه نگاران در جهان است. گویا اردوغان فراموش کرده است که زلال بودن برای باتلاق ها همواره بی معناست.
اما این حوادث به اینجا ختم نشد و ترکیه هزینه سنگین تری در پی این تظاهرات و درگیری ها متحمل شد. این حوادث علاوه بر تاثیر گذاری منفی و مخرب بر صنعت گردشگری ، فرار سرمایه های خارجی و سقوط سهام بورس ، رویای این کشور را برای پیوستن به اتحادیه اروپا نقش بر آب کرد رویایی که بیش از 10سال ترکیه را وادار به تبعیت از هر سیاست دیکته ای کرد. اما در طرف دیگر جمهوری کرواسی به تازگی عضو رسمی اتحادیه اروپا شد و حتی اتحادیه اروپا با پیوستن لتونی از ابتدای 2014 موافقت کرد. از سویی دیگر بعد از شکست سیاستهای مورد نظر آمریکا در منطقه، این بار آنها با معادلاتی جدید وارد عمل شدند به طور مثال امیر قطر که تمام ثروت و اعتبار بین المللی کشور خود را در راه سرنگون کردن نظام بشار اسد به کار گرفته بود و کمکهای خود را تحت پوشش انجمن های خیریه به تروریست ها اهدا می کرد بعد از این که به هیچ نتیجه ای نرسید. به ناچار و با فشار آمریکا پادشاهی خود را به پسرش تفویض کرد و برای همیشه خود را از صحنه سیاست کنار کشاند. اما این انتقال قدرت از امیر قطر به فرزندش" تمیم "را چرا آمریکا انجام می دهد؟ گویا که آمریکا و هم پیمانانش دریافته اند که موفقیت در سوریه با حجم انبوه سلاح محقق نمی شود.
اما در این میان اوضاع کشور مصر از وخامت بیشتری برخوردار است. تلاش مصر برای ایجاد یک راهحل در مورد سوریه پس از آن وارد فاز عملیاتی شد که سران قاهره به این درک رسیدند که عربستان به همراه ترکیه و قطر در حال خارج کردن مصر از بازی در تحولات سوریه بوده و هستند. به طور خلاصه در راستای کشته شدن مردم بی گناه مصر علی الخصوص شیعیان و آزادی دو تن از وزرای سابق حسنی مبارک و به تعویق انداختن محاکمه نیروهای پلیس و سکوت و بی تفاوتی دولت و پلیس این کشور و بی مسولیتی محمد مرسی در قبال کشته شدن افراد بی گناه و سایر حوادث سپری شده در طی این یکسال ، مردم در میدان التحریر و مقابل کاخ الاتحادیه ریاست جمهوری با در دست داشتن نوشته های ضد باراک اوباما تظاهرات کردند. این تظاهر کنندگان کمپینی با نام "تمرد" به وجود آوردند که معتقدند نامه ای برای برکناری مرسی با امضای حدود22میلیون نفر یعنی نزدیک به نیمی از واجدان شرایط رای در مصر تهیه کرده اند ، که درپی ان مرسی را شایسته ریاست جمهوری نمی دانند و از این رو خواهان برگزاری انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری هستند. این ناآرامی ها به حدی است که علاوه بر اینکه در تمامی استانها این کشور حالت فوق العاده اعلام شد، دو کشور آمریکا و عربستان سفارت خود را در این کشور تعطیل کردند و کشورهای بریتانیا ، فرانسه ، امارات و قطر خواستار خروج اتباع خود از این کشور شدند.
به طور کلی کسانی که خشونت را اعمال کردند خشونت دامنگیر خودشان و کسانی که برای دیگران چاه حفر کردند در ته چاه سرنگون شدند.این کشورها ، که چندی پیش خود را قدرت منطقه می دانستند اینک همچون برده های بی آزاری در گورستان بدنبال زندگانی می گردند.