به گزارش خبرنگارسیاسی «خبرگزاری دانشجو»، نماز جمعه این هفته تحت تاثیر گفت و گوی روسای جمهور ایران و آمریکا پس از سی و اندی سال و اظهارات ضد ایرانی و همچنین تهدید آمیز اوباما پس از این گفتگو قرار گرفت.
رئیس جمهوری کشورمان که گفته بود 5بار درخواست طرف های آمریکایی را برای دیدار رو در رو رد کرده است در ثانیه های آخر حضور خود در نیویورک به درخواست مکالمه تلفنی اوباما پاسخ مثبت داد تا نشان دهد ایران در موضع قدرت حق انتخاب را براساس منافع خود قائل است.
و اما رئیس جمهور آمریکا پس از گفت و گوی 15 دقیقه ای تلفنی با روحانی در چرخشی 180 درجه در دیدار با نتانیاهو باز هم جمله مضحک "all options on the table " را در قبال ایران تکرار کرد واین باعث شد تا بار دیگر بی صداقتی خود را به همگان به اثبات برساند.
نمازگزاران تهرانی نیز در اعتراض به اظهارات اوباما در دیدار با نخست وزیر رژیم صهیونیستی پس از پایان نماز جمعه این هفته تهران از درب ضلع جنوبی دانشگاه تهران واقع در انقلاب و درب شرقی تا فلسطین با شعارهای مرگ بر آمریکا و همچنین به آتش کشیدن پرچم این کشور و رژیم جعلی صهیونیستی خواستار عذرخواهی دولتمردان آمریکایی قبل از هرگونه مذاکره طرف های ایرانی و آمریکایی شدند.
عدم انسجام و قرار گرفتن نمازگزاران در قالب دو گروه مجزا بیانگر خودجوش بودن این راهپیمایی بود و خبرها از راهپیمایی های مشابه در قم و شیراز نیز حکایت می کند.
این در حالیست که حجت الاسلام صدیقی امام جمعه موقت تهران در خطبه های امروز خود از مواضع رئیس جمهور در سازمان ملل تشکر کرد و گفت: این نشست نکات مثبت و برجستهای داشت که باید عرض شکر به درگاه پروردگار تقدیم داریم.
البته او به بی صداقتی آمریکائیها نیز اشاره کرد و گفت: آنها پس از مذاکره بار دیگر گفتند گزینه نظامی روی میز است و این مذاکره معلول تحریمهای شکننده است. باید به آنها گفت که اگر این فشار سازگار بود باید در سال 90 که گفتید تحریمها شکننده است ملت عقبنشینی میکرد.
پرداختن به موضوع پرچالش مذاکره ایران و آمریکا به دور از هرگونه نگاه احساسی و تعصبات به دور از منطق نیازمند ایجاد بستر مناسب از سوی طرف آمریکاییست.
رابطه و اختلاف بین ایران و آمریکا در طول سی و چند سال اخیر همانند دو شخصی می ماند که شخص اول همواره در جهت اعمال نظرهای خود به شخص دوم برای تنظیم روابط و زندگی شخصی براساس خواسته های شخص اول است اما شخص دوم همواره مقاومت کرده و اجازه دخالت نداده است.
شخص اول وقتی این مقاومت و تن ندادن به خواسته های نامشروع را می بیند به دلیل حس قدرت طلبی خود اقدام به ترغیب دیگراشخاص با وعده امتیاز برای ورود به منزل شخص دوم می کنند و وارد حریم خصوصی او می شوند.
شخص مقاوم پاپس نمی گذارد و یک تنه در برابر شخص اول و فریب خوردگان و سرسپردگانش مقاومت می کند و آنها را با شکست مواجه می کند و از خانه اش بیرون می کند.
عصبانیت بیش از حد از این شکست آن قدر سنگین است که فرد هتاک دست به تحریم های مختلف از جمله عدم اجازه کسب درآمد و خرید و فروش و حتی دزدی اموال شخص مقاوم و خانواده اش می زند اما گذران زندگی سخت هم سبب تن دادن به ذلت نمی شود.
اکنون سی و چند سال از این رخداد می گذرد و شخص هتاک که حالا پیر شده و قدرت و ثروت و کاریزمای سابق را ندارد می خواهد دست دوستی دراز کند آیا شخص مقاوم نباید خواهان عذرخواهی و جبران خسارت های وارده به خود در طی این سال ها باشد.
قطع به یقین هیچ عقل سلیمی با کلمه صلح و آشتی مشکلی ندارد و در برابر آن گارد نخواهد گرفت اما حال که شخص اول قدرت و رفیقان دیروز را پشت خود نمی بیند و به مشکل درونی و بی پولی برخورده و آمده تا آشتی کند نباید حداقل در صدد جبران برآید و اگر با صداقت پیش آمده برادری خود راثابت کند؟
اکنون اگر صداهایی هم در مخالفت رابطه بین ایران و آمریکا بلند می شود اکثریت آن بر اساس این منطق است که آمریکایی که سی واندی سال تلاش کرد تا مردم و نظام را ساقط کند اما نتوانست و حالا بنا به دلایل روشن خواهان مذاکره است نباید صداقت خود را به مردم سرزمینی که از تحریم داروهای بیمارانش تا بلوکه کردن اموالش و زمینه سازی کشته شدن جوانان فرهیخته اش دریغ نکرده را ثابت کند.
باید پرسید آیا این توقع زیادی از آمریکاست؟