آخرین اخبار:
کد خبر:۲۵۷۱۸۴
آزادگان در قاب سینما؛

از بوییدن پیراهن یوسف تا آزاده‌ای که می‌فهمد همسرش ازدواج کرده

فیلم‌هایی که در این سال‌ها درباره آزادگان ساخته شده اندک است اما برخی از همین فیلم‌های اندک هم حرف و حدیث‌های زیادی به همراه داشته به طوری که برخی مثل فیلم‌ «خرس» هنوز اجازه اکران پیدا نکرده است.

گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، مریم فاطمی؛ روز 26 مرداد سال 1369 یک روز تاریخی است. روزی که آزادگان ایرانی پس از سال‌ها اسارت در زندان‌های رژیم بعث عراق به ایران بازگشتند. زندانیانی که اسیر جنگی بودند و همین اسارت جنگی می‌تواند ظرفیت‌های بسیاری برای ساخت فیلم‌ها و سریال‌های مختلف داشته باشد. از سوی دیگر، سرگذشت خانواده‌های این اسرا که عده‌ای از آنها در لیست صلیب سرخ نیز نبودند و مفقودالاثر به حساب می‌آمدند و بازگشت آنها به ایران دارای قصه‌های فراوانی است که قابلیت‌های بسیاری برای تبدیل شدن به فیلمنامه دارد. اما سینمای ایران 23 سال پس از این واقعه چه آثاری در خصوص آن خلق کرده است؟


بوی پیراهن یوسف / ابراهیم حاتمی‌کیا

 


اولین فیلمی که در خصوص بازگشت آزادگان به ایران ساخته شد و زندگی آنها و خانواده‌هایشان را روایت کرد، فیلم «بوی پیراهن یوسف» ابراهیم حاتمی‌کیا بود. این فیلم در سال 1374 یعنی 5 سال پس از بازگشت اسرا به ایران ساخته شد.


بوی پیراهن یوسف روایت زندگی دایی غفور راننده تاکسی فرودگاه است که‌ با وجود همه مدارکی که ثابت می‌کند پسرش یوسف در جنگ شهید شده، هنوز فکر می‌کند که او زنده است و حتی حرف دامادش اصغر را که همرزم یوسف بوده قبول نمی کند. او با این که پلاک یوسف را هم در شکم یک کوسه یافته اند، همیشه منتظر است پسرش بازگردد.


دایی غفور در فرودگاه با دختر جوانی به نام شیرین آشنا می‌شود که برای یافتن برادرش خسرو که در جنگ گم شده از اروپا به ایران آمده است. یکی از آزادگان که در زندان با خسرو،‌ برادر شیرین بوده و به ایران بازگشته، با شیرین تماس می‌گیرد و می‌خواهد اطلاعاتی بدهد. شیرین و دایی غفور به دیدن او می‌روند و آزاده به آنها می‌گوید که خسرو سالم است و به زودی بازمی گردد. اما پنهانی به دایی غفور می‌گوید که نتوانسته حقیقت را به شیرین بگوید، زیرا خسرو در جریان یک اعتصاب در اردوگاه اعدام شده است.


اصغر، داماد دایی غفور که معالجه اش را در آلمان ناتمام گذاشته و برگشته، مانند دایی غفور فکر می‌کند یوسف زنده است. به همین دلیل به مرز قصرشیرین ـ محل ورود اسرا ـ می‌رود. شیرین در تدارک استقبال از خسرو است که از حقیقت آگاه می‌شود. او به دایی غفور اعتراض می‌کند که می‌خواسته او را هم مانند خودش، اسیر توهم بازگشت عزیزش کند.


شبی که شیرین قصد رفتن به پاریس را دارد، اصغر تلفنی به دایی غفور خبر می‌دهد که اطلاعاتی از خسرو به دست آمده و او به زودی به ایران بازمی گردد. دایی غفور و شیرین شبانه به سمت قصر شیرین حرکت می‌کنند. صبح روز بعد، هنگامی که شیرین در میان آزادگان به دنبال خسرو می‌گردد، ناباورانه یوسف را می‌بیند و مژده بازگشت عزیز دایی غفور را به او می‌دهد.


دست‌های خالی / ابوالقاسم طالبی


فیلم دست‌های خالی به نویسندگی و تهیه‌کنندگی ابوالقاسم طالبی و با بازی مرحوم خسرو شکیبایی، مریلا زارعی و فاطمه گودرزی محصول سال 1385 است. این فیلم داستان زندگی حوریه با بازی مریلا زارعی است که سال‌ها از اسارت پدرش، امیرحسین، به دست عراقی‌ها می‌گذرد. او نسبت به خروج‌های بی موقع مادرش، مریم، از منزل مشکوک است و این شک با تلفن‌های ناشناسی که به او می‌شود و در آنها از تصمیم مریم برای ارتباط با یک مرد دیگر صحبت می‌شود افزایش می‌یابد. اما طولی نمی کشد حوریه متوجه می‌شود مادرش در این مدت به عیادت امیرحسین که به تازگی آزاد شده و در بیمارستان به سر می‌برد می‌رفته است.


امیرحسین که مبتلا به موج‌گرفتگی است به خانه بازمی‌گردد ولی ازدحام‌های پیرامونی و آلودگی‌های صوتی حالش را متشنج می‌کند، ضمن آن که تلفن‌های ناشناس این بار به او هم می‌شود و سلامتش را به مخاطره می‌اندازد. با پیشنهاد حوریه، همه تصمیم می‌گیرند مدتی از تهران دور باشند و به شمال بروند.


در سفر عده‌ای از هم‌رزمان سابق امیرحسین نیز به او ملحق می‌شوند. مزاحمت‌های تلفنی همچنان ادامه دارد و در یکی از آنها، به حوریه اعلام می‌شود که فیلم حاوی ارتباط غیراخلاقی مادرش با یک غریبه را از یک زن داخل رستورانی در شهر بگیرد. حوریه نزد زن جوان که معتاد است می‌رود و با او درگیر می‌شود و طی درگیری، شخصی ناشناس به زن معتاد چاقو می‌زند و او را می‌کشد و قتل به گردن حوریه می‌افتد و حکم اعدامش صادر می‌شود.


امیرحسین از طریق هم‌رزمانش متوجه می‌شود همه این ماجراها نقشه‌ای بود از طرف پدر یکی از بسیجی‌هایی که تحت تأثیر او به جبهه آمده و شهید شده و حالا پدر او درصدد انتقام‌جویی از امیرحسین است و با این نقشه انتقام خود را گرفته و اکنون نیز به خارج گریخته است. امیرحسین که از تعقیب این فرد توطئه‌گر ناامید شده، نزد سنجری، پدر دختر مقتول، می‌رود و از او می‌خواهد از قصاص حوریه صرف نظر کند، اما سنجری که یک معتاد الکلی از خدا بریده است، پس از رفت و آمدهای مکرر امیرحسین، سرانجام به این شرط که او بتواند شفای پسر بیمارش را از امام حسین (ع) بگیرد، حاضر به گذشت می‌شود. امیرحسین یک شبانه‌روز دعا می‌کند و سرانجام معجزه رخ می‌دهد و پسر حالش خوب می‌شود.


نفوذی / احمد کاوری و مهدی فیوضی


نفوذی با بازی درخشان امیر جعفری در نقش آزاده‌ای که متهم به جاسوسی است در سال 1387 جلوی دوربین رفت اما دو سال بعد رنگ اکران را به خود دید. داستان فیلم از این قرار است که در سال 1382 و پس سقوط رژیم بعث عراق به دست امریکایی‌ها، فریدون کیان‌فر همراه با عده‌ای دیگر از اسیران جنگی به جا مانده در عراق، به ایران بازگردانده می‌شوند.


دو نفر از نیروهای اطلاعاتی و امنیتی او را به دلیل این که مشهور به جاسوسی، پیوستن به سازمان مجاهدین و نقش داشتن در شهادت عده‌ای از اسیران ایرانی بوده، بازداشت و بازجویی می‌کنند. از سوی دیگر، بدنامی فریدون برای خانواده‌اش هم از قدیم مشکل درست کرده و حتی ازدواج پسرش فرهاد را تحت‌الشعاع قرار داده است.


مأموران اطلاعاتی در صحبت با برخی از هم‌بندهای فریدون، از جمله صادق جورابچی که اکنون سرمایه‌دار است، و نیز داریوش یحیوی که قبلاً در عراق عضو سازمان مجاهدین بوده و بعد توبه کرده گذشته او را جویا می‌شوند و همه متفقا عقیده دارند که فریدون که نام خود را به «فری کافر» تغییر داده بوده عضو سازمان مجاهدین بوده است. اما فریدون که صدای خود را از دست داده است ثابت می‌کند که جورابچی یک خائن است و تمام کارهایی که به اسم او نوشته شده زیر سر جورابچی بوده است.


اخراجی‌ها 2 / مسعود ده‌نمکی


اخراجی‌های دو که تنها فیلم طنز موجود در زمینه اسرا و آزادگان است در سال 1387 و در پی موفقیت اخراجی‌ها 1 در گیشه ساخته شد و ده‌نمکی پس از این که قهرمان‌هایش را از خیابان‌های پامنار به جبهه کشانده بود، این بار آنها را از جبهه وارد زندان‌های صدام کرد. در اخراجی‌ها 2 داستان حول محور ورود دارودسته اخراجی‌ها به زندان‌های رژیم بعث و وجود دو دستگی میان اسرای ایرانی که برخی مذهبی و برخی لاقید هستند می‌چرخد. دشمن سعی دارد از دو دستگی میان اسرا برای ضربه زدن به آنها استفاده کند.


از طرفی، هواپیمای خانواده اخراجی‌ها که قصد مسافرت به مشهد را داشتند توسط دو نفر از منافقین ربوده می‌شود و در عراق فرود می‌آید. رژیم بعث عراق که قصد سوءاستفاده تبلیغاتی دارد به اسرا دستور می‌دهد که آهنگ لیلی را جلوی خبرنگاران بخوانند و برقصند و ربوده‌شدگان هم درخواست پناهندگی کنند. اما ربوده‌شدگان برگه درخواست پناهندگی را پاره کرده و اسرا به جای آهنگ لیلی، سرود ای ایران را می‌خوانند!


بیداری رویاها / محمدعلی باشه‌آهنگر


بیداری رویاها با موضوع ملتهب خود محصول سال 1388 است. داستان این فیلم به این شرح است که پس از اعلام خبر اسارت و شهادت ایوب (حمید فرخ‌نژاد)، رخشانه همسرش (هنگامه قاضیانی) به خاطر فرزند دو ساله‌اش رضایت می‌دهد تا با برادر ایوب (امین حیایی) که چند سالی کوچک‌تر از اوست ازدواج کند. سال‌ها بعد اما خبر زنده بودن و بازگشت ایوب به وطن می‌رسد. پسر ایوب حالا در آستانه ازدواج است و برادر ایوب و رخشانه زندگی آرامی به همراه فرزند تازه‌شان دارند و رخشانه دوباره حامله شده است.


پس از رسیدن خبر اما همه چیز به هم می‌ریزد و رخشانه از خانه می‌رود و حتی درصدد سقط جنینش برمی‌آید تا این که مطلع می‌شود خبر اشتباه بوده و ایوب زنده نیست. اما در شب عروسی پسرش پی می‌برد ایوب هنوز زنده است و دوباره زندگی او دستخوش چالش می‌شود و پشت چراغ قرمز از ماشین همسرش پیاده می‌شود.


خرس / خسرو معصومی


خرس در سال 1390 به کارگردانی خسرو معصومی و تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی ساخته شد. این فیلم که به دلیل موضوع ملتهب و جنجالی خود هنوز فرصت اکران پیدا نکرده، مانند بیداری رویاها داستان زندگی مردی است که پس از اسارت و هنگام بازگشت به منزل با ازدواج همسرش مواجه می‌شود. داستان «خرس» حول سه نفر می‌گردد. نورالدین (با بازی پرویز پرستویی)، سال‌ها پس از پایان جنگ تحمیلی و تحمل اسارت، در حالی که همه فکر می‌کردند به شهادت رسیده است، به خانه باز می‌گردد اما متوجه حقیقتی تلخ می‌شود.


همسرش گلی (با بازی مریلا زارعی) با این گمان که نورالدین به شهادت رسیده، با مردی به نام افرا (با بازی فرهاد اصلانی) ازدواج کرده است و اکنون صاحب یک پسر و یک دختر بچه می‌باشد. نورالدین هنوز عاشق همسر خود، گلی می‌باشد و می‌خواهد هر طور که شده گلی را دوباره بدست بیاورد. گلی نیز هر چند از نظر رفتاری، کاملا به همسرش افرا وفادار است، اما از لحاظ فکری، هنوز عاشق همسر سابق خود می‌باشد.


افرا هم مردی پرخاشگر اما با قلبی مهربان است که به دلیل رفتار نامناسب خود، عشق گلی نسبت به خود را سال‌هاست که از دست داده است. با دیدن این اوضاع، افرا که قلبا عاشق همسر خود می‌باشد، سعی در حفظ زندگی زناشویی خود به هر قیمتی دارد، چه با رفتاری پرخاشگرانه و خشن و چه با عذرخواهی و التماس به همسرش!


افرا که به همسرش شک کرده و تا حدی هم بدبین شده، به جنون می‌رسد و در راهِ رفتن به دادگاه برای درخواست طلاقی که از طرف گلی انجام شده؛ همسر و دخترش را که بارها در فیلم به نوعی قربان صدقه‌اش می‌رفت؛ به قتل می‌رساند.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار