کد خبر:۲۵۷۴۹۳
تحلیلی بر نقش زنان در رسانه ملی - 2
لحظهای که یانگوم به ایران آمد!
در نگاه کلی، رسانه ملی اصلاً نتوانسته نگرش واقعی به زن مسلمان ایرانی و انقلابی را به نمایش بگذارد و بیشتر از آن که هنر را برای مردم بخواهد هنر را برای گروه اندکی تقلیل داده.

گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ در مقاله پیشین، موضوع بحث تا به آنجا رسید که نگرش و دغدغه جنگ در دهه 60 جای خود را به نگرش توسعه و سازندگی در دهه 70 داده بود و از همین رو صدا و سیمای جمهوری اسلامی به عنوان بزرگ ترین بنگاه رسانه ای نظام اسلامی از این تغییر نگرش استثنا نبود، اما با اتمام دوران سازندگی دوران جدیدی با نام اصلاحات شروع شد که یکی از اصلی ترین شعارهایش توسعه سیاسی و آزادی فرهنگی بود، همین نگرش موجب بروز اتفاقات جدیدی در نگاه فرهنگی مردم و به تبع آن مسئولان شد؛ اتفاقاتی که مقام معظم رهبری از آن به عنوان تهاجم، شبیخون و ... به فرهنگ نام می برند. این نگرش جامعه زنان را بی نصیب نگذاشت و تغییرات جدی حتی در پوشش زنان جامعه پیش آمد که هر چند نگرش غالبی و قطعی نبود، اما یکی از نگرش های موجود در جامعه به شمار می رفت.
در این جا نیز باز هم مسئولان رسانه ملی از این تحولات بی نصیب نبوده و آنان نیز به این تغییرات روی خوش نشان دادند؛ نمونه قابل ذکر این جریان را در سریال «تولدی دیگر»، ساخته داریوش فرهنگ و با بازی لعیا زنگنه می توان دید؛ فیلمی که دقیقاً نگاه زن آن روز را که متجّمل، با حجابی غیر از چادر و دیگر نمادهای زن شهرنشین غرب بود به تصویر می کشید، البته نباید از چند مفهوم اسلامی نهفته در فیلم که کاملاً ذاتی به نظر می رسید، گذشت، اما به هرحال این فیلم ماجرای یک خانواده ثروتمند را به نمایش می داد که اصلاً زندگی نمی کردند و بیشتر غرق در تجملات و کاسبی های روزمره بودند؛ در این سریال یک حادثه موجب می شود که مادر خانواده متحول شود و به قیمت زندگی خود پی ببرد؛ این فیلم تا آنجایی که زن شهرنشین را مورد انتقاد قرار می دهد بسیار عالی است، اما زمانی که به تحول آن می پردازد، دقیقاً خرابکاری می کند و تمام این تغییرات با توجه به این حادثه طبیعی رخ داده و نشانی از تحول عمیق فکری در آن نیست؛ در واقع زن به تصویر کشیده شده زنی واقعی و صرفاً برای قشر خاص است و نمی تواند نماینده زنان ایرانی باشد.
مسافری که از هند نیامده بود
هر چند پس از آن، رویکرد رسانه ملی کمی تغییر کرد و فیلم های واقعی تری چون «پس از باران» به گارکردانی سعید سلطانی و تا حدودی هم «دختران» اصغر توسلی با بازی آتنه فقیه نصیری به روی آنتن رفت، اما رسانه ملی باز هم به نگاه قبلی خود بازگشت و فیلم «مسافری از هند» با بازی شیلا خداداد دقیقاً همانند فیلم «تولدی دیگر» نشانگر خانواده ثروتمندی بود که به دلیل مشکلات خانوادگی شدید، حتی میان خود نیز خیانت کاری و نفاق داشتند، البته به نظر می رسد کارگردان این فیلم قصد تبلیغ اسلام را داشته است که به جز در تیتراژ پایانی در هیچ جای فیلم نتوانسته بود این موضوع را به خوبی القا کند.
در این فیلم مسلمانان ایرانی و بیشتر زنان مسلمان ایرانی را اهل گناه و زن هندی را اسطوره خداشناسی معرفی می کند، در حالی که اصلاً در جامعه اصیل ما این چنین نیست و شاید در خانواده های ثروتمند به این شکل باشد؛ که در موقع ساخت فیلم مذکور شاید کمتر از یک درصد مردم ایران جزو این خانواده ها به حساب می آمدند، البته نباید از نگاه تخریب ثروتمندی بدون حد و مرز این سریال به بی انصافی گذشت که خود همین سوژه نیز بسیار خوب و قابل تقدیر است.
در نگاه کلی، رسانه ملی اصلاً نتوانسته است نگرش واقعی به زن مسلمان ایرانی و انقلابی را به نمایش بگذارد و بیشتر از آن که هنر را برای مردم بخواهد، هنر را برای گروه اندکی تقلیل داده و بیشتر برای این گروه به ساخت فیلم پرداخته است، هر چند سریال «ریحانه» قصد داشت فیلمی برای نسل اول و سوم انقلاب در معرفی زن انقلابی باشد، اما در این فیلم هم سهیلی زاده نتوانست دقیقاً زن انقلابی ایرانی را به تصویر بکشد، این فیلم بسیار جالب و جذاب بود و در نوع خود مفاهیم خوب بسیاری را به یدک کشید.
ریحانه ای برای زنان انقلابی
فیلم ریحانه داستان دختری از خانواده متوسط را روایت می کند که در روند زندگی عادی خود، ناگهان متوجه می شود از نظر پیشینه خانوادگی آن چیزی نیست که تا کنون فکر می کرده است، همین مسئله زندگی او را دچار تحول شدید می کند و او را با مشکل بحران هویت روبرو می سازد، هرچند در این فیلم هم ما دچار بیماری عشق های مثلثی هستیم، اما مفاهیم انقلابی فراوانی که در آن یافت می شود، جبران کننده تمام این مشکلات است؛ در یکی از اوج های قابل تقدیر این سریال وقتی است که پدر خانواده متوجه می شود کسی که به خواستگاری دخترش آمده یکی از اعضای سازمان جنایتکار ساواک است و وی در هنگام نماز صبح اعلام می کند که دیگر حاضر نیست دخترش را به عقد او دربیاورد و جالبتر آن است که اسرار مرد خواستگار را برای خانواده اش بازگو نمی کند.
پس از ایجاد این حس خوب که قرار است رسانه ملی نیز برای جامعه فیلم های دقیق تری بسازد و میزان نزدیکی آن به گروه های اصلی جامعه بیشتر باشد، باز هم شاهد فیلم «نرگس» بودیم؛ فیلمی که نماینده مشکلات بچه های دهه اخیر بود؛ آدم هایی که با مشکلات زیادی دسته و پنجه نرم می کردند، البته این نگاه هم دارای نقایص فراوانی بود که در این مقاله قصد پرداختن به آن را ندارم، اما در هر حال همین که رسانه ملی متوجه علاقه مردم به فیلم هایی شده که برخاسته از میان خود آنهاست، اتفاق مبارکی است.
اما پس از کسب موفقیت های چشمگیر سریال های شبانه، باز هم صدا و سیمای ایران اسلامی به سراغ چشم بادامی ها رفت؛ این بار خبری از سال های دور از خانه نبود، بلکه بحث سر جواهری در قصر بود؛ این جواهر که یانگوم نام دارد، از بچگی همانند اوشین دچار مشکلات زیادی است و با تلاش های شبانه روزی سعی می کند خود را مطرح کند و به دربار سراسر فساد امپراتور راه یابد.
جواهری در قصر تهاجم فرهنگی
درباره فیلم یانگوم همین نکته بس که با ساختن یک فیلم توانستند بسیاری از وقایع تاریخی را به خود نسبت دهند؛ در واقع یانگوم همانند اوشین به اسطوره ای به یاد ماندنی در اذهان مردم ایران تبدیل شد که با تلاش و کوشش، چندین بار با فساد مبارزه کرد و در آخر توانست به بالاترین درجه مقام زن در دربار برسد؛ این علاوه بر خطر می تواند یک نقطه تاریک در رسانه ملی ایران باشد؛ رسانه ای که اسطوره هایی بزرگ چون حضرت زهرا (سلام الله علیها) و خدیجه (سلام الله علیها) و یا مادران انبیا چون حضرت مریم (سلام الله علیها) دارد.
اگر بخواهیم با خوشبینی نگاه کنیم، باید بگوییم که این فیلم هیچ سمت و سویی به فمنیست نداشته و صرفاً خواسته به تلاش زنان نگاه خوب و تشویقی داشته باشد و در خود این تشویق هم نوعی اسطوره سازی جهانی کند و به دنیا نشان دهد که در فرهنگ آسیای شرقی نگاه به زن از قدیم به این بازی بوده است که خود دروغ تاریخی است، پس از خروج یانگوم، این بار نوبت به وفا دختر مثلاً لبنانی رسیده که فرهنگش را برای ما عرضه کند.
ادامه دارد ...
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
کسي با رنگ پوست يا چشم اونا کار نداره!!
بحث در مورد فرهنگ ماست،بحث در مورد اينه که رو ذهن جوانان ما کار ميشه تا اسطوره هاي ديني و ملي خودشون يادشون بره و يه اسطوره ناپايدار مثل يانگوم توذهنشون بمونه
ايراني جماعت کلا فکر ميکنه خدا مال ايناست و تو کشورهاي ديگه (نعوذ بالله) خدا نيست!!!
فقط ايرانيان که خدا رو ميشناسن و پله ي هفتم عرفانند...بقيه هم که همه کافرند و ملحد و جهنمي و پيف پيف بو ميدن!!
ايراني ها عرب ها رو که رسما تو تلويزيون تحقير ميکنند!! چيني ها رو که اظهر من الشمس...
ترکها که...
افغاني ها که ديگه نذاريد بگم...
کره اي ها رو که ميگن چشم بادومي (دقيقا شبيه کلمه nigger به سياهپوستا)
...ببخشيد اگر شما نژادپرست نيستيد !! پس عمه ي من نژادپرسنه ؟!! يا شايد تعريف نژادپرستي عوض شده؟!!
بعدش 1 موافق تخريبي
بالاخره بايد دهن همه رو بست و حرف خودتون و نگاه خودتون رو هم القا کنيد ديگه
ما فيلم کدوم يک از بزرگان رو ساختيم ؟ فيلمي از شاهنامه ي فردوسي از حافظ و.... ساختيم ؟
فيلمي از بزرگان دين به تازگي ساختيم که بچه هامون جذب اين فيلما بشن؟
نه , متاسفانه کم کاري شده!!!
اين سريال داشت عقايدبودايي رو ترويج مي کرد
در اعتراض به پخش سريال نوشدارو از شبکه يک با صحنه هاي وهن انگيز تعارف و قبح زدايي قليان و استمرار آن و ... با روابط عمومي سيما (162) تماس بگيريد.
اطلاع رسان و تريبون حقايق جامعه باشيد.
-با سپاس-
حالا وقت ماست تا جلو پخش همچين فيلم هايي را بگيريم.
سريال يانگوم اولين سريال در کل تاريخ صداوسيما بود که کمتر از 50دقيقه نبود(فرق اصلش و TV در حد 30ثانيه تا 2دقيقه در هر قسمت بود)
شايد رياضي ضعيفي داري وگرنه نميگفتي 60%
جالبه بدوني خودکشي يونسنگ و بانوچويي هم نشون داده شد و سانسور نشد
- سرانجام کساني که از گناهان کوچک پرهيز نميکنند تکذيب خداوند است (سرگذشت گيوم يونگ)
- واعاقبة للمتقين
- و الله مع الصابرين
- ليس للانسان الا ما سعي
اگر بانوان ما مثل يانگوم عمل کنند وضع ايران چندين پله بهتر ميشه:
- ياد ميگيرن با نداري بسازن
- ياد ميگيرن هرکي ابراز علاقه کرد يهو رفيق نشن
- ياد ميگيرن احترام بزرگتر رو نگه دارن و ...
چرا از نميگيم کار خوب خوبه و ميگيم ما خوبيم، اونها از افسانه اينو ساختن اگر مثل ما سند واقعي داشتن غوغا ميکردن. حالا قضاوت با خودتون.
اولا تو سر سگ بزني حديث جعلي در مياد
دوما توجه کنيد که توي اين سريال اصلي ترين بحثي که بهش توجه نمي شه و خيلي زير پوستي روش کار شده بحث پذيرش نظام سلطه است توجه مي نمويي
هيشکي نيست بگه چرا همه عالم و آدم بايد عين خر کار کنن که عاليجناب خوشش بياد خوب مي خوام 100 سال سياه خوشش نياد فقط به خاطر اينکه اولين پسر شاه بوده همه بايد بهش خدمت کنن تو يکي از سکانس ها بانو نمي دونم چي ميگفت «آفرين يانگوم که جون خودتو به خطر انداختي تا پادشاه خوب بشه همه ي ما بايد براي سلامتيه پادشاه جونمونو هم بديم» توجه مي کني که يعني هر چقدر هم که خوب بازي کني بايد تو زمين نظام سلطه بازي کني تو اين سريال يه آدم خوب نمي بيني که با اصل اين سيستم ظالمانه مخالف باشه بگو خب!!!!!!!!!
اونجا ما فاميل داريم...فحش نديد..
آدم هاي خوبي اند.
بابا يانگوم (لي يونگ ا) الان ازدواج کرده، دو قلو داره..دست از سرش برنميداريد؟!
تو اصلا ايران زندگي ميکني يا نه؟//
اصلا انتخابات 84و88و92 رو در چريانش هستي يا نه؟..
آقا بيدار شو ديگه...دير شده
اين يارو کي هست که عکس لحظه ورودشو ميزارين
اين خيلي خيلي خيلي واضحه يه کم توجه به روسريش بکنيد با صورتش...........
خنده داره