گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ جلالالدین محمد بلخی مشهور به مولانا صاحب آثار ارزشمند «مثنوی معنوی» و «کلیات شمس» از آن شخصیتهایی است که مناقشات زیادی را پیرامون خود دارد. نظرات درباره او بسیار متفاوت و حتی در مواردی متناقض است؛ به گونهای که برخی تا مرز تکفیر او پیش میروند و برخی دیگر او را در اعلا درجه ایمان میدانند. علما و روحانیون نیز با تعابیر بسیار متفاوت و بعضاً متناقضی از مولانا یاد میکنند. در ادامه نگاهی داریم به نظرات چند تن از علما و مراجع که در مورد مولانا اظهارنظر کردهاند.
موضع آیتالله نوری همدانی: کتاب شعر مولوی سبب انحراف جامعه میشود
کتاب شعر مولوی از نظر ادب و تمثیل قابل استفاده است، ولی در این کتاب انحرافات بسیاری وجود دارد که با اصول و عقاید ما همخوانی ندارد و سبب منحرف شدن جامعه میشود. مولوی بینش درستی نسبت به اهل بیت نداشت و برخی از آثار او از اندیشههای انحرافی سرچشمه گرفته است. مولوی کلمه مولا را در روایت «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» به معنای دوست میگیرد، در حالی که در تفکر شیعی به معنای سرپرستی و زعامت جامعه است.
بعضی چند صفحه از مثنوی را خوانده و تصور کردهاند که کتاب خوبی است، اما اگر با دقت آن را مطالعه کنند با لغزشهای فراوانی مواجه خواهند شد. ملای رومی، شاعر بسیار قوی است و در تمثیل خیلی مهارت دارد، اما نمیتوان مثنوی را به کسی داد تا از راهنماییهای آن استفاده کند.
آیت الله نوری همدانی در توضیح دلایل منحرف خواندن مولوی، با اشاره به تمجید مولوی از منصور حلاج گفته است: این در حالی است که در جلد پنجاه و یک بحارالانوار توقیعی از امام عصر در انتقاد از حلاج آمده است.
نظر آیتالله سید عزالدین زنجانی: مولوی هم مانند چرچیل و بوش حرفهای خوبی دارد
در اینکه ایشان [مولوی] اعتقاد به اهل بیت (علیهم السلام) ندارند و مطالبی بسیار بسیار بد و زننده دارند، حرفی نیست. مشرب ایشان، سنی است و عایشه را که در مقابل حجت عصر، امیرالمؤمنین (علیه السلام) لشکرکشی کرد و جنگ جمل را به راه انداخت و دشمن مولای متقیان بود، خاتون پاک معرفی میکند.
بدبختی مولـوی این است که ابوطالب (علیه السلام) را مشرک میداند. بدبخت بیچاره میگوید که ابوطالب (علیه السلام) در جهنم، کفش آهنی از آتش دارد. در حالی که حضرت ابوطالب (علیه السلام) معصومند؛ کما اینکه در زیارت ششم امیرالمؤمنین (علیه السلام) میخوانیم: «اَشهَدُ اَنَّکَ طُهرٌ طاهرٌ مُطَهَّرٌ مِن طُهرٍ طاهِرٍ مُطَهَّرٍ». بلکه این عبارت به نظر من بالاتر از عصمت را میرساند. حضرت ابوطالب (علیه السلام) چه خدماتی که به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) نکردند تا مادامی که زنده بودند کسی جرأت جسارت به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) را نداشت.
اما در اینکه مولوی معلومات زیاد داشته، حرفی نیست و منافات ندارد که مولوی با وجود عقاید نادرستش، حرفهای خوبی هم داشته باشد، حرفهایی که عالمپسند باشد. اگر ما حرفهـای خوب او را انکـار کنیم بـه او صدمه نمیخورد، به مـا صدمه میخورد؛ چون این حرفها در تمام دنیا روشن است و جای انکار ندارد و اشکالی در گفتن حرفهای خوبش نیست، چنانچه در روایات هم آمده است. مولوی حرفهای خوبی دارد، کما اینکه چرچیل هم حرفهای بسیار خوبی داشت و لابد بوش هم حرفهای خوبی دارد.
موضع آیتالله کعبی: اشعار مولوی آکنده از معارف الهی و سیره اهلبیت (ع) است
آیتالله کعبی، عضو مجلس خبرگان رهبری معتقد است؛ برخلاف دیدگاه آیتالله نوری همدانی که مولوی را دشمن اهل بیت (ع) اعلام کرده، مولوی نقطه تلاقی عقل و عشق بر اساس موازین اسلام و جایگاه محبت اهل بیت (ع) است. تعالیم عالی اسلامی که در اشعار مولوی وجود دارد آکنده از معارف الهی و سیره اهل بیت (ع) است و ابیاتی هم که در ابهام سروده شده قابل تأویل هستند.
در بسیاری از اشعار مثنوی آمیزهای از هستیشناسی و معرفتشناسی وجود دارد که باعث آشتی عقل و دل و فلسفه و عرفان میشود. مثنوی کتاب تهذیب نفس است و تنها راه تهذیب نفس توسل به اهل بیت (ع) و صحبت از محبت آنها است. نقطه تلاقی عقل و قلب، اهل بیت (ع) هستند و تنها راه عبور از چهار راه سعادت توسل به اهل بیت (ع) است. باید با شخصیتهای بزرگ و عرفانی به شکل مثبت و با شناخت کامل برخورد کرد و هر گونه نقطه منفی نسبت به آنان را باید با دیدگاهی تخصصی نگریست.
موضع آیتالله خامنهای: نظر من همان است که خود مولوی گفته
به گفته فرزند آیتالله زنجانی، در یکی از ملاقاتهای اخیر که در تهران برگزار شد، درباره مولوی صحبت به میان آمد. آیتالله زنجانی، نظر رهبر انقلاب را درباره مثنوی جویا شدند. رهبری هم به آنچه مولوی در دیباچه مثنوی آورده، اشاره کردند و گفتند نظرشان همان است که خود مولوی میگوید؛ «هو اُصولُ اُصولِ اُصولِ الدّین فی کشف اَسرار الوصول و الیقین؛ این است کتاب مثنوی که اصول اصول دین در کشف اسرار شهود و یقین به شمار میآید.»
آیتالله خامنهای در بخشی از بیاناتی که در دیدار با شاعران در ماه رمضان سال 1387 داشتند نیز فرمودند: یک بخش مهمى از شعر آیینى ما میتواند متوجه مسائل عرفانى و معنوى بشود و این هم یک دریاى عظیمى است. شعر مولوى را شما ببینید. اگر فرض کنید کسى به دیوان شمس به خاطر زبان مخصوص و حالت مخصوصش دسترسى نداشته باشد که خیلى از ما دسترسى نداریم و اگر آن را کسى یک قدرى دور دست بداند، مثنوى معنوی که خودش میگوید: «و هو اصول اصول اصول الدین».
واقعاً اعتقاد من هم همین است. یک وقتى مرحوم آقاى مطهرى از من پرسیدند نظر شما راجع به مثنوى چیست، همین را گفتم. گفتم به نظر من مثنوى همین است که خودش گفته: و هو اصول ... ایشان گفت کاملاً درست است، من هم عقیدهام همین است.
منابع:
1. پایگاه اطلاعرسانی khamenei.ir.
2. پایگاه سایبری قاسمیون بهبهان.