حسنبیگی گفت: پس از کش و قوسهای بسیار برای منتشر کردن کتابم متوجه شدم با پول دولتی نمیشود کاری کرد و در ادبیات پیشرفتی داشت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، عصر روز گذشته نشست عصر خاطره با حضور ابراهیم حسن بیگی، نویسنده انقلابی کشورمان در سرای داستان بنیاد ادبیات داستانی برگزار شد.
وی در ابتدا گفت: متاسفانه در ایران کمتر نویسندگان به نوشتن کتاب خاطرات خود دست میزنند، در حالی که در دنیا نوشتن یادداشت روزانه به یک عادت تبدیل شده است؛ در ایران فقط دولت آبادی را دیدهایم که کتاب یادداشت روزانه دارد و همین امر در نویسندگی وی تاثیر بسیار زیادی داشته است.
نویسنده انقلابی کشورمان در ادامه گفت: «تجربه در نویسندگی» را شاخص اصلی نویسندگی میدانم؛ من نویسندهای هستم که تجربیات خوبی دارم؛ هم سفر رفتم و هم ترجمههای زیادی انجام دادهام، 80 درصد آثارم نیز بر اساس تجربه و پشت زمینه ای است، بخش اصلی کتابهایم براساس تجربیاتم در منطقه ترکمن می باشد که در سال 59 و 60 ساکن آن دیار بودم. کتابهای زیادی پیدا کرده و خواندهام؛ مطالب و نوشتههایم در مضامین قومیتها منجر به نوشتن رمانی 150 صفحهای به نام «کریشه در اعماق» شد.
حسن بیگی افزود: من در سن16 سالگی در گرگان شعر میگفتم و از جوانان شناخته شده شهرمان بودم؛ زیرا خیلی کتاب میخواندم و اصلیترین عاملی که نویسنده شدم هم مطالعه زیادم بود.
وی در ادامه خاطرات خود گفت: از طرف دیگر در سن 9 سالگی بسیار به سینما علاقه مند شدم؛ جمعهها یک بلیت می دادم و یک فیلم میدیدم. در آن زمان در بندر ترکمن بودیم و تئاتر کار میکردم، بنابراین از همان زمان نویسندگی تئاتر را شروع کردم؛ پشت خانه ما یک نیزار بود و من از آنجا به دریا میرفتم، در آن دوران نزدیک غروب راه بین خانه و دریا را پیاده طی کرده و لحظات غروب را کنار دریا سپری میکردم و شعرهای بسیار زیادی میگفتم، سپس تصمیم گرفتم رشته ادبیات را انتخاب کنم، اما برادرم با این امر مخالفت کرد و گفت حداقل به رشته ریاضی برو تا آینده خوبی داشته باشی من هم به رشته ریاضی رفتم و پیش خودم همان حس شاعرانه را ادامه دادم، حدود 14 یا 15 ساله بودم که به گرگان رفتیم، سپس در آنجا به درخواست مدیر مدرسهمان مدرسه شبانه را انتخاب کردم، این فرصت برای من بسیار مغتنم بود؛ زیرا روزها از صبح تا ظهر به کتابخانه میرفتم و کتاب میخواندم، سپس در کلاسها در حلقه های شعر گرگان شرکت کردم و همین امر باعث شد که آرام آرام به سمت داستان کشیده شوم؛ زیرا استاد شعر گرگان کلاس نویسندگی نیز داشت.
نویسنده انقلابی کشورمان در پاسخ به سوال یکی از حضار گفت: همه در زندگی خود مشکلات اجتماعی یا خانوادگی دارند و مشکلات معیشتی نیز جزو همین مشکلات است و مخصوص 20، 30 سال اخیر نیست؛ قبل از انقلاب هم این گونه مشکلات وجود داشت و برای من هم مشکلات معیشتی وجود دارد، ولی انعطافم در مقابل مشکلات زیاد است؛ چون من مذهبی هستم و به راحتی از مشکلات عبور میکنم.
حسن بیگی در خصوص کتاب «محمد» و «قدیس» گفت: سال 84 بود که کاریکاتور دانمارکی سر و صدای بسیار بپا کرد؛ من سوالم این بود که چرا مردم اروپا که عموماً درس خوانده و فرهنگی هستند این گونه عمل میکنند؟ با خودم گفتم شاید اسلام را می شود از روی القاعده فهمید، بعد از مدتی دیدم همین طور است، بنابراین تصمیم گرفتم رمانی با موضوع «پیامبر» بنویسم که در آن وجه شمشیر پیامبر برجسته نباشد و بیشتر وجه رحمت پیامبر را نشان دهم؛ باید کتاب را طوری مینوشتم که در خارج از کشور هم دیده شود؛ مهمترین مسئله این است که ادبیات ما به خودمان تعلق دارد، باید ادبیات را نوعی انتخاب می کردم که مخاطب جهانی نیز بتواند با آن ارتباط برقرار کند، البته دقیقاً سر همین موضوع به مشکل خوردم.
وی افزود: وقتی رمان فارسی را نوشتم، برای ترجمه آن مشکلات بسیاری داشتم، بنابراین برای حل مشکلات دست به دامان وزارت ارشاد شدم؛ آنها پیگیریهایی کردند، اما به جایی نرسید، حتی پرویز، معاون فرهنگی وزارت ارشاد نیز خودش به شخصه پیگیریهایی کرد، اما باز هم به جایی نرسیدیم، سپس با کمک یکی از دوستان کتاب را مستقیماً به دست رئیس جمهور قبلی رساندیم، آقای رئیس جمهور به من گفت من وقت نمیکنم تمام کتاب را بخوانم خلاصهاش را برای من بفرستید، من هم خلاصه آن را برای رئیس جمهور فرستادم، اما با وجود تاکیدات ایشان کتاب پس از دو سال سر از یک انتشاراتی درآورد، پس از کش و قوسهای بسیار متوجه شدم با پول دولتی نمیشود کاری کرد، بنابراین تصمیم گرفتم خودم سرمایه بگذارم، به همین دلیل پرایدم را فروختم و به مالزی رفتم.
نویسنده مشهور انقلاب در ادامه گفت: در مالزی با مشکلات زیادی مواجه شدم؛ آنجا خودم نشستم و کتاب را ترجمه کردم، سپس یکی از دوستان انتشاراتی ایرانی در مالزی به من گفت ما وظیفهمان این است که این گونه کتابها را ترجمه و منتشر کنیم، بنابراین کتاب را از من گرفت و ترجمه مناسبی از آن به من داد، اما آنجا نیز برای انتشار کتاب با مشکل مواجه شدم؛ چند سال بعد قرار شد یک انتشاراتی در اندونزی کتاب را چاپ کند این کتاب حتی ویرایش هم شد، اما مسئول آن انتشارات به من گفت که این کتاب را دست کارشناس دادم و او به من نکته مهمی گفته است. او گفته تو یک مدیر انتشارات مسیحی هستی، در یک کشور سنی انتشار کتاب درباره پیامبر از یک نویسنده شیعی با مشکلاتی همراه است و شاید برای تو دردسرساز شود، بنابراین آنجا بود که متوجه شدم ورود به بازار جهانی کار سختی است و موانع بسیاری از حضور ما در این بازار جلوگیری می کند، البته در نهایت این کتاب به تازگی به زبان انگلیسی منتشر شده است و در دسترس مردم جهان قرار دارد.
حسن بیگی در ادامه در خصوص کتابهای جنگ گفت: الان که از جنگ فاصله گرفتهایم بهترین زمان برای نوشتن درباره جنگ است، متاسفانه کسانی که در آن زمان کتاب جنگ مینوشتند الان از آن فضا دور شدهاند، البته در آن دوران نگران بودیم که نکند بعد از مدتی تعداد کتابها درباره جنگ کم شود، اما خوشبختانه الان کتابهای خوبی منتشر میشود.
وی درباره ممیزی گفت: من خودم کتابهایی دارم که پشت ممیزی گیر کردهاند، حتی چند سال است یکی از کتابهایم منتشر نمیشود، اما اساساً به ممیزی اعتقاد دارم، البته ممیزی باید به بعد از انتشار کتاب منتقل شود. ممیزی لازم است؛ چون هر کسی نباید هر مطلبی را بنویسد، ما در زندگی اجتماعی هم هر حرفی را نمی زنیم و خودمان خودمان را سانسور میکنیم، یک نویسنده باید بتواند مطالب خود را بنویسد و بعد از انتشار نسبت به آن پاسخگو باشد.
نویسنده کتاب «قدیس» درباه ویژگیهای نویسنده خوب افزود: سختکوشی یکی از ویژگیهای نویسنده است؛ همچنین به نظر من یکی از مهمترین ویژگیهای یک نویسنده باید کتاب خواندن باشد، کسی که خیلی رمان بخواند اگر حتی کلاس نویسندگی با مدت زمان کمی هم برود، میتواند نویسنده خوبی بشود و تفاوتش با کسانی که کتاب نخواندهاند، بسیار است. ما بارها کسانی را دیدهایم که داستان خوبی نوشتهاند و سپس پرس وجو کردیم و متوجه شدیم اولین داستان اوست، اما به سبب مطالعه رمانهای زیاد قالبهای نویسندگی را به خوبی دریافت کرده است.
حسن بیگی در خصوص عادات نویسندگی خود گفت: من عادت خاصی ندارم و در همه جا میتوانم کتاب بنویسم، اما باید حتماً کاغذی که استفاده میکنم A4 باشد نه خط دار، یک عادت دیگر من این است که خیلی ریز و تند تند مینویسم، بعضاً یک صفحه A4 پس از پاکنویس شش صفحه A4 میشود، یکی دیگر از عادتهای من شلخته نویسی است، من در هر جایی حتی در مطب دکتر یا وقتی منتظر فرد خاصی هستم داستان مینویسم.
در پایان حسن بیگی به برخی سوالات فنی شرکت کنندگان در این جلسه پاسخ داد.
لازم به ذکر است، نشستهای «عصر تجربه» با حضور نویسندگان نام آور کشورمان در بنیاد ادبیات داستانی یکشنبه هر هفته برگزار میشود.