به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو» خدیجه سادات محمدی در یادداشتی به بررسی قطعنامه 598 پرداخت.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
« امام خمینی (ره)مورخ 29/4/1367درسالگرد قتل عام حجاج بیت الحرام توسط رژیم سفاک آل سعود در سال1366آخرین وطولانی ترین پیام خود را که شامل پیام محکومیت کشتارخونین مکه وقبول قطعنامه 598می باشد را مرقوم فرمودند.این پیام درحالی از جانب امام منتشر شد که ایشان دو روز قبل قطعنامه598را پذیرفته واز آن به سرکشیدن جام زهرتعبیر کرده بودند.
اما نکته قابل تامل ماجرا در این است که درست دوهفته پیش از قبول قطعنامه در زمان سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران توسط شیطان بزرگ(آمریکا)،امام مسئولین نظام را به ادامه جنگ ترغیب کرده و در پیامی میفرمایند:"مسئولین نظام بایدتمامی هم خود را در خدمت جنگ صرف کنند، این روزها باید تلاش کنیم تا تحولی عظیم در تمامی مسائل که مربوط به جنگ است به وجود آوریم. باید همه برای جنگی تمام عیار علیه آمریکا و اذنابش به سوی جبهه رو کنیم، امروز تردید به هرشکلی خیانت به اسلام است، غفلت از مسائل جنگ،خیانت به رسول الله(ص)است. این جانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنه ی نبرد،تقدیم می کنم."
پیام فوق خود گواهی براین امر است که امام خمینی چه اندازه بر ادامه جنگ مصر بوده ودر طول دفاع مقدس همواره شعار "جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم "را سر میدادند و از همین روست که پذیرش قطعنامه در این شرایط ایران، به مثابه ی سرکشیدن جام زهربرای ایشان بوده است.
نگاهی به تاریخ سالهای آخر جنگ نشان میدهد که ایران در اواخر سال1365واوایل1366در اوج قدرت نظامی قرار داشته و توانسته بود عملیاتهایی را با صلابت تمام،انجام داده ورژیم بعثی عراق را سردرگم کند تا جایی که در عملیات کربلای پنج رزمندگان اسلام توانستند تا پشت دروازه های بصره پیش رفته و به تهدیدآنجا دست بزنند و درصدد بودند تا سرنگونی رژیم صدام که خواست امام و ملت ایران بود پیش بروند و این در این شرایطی بود رژیم بعثی و متحدانش به تکاپو افتاده وقطعنامه ی 598 را تنظیم ودرصدد تحمیل آن به ایران برآمدند، درصورتی که این قطعنامه بامنافع ایران مغایرت داشت. بررسی این اوضاع سوالهای زیادی را در ذهن هرخوانندهای ایجاد میکند که باوجود قدرت وصلابت رزمندگان اسلام چه شد که درسال1366 به یکباره کشورتوان ادامه جنگ را یک سال بعد درخود ندید و برخلاف خواست قلبی امام، ایشان قطعنامهای را پذیرفتند که هنوز کشور متجاوز درآن مشخص نشده بود؟
اگر بنابر گزارش مسئولین کشور، ما دیگر توان ادامه جنگ را نداشتیم و در صورت ادامه جنگ ممکن بود کشور سقوط کند! چرا امام از پذیرش قطعنامه مسرور نشده و از آن به سرکشیدن جام زهر تعبیر می کند و میفرماید"خدا میداند که اگر نبود انگیزه ای که همه ما وعزت واعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام ومسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمیبودم ومرگ وشهدت برایم گواراتر بود"
امام خمینی جنگ عراق علیه ایران را جنگ تمام کفر در برابر تمام اسلام میدانست و از این رو نه از آمریکا وعراق ونه از هیچ قدرت دیگری بیم نداشت تا آنجا که وقتی با وجود تمام فشارهایی که بعد از تصویب قطعنامه در سال 1366به ایران تحمیل می کردند از جمله:حضور آمریکا وغرب در خلیج فارس،وضعیت بحرانی بازار نفت، حمله ی نیروهای آمریکا به سکوهای نفتی ایران، غرق شدن چند کشتی ایرانی توسط نیروهای آمریکا، حمله ناوآمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران و حتی کشتار حجاج ایرانی در سال1366 ایشان همچنان به مقاومت تاکید داشت و میفرمود:«امروز روز مقاومت است وچنان برصدام و آمریکا و استکبار غرب سیلی زنید که برق آن چشمان استکبار شرق را کور کند.امروز روز درنگ نیست.امروز روز صیقل انسانیت انسانهاست،روز جنگ است.روزاحقاق حق است وحق را باید گرفت وانتظار آنکه جهانخواران ما را یاری کنند بی حاصل است.»
پرواضح است که امام خمینی با تمام فشارهای خارجی حتی یک قدم هم از مواضعشان عقب نمیرفتند و برمقاومت تا پیروزی نهایی تاکید داشتند اما گذشته از فشارهای خارجی مروری بر تاریخ جنگ مخصوصا نگاهی به برهه ی زمانی پس از تصویب قطعنامه در داخل کشور نشان میدهد که برخی نیروهای سیاسی ونظامی کشور از جنگ خسته شده و دیگر نمیخواستند جنگ ادامه داشته باشد و این قطعنامه را فرصتی مناسب برای نیل به این خواسته میدانستند.
آقای هاشمی رفسنجانی(جانشین فرمانده کل قوا) در ملاقات با امام در 27خرداد 1367به ایشان می گوید:مردم به جبهه نمیآیند!!. حال آنکه حضرت آیت الله خامنه ای(رئیس جمهور وقت) کمتراز دوماه قبل در فرودین1367در مراسم مانور سپاهیان امام حسین خراسان می فرمایند:"ازابتدای جنگ تا امروز،هرزمان که مسئولان جنگ به مردم حتی به اشاره ای نیاز جبهه را اعلام کرده اند مردم با کمال شوق ورغبت،بدون اندکی درنگ به جبهه ها شتافتند وسنگر ها را پر کرده اند....مردم ما هرچه پیش میرویم، نسبت به ادامه دفاع مقدس خود مصمم تر میشوند."
علاوه برآن آقای محسن رفیق دوست(وزیرسپاه در دوران جنگ) نیزمی گوید:"ما هیچ وقت در جنگ مشکل عده ونیروی انسانی نداشتیم."
مثال نقض صحبت های آقای هاشمی را در مورد کمبود نیرو آنجایی میتوان دید که سه روزپس از پذیرش قطعنامه از سوی ایران،وقتی رژیم بعث عراق در جنوب و منافقان درغرب به خیال آنکه ایران درموضع ضعف قرار دارد به سمت مرزهای ایران پیشروی کردند با اعلام حکم جهاد توسط امام درکمتر از 24ساعت خطوط دفاعی پر از رزمندگان عاشق شد. تا جایی که چند روز بعد امام گفت" اگر میدانستم انقدر نیروی رزمنده در جبهه داریم و انقدر اشتیاق به دفاع دارند هرگز قطعنامه را نمیپذیرفتیم. علاوه برکمبود نیرو که با توسل به آن درصدد راضی کردن امام برای پذیرش قطعنامه بودند یکی دیگر از مواردی که در مورد پایان جنگ همواره به آن تمسک میجستند نداشتن توان مالی دولت برای ادامه جنگ بود، با وجودی که امام در 22بهمن 1361 فرموده بودند:جنگ دفاعی در راس امور است. بررسی اقتصاد ودرآمد نفتی ایران درسالهای جنگ نشان میدهد که سهم امور دفاعی در کل هزینه های دولت ایران تنها 12درصدبوده و88درصد دیگرآن در مسیری غیراز جنگ صرف میشد.
آیا اگر دولت آقای موسوی(نخست وزیروقت) مانند رژیم بعثی عراق که تمام توان خود را برای جنگ گذاشته بود، جنگ را درراس امور پنداشته و تمام توان خود را صرف جنگ میکرد بازهم امام مجبور به پذیرش قطعنامه میشد؟
آقای موسوی درسال 67 در نامهای خطاب به امام خمینی مینویسد:"وضعیت نگران کننده است.نفتمان را نمیخرند! تجهیزات نظای به پایان رسید! درآمد کشور نیز کاهش یافته وذخایر ارزی رو به پایان است.دیگر کشور را نمی شود اداره کرد! هرچه زودتر باید جنگ را تمام کنیم." سیدمحمد خاتمی(وزیرارشاد ورئیس ستاد تبلیغات جنگ) نیز در نامهای به آقای هاشمی به نبود روحیه قوی در میان جوانان برای ادامه جنگ اشاره میکند!! این در حالی است که بنابر گزارشهایی که ارائه میشده خاتمی اصلا به خط مقدم جبهه نرفته بود! و این نداشتن روحیه به دلیل عدم رسیدگی مسئولین به وضع جبهه ها وسرایت خبر صلح از جانب مسئولین بود.
محسن رضایی(فرمانده سپاه )هم در دوم تیر1367درنامهای خطاب به آقای هاشمی وضع را بغرنج گزارش داده و میگوید: تا 5سال دیگر،هیچ پیروزی نداریم. ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول 5سال بدست میآوریم، قدرت عملیات انهدامی ویا مقابله به مثل را داشته باشیم وبعد از پایان سال71،اگر ما دارای350تیپ پیاده و2500تانک و3000توپ و300هواپیمای جنگی و300 هلی کوپترو...باشیم. میتوان گفت: به امید خدا عملیات آفندی داشته باشیم.
این گزارشها و وخیم نشان دادن اوضاع توسط مسئولان سیاسی واقتصادی نظام و انتقال این گزارش های کذب توسط آقای هاشمی به امام خمینی سبب شد ایشان با اعتماد به سران نظام مصلحت را در پذیرش قطعنامه بدانند و جام زهر را در27تیر1367بنوشند.
انتشار این یادداشت از سوی «خبرگزاری دانشجو» به منزله تایید محتوای آن نمیباشد و آماده انعکاس تمامی نظرات هستیم.
و خوارج ادعا ميکنند که انقلاب را از خوارج پس گرفته اند!!!
خدايا به تو پناه ميبريم از کور دلي...
خدايا 4 سال آينده رو به خير بگذرون تا بيش از اين دل آقا رو نرنجونن...
جانم به فداي تو سيد علي
فقط يه موضوع را من واسه بقيه اضافه كنم در مورد رياست وقت مجلس فكر كنم كروبي بوده كه بعد از حمله آمريكا به هواپيماي مسافربري سپاه ميخواسته به نيروهاي آمريكايي مستقر در خليج فارس حمله كنه كه با ممانعت رئيس مجلس وقت كه موضوع را علي ميكنه و مانع از عمليات ميشه اين در حالي است كه در آن زمان آمريكاييها بجز هواپيماي ايران چند كشتي و نفتكش ايران را زدند حق پايخگويي براي ايران محفوظ بوده
دستتون درد نكنه كه اين اخبار را مگيد كه نسلهاي بعدي بفهمند كه حاجي گرينفها مصلحت انديش هم در جبهه بودند هم پشت جبهه
باولي سيدعلي