آخرین اخبار:
کد خبر:۲۵۷۰۴۷
پیام فضلی‌نژاد در گفت‌وگو با «خبرگزاری دانشجو»:

از نظر علی ربیعی، «لج ملی» و «ترس عمومی» از نظام باعث پیروزی روحانی شد

پژوهشگر ارشد موسسه کیهان گفت: ربیعی دوم تیر ماه 1392در دانشگاه تهران گفت که رای مردم به روحانی ناشی ‌از «لج ملی» و «ترس عمومی» ...
از نظر علی ربیعی، «لج ملی» و «ترس عمومی» از نظام باعث پیروزی روحانی شد

پیام فضلی نژاد در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، در پاسخ به این سوال که «برخی وزرای کابینه از جمله علی ربیعی درباره فتنه 88 مدعی هستند که بعد از خطبه 29 خرداد رهبری سکوت کرده‌اند، آیا این تعداد شایستگی وزیر شدن در نظام اسلامی را دارند؟» گفت: علی ربیعی یکی از مغزهای متفکر فتنه 1388 است و چنان که در 18 آبان 1381 می‌گوید دستور کارش «احیای جنبش‌های خاموش اجتماعی» می باشد و با تحلیل آرای ایشان می‌توان به معنای درونی این گزاره دست یافت.
 
وی ادامه داد: آقای ربیعی کسی است که در تیم «تمهید مقدمات فتنه» یک نقش فعال داشت؛ او بر مبنای پیش فرض های تئوریک خود که ‌‌آنها را به قلم خود در سه کتاب «جامعه‌شناسی تحولات ارزشی»، «معمای دولت مدنی در جهان سوم» و «زنده‌باد فساد» مبرهن و مستدل کرده، نظم سیاسی نظام الیگارشیِ ایالات متحده را بر قواعد حکومت دینی رجحان و برتری داده است.
 
نویسنده کتاب «شاه‌کلید انگلیسی» درباره مبنای فکری علی ربیعی اظهار داشت: آقای ربیعی سال 1380 کتاب «جامعه‌شناسی تحولات ارزشی» را با موضوع واکاوی «رفتارشناسی رای دهندگان در انتخابات دوم خرداد 76» منتشر کرد. در این کتاب آقای ربیعی نتیجه انتخاب سیدمحمدخاتمی به ریاست‌جمهوری را «نه به حاکمیت» تفسیر می‌کند و در صفحه 25 آن می‌نویسد که مرجعیت و گروه‌های مرجع جمهوری اسلامی «به طور عجیبی موقعیت خود را از دست داده‌اند.» ربیعی سپس با یک سفسطه بزرگ می‌نویسد «به نظر می‌رسد بسیاری از اشکال مذهب» - یعنی فرقه ها و عرفان های کاذب- تقویت شده‌اند، اما نتیجه انتخابات دوم خرداد «مشخص ساخت که نهادهای روحانی کارکردهای سنتی خود را تا حدودی از دست داده‌اند.»
 
فضلی‌نژاد با بیان اینکه منابع پژوهشی آقای ربیعی متکی بر نظریه‌های «حسین بشیریه» در زمینه «دموکراتیزاسیون» است، افزود: برای تیم امنیتی اصلاح‌طلبان رادیکال، «دموکراتیزاسیون» اسم مستعار «کودتای مخملی» بود و بشیریه با ترجمه آرای «ساموئل هانتینگتون» (تئوریسین امنیتی برجسته آمریکا و رئیس آکادمی علوم سیاسی ایالات متحد) تئوری‌هایی که نتیجه آن فروپاشی حکومت‎‌های ایدئولوژیک و ضدسرمایه‌داری است، به امثال «سعید حجاریان» و «علی ربیعی» آموخت. تحلیل ربیعی در کتاب «جامعه‌شناسی تحولات ارزشی» کاملاً مبتنی بر رویکردهای «علم سیاست آمریکایی»است. وی معتقد است که ارزش‌های بنیادین و نخستین انقلاب اسلامی به سبب «پایان فضای ارزشی جنگ، در کنار تحول جمعیتی همراه با آثار برنامه‌های سازندگی کافی بود تا سلسله مراتب ارزشی جامعه تغییر کند.» شگفت‌انگیز این است که آقای ربیعی در صفحه 184این کتاب می‌نویسد «هر چه سواد مردم بالا رفته، نگرش‌های نوپدید دلایل انتخاب آقای خاتمی را باعث شده است.»
 
پژوهشگر کیهان با بیان اینکه «تمام پیش‌فرض‌های تئوریک و امنیتی آقای ربیعی اکنون پس از 10 سال منسوخ، بی اعتبار و فروپاشیده است»، گفت: آقای ربیعی یک تئوریسین بی اعتبار است که نظریاتش منسوخ شده است، چون اگر سطح سواد ملاک انتخاب تزهای سکولار در ایران و انتخاب آقای خاتمی در سال 1376 شد، مگر هشت سال بعد سطح سواد جامعه بالاتر نرفت و دشمن سرسخت خاتمی به کرسی ریاست‌جمهوری دست نیافت؟ بنابراین در مرحله اول، صلاحیت‌های علمی آقای ربیعی زیر سوال است، چون خیال می‌کرد با ارتقای سطح دانش مردم اولاً روحانیت کارکرد و نفوذ خود را از دست داده است و ثانیاً دوره ارزش‌های دینی-انقلابی به پایان رسیده است و بنابراین مردم به حاکمیت «نه» گفته‌اند، اما دیدیم که چهار سال پس از انتشار کتاب «جامعه‌شناسی تحولات ارزشی»، با انتخاب آقای احمدی‌نژاد به ریاست‌جمهوری، همه این فرض‌های متوهمانه فروپاشید.
 
فضلی‌نژاد درباره دومین کتاب ربیعی با نام «معمای دولت مدنی در جهان سوم» گفت: این کتاب وقتی منتشر شد که «حسین بشیریه» از ایران گریخت و به عنوان پژوهشگر به «بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی» (بازوی پژوهشی سازمان سیا) پیوست. ربیعی در این کتاب نیز به مبانی تئوری‌های بشیریه وفادار است و الگوی آمریکایی «گذار به دموکراسیون» (دموکارتیزاسیون) و نوسازی سیاسی برمبنای ماهیت «توسعه نئولیبرال» را همچنان ترویج می‌کند؛ هرچند با زیرکی اشاره مشخصی به آن ندارد، الگویی که مبنای نظری «فتنه 1388» بود. در صفحه 650 این کتاب آقای ربیعی می‌نویسد که «یک نظام سیاسی برای انجام اصلاحات و نوسازی باید به دگرگون سازی ارزش‌ها و ساختارهای مقابل فرآیند توسعه» اقدام کند. در واقع، دستور کار آقای ربیعی نابودسازی ارزش‌های سنتی است و البته با زیرکی این نظریه را تئوریزه می‌کند.
 
نویسنده کتاب «ارتش سری روشنفکران» درباره همکاری علی ربیعی با هسته مرکزی فتنه 1388 گفت: علی ربیعی روز 2 تیرماه 1392 در میزگردی با حضور حمیدرضا جلایی‌پور و علی محمد حاضری در دانشگاه تهران حاضر شد و گفت رای مردم به حسن روحانی ناشی از «لج ملی» و «ترس عمومی» از حاکمیت است. در واقع، ربیعی همان تحلیل‌های منسوخی که درباره انتخابات دوم خرداد ارائه داده بود و بی‌اعتباری آن‌ها را دیدیم، درباره انتخابات 24 خرداد 1392 نیز ارائه داد. کسی که زاویه دید نظری او این‌چنین بیمار و متوهم است، آیا می‌تواند عضوی از کابینه و در راس یک وزارتخانه اقتصادی مهم قرار گیرد؟
 
فضلی‌نژاد اذعان کرد: نباید مدیریت وزارت کار و رفاه و تامین اجتماعی که متولی امور سندیکاهای کشور و دارای منابع عظیم مالی است، تحت مدیریت فردی مانند آقای ربیعی قرار گیرد که در کنار سعید حجاریان، مغز متفکر جنگ روانی فتنه 1388 بوده است و همچنان آرا و مقالات او در ماهنامه «مهرنامه» به مثابه ارگان فعالان فتنه 88 منتشر می‌شود. آقای ربیعی با ارگان‌های فعال مطبوعاتی فتنه همچنان در ارتباط است و یک‌ماه پیش نیز نتیجه انتخابات را «لج ملی» و «ترس عمومی» از حاکمیت تفسیر می‌کند که این تفسیر نشان می‌دهد که هیچ دگرگونی یا تغییری در مبانی تئوریک وی پدید نیامده است.
 
پژوهشگر ارشد موسسه کیهان در پایان گفت: ارتباط آقای ربیعی در دهه 1370 و 1380 با گروه‌های تندرو مانند «دفتر تحکیم وحدت» ارتباط مستمر و آشکاری است که فقط به یک نمونه آن اشاره می‌کنم. ربیعی در دومین سالگرد حادثه کوی دانشگاه در تیر ماه 1380 همراه افراطی‌ترین چهره‌های اردوگاه اصلاحات مانند «مصطفی تاج زاده»، «حسین بشیریه»، «هاشم آغاجری» و «سعید حجاریان در همایش‌ «دفتر تحکیم وحدت» حضور پیدا کرد و به ایراد سخنرانی تندی پرداخت. این سوابق در کنار نظریه‌های بی‌اعتبار و منسوخ آقای ربیعی به همراه فعالیت فعلی ایشان با ارگان‌های مطبوعاتی- دانشگاهی هسته مرکزی فتنه 1388 نشان می‌دهد که آقای ربیعی صلاحیت حضور در کابینه را به عنوان وزیر ندارد.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
بدون نام
-
۲۵ مرداد ۱۳۹۲ - ۲۱:۵۹
خب چرا نمايندگان بهش راي دادن؟ تکليف چيه ؟
همه ش لابي ديگه !
0
0
حقي
-
۳۰ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۳
به نظر من هيچ توضيح و توجيهي نميشه براي راي مردم داد . مردم از عملکرد دولت نهم و دهم راضي بودن . اما تورم و فشار اقتصادي که در کشور حاکم بود (و عامل اصلي اين تورم رو همه ما ميشناسيم که الان به نام همکار دولت ازش نام ميبرن در حالي که عملا صاحب دولته ! )باعث شد که به آقاي روحاني راي بدن. آقاي روحاني که با شعار تدبير و اميد مردم رو متقاعد کردن عملا ثابت کردن اين تدبير و اميد براي بهبود وضع معيشت مردم نيست بلکه تدبيري است براي آزادي آقازاده ها و اميدي است براي باز شدن دست آنها . باعث تأسفه که اين مردم فراموش شده هستند . مجلس هم تحت تأثير نظر بعضي افراد سرشناس به اين آقايون رأي دادن . باز خداروشکر که به وزراي پيشنهادي آموزش و پرورش و آموزش عالي رأي ندادند.
1
0
حقي
-
۳۰ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۵
به نظر من اگر آقاي احمدي نژاد فرزند يک آهنگر ساده نبودند و برخواسته از خود اين آقاها و آقازاده ها بودن اينقدر با مجلس دچار مشکل نميشدن. باعث تأسفه که مردم هميشه در حاشيه بودن
2
1
پربازدیدترین آخرین اخبار